حکم اعدامی که دل محیط زیست را می لرزاند

بهمن نجفی – محیط زیست زیست بوم/ بهمن نجفی*: طعنه و کنایه ها، پچ پچ های دو نفری وقتی بلندتر می شود می فهمی که در مورد محیط بانی حرف می زنند که به اعدام محکوم شده است، می گویند حقشان است، همیشه موی دماغ هستند، بگذار دارشان بزنند تا بقیه شان سرجاشون بنشینند! البته این بگومگو ها مربوط به شکارکش ها است نه شکارچی ها، گفتمان شکارچیان واقعی حکایت از اندوه دور نشان دارد، نگران ضربه هایی هستند که به طبیعت خواهد خورد. محیط بان های عزیز هم نگران ترین افرادند هم برای همکار محیط بانشان هم برای پیامدهای ماجرا و تخریب طبیعت و سوء استفاده سودجویان در عرصه های بزرگ و تنهای طبیعی کشور و از همه مهم تر برای مرحوم فقید که ناخواسته از دست رفته است.

 

محیط بانان عزیز یقیناً بدانید حتی بستگان مرحوم تحت هیچ شرایطی حاضر نیستند که شما با دلسردی طبیعت را به حال خود رها نمایید، سرمایه های طبیعی متعلق به همه افراد زمین است. مطمئن باشید آنها نیز طالب اند که شما با قاطعیت جلو تخریب ها را بگیرید، تجربه به ما آموخته که پیشگیری را بر پیگیری ترجیح دهیم تا بتوانیم از درگیری شدید که احتمال منجر به فوت می شود بپرهیزیم، تا ناچار نشویم از اسلحه استفاده نکنیم و اگر برای حفظ جان چاره ای جز آن نبود دقیقاً برابر ضوابط و مقررات عمل نمائیم. تأیید حکم قضایی هر چه باشد نباید از روند تلاش شما بکاهد، شاید اگر موضوع رسانه ای نمی شد و افراد کم اطلاع مداخله نمی کردند می شد راهکارهای بهتری یافت، اما در این زمانه که علم ارتباطات سرعتی سرسام آور دارد و غالب مردم دستگاههای پیام دهنده و گیرنده دارند از انتشار اخباری از این دست گریزی نیست.

 

در گذشته ها حرف های خانواده کوچک محیط بان همیشه در درون خودشان بود و همین همدلی به حفظ مناطق کمک شایانی می کرد با ترفند های گوناگون حفاظت انجام می شد و حادثه های اندک مشابه فقط اثرات جزئی منطقه ای داشت. بالا رفتن جمعیت انسانی و بالعکس کم شدن نیروی محیط بان مشکلات را با امکانات جدید رو به رشد اطلاع رسانی زیاد و افزون کرد ولی در هر صورت نباید این موضوع که مربوط به چند سال قبل است حالا این همه پرجنجال می شد که آنهایی که حتی به قضیه ارتباطی ندارند در خیابان بپرسند جریان اعدام محیط بان چی شد؟ و خودمان نباید موضوع را به جایی می رساندیم که حکایت شب چره شکارکشان نامحرم را جور کرده باشیم.

 

چه باید کرد؟

 

دیگر از حالا به بعد که نمی شود چیزی را پنهان کرد، پنهان کردن راز ناممکن شده، واقعاً ما چند محیط بان در ایران داریم؟ هر چند هکتار زیستگاه را می تواند یک محیط بان حفظ کند؟ ممکن است در برخی از نقاط کشور تعداد محیط بانان در حد نسبتاً مطلوبی باشند ولی باید بدانید که مثلاً در بزرگترین شهرستان ایران به لحاظ وسعت در جایی که بزرگترین پناهگاه حیات وحش کشور قرار دارد برای جمع زیستگاههای آزاد و تحت کنترل به ازای هر ۲۵۰۰۰۰ هزار هکتار یک مأمور فعالیت می کند، چه کند این محیط بان؟ به منطقه اش برسد؟ به خودش و خانواده اش برسد؟ به مشکلات زندگی اش توجه کند؟ اصلاً چگونه به مرخصی یا آموزش برود زمانی که جایگزینی ندارد؟ چگونه با خاطر جمع به دیدن پدر و مادر و اقوامش برود؟

 

مسلم است که می ماند و ممکن است که در حین کار فکر تمام این مسائل موجب شود تا ناخودآگاه تصمیمی بگیرد. اگر امکان ندارد با پیگیری های مکرری که از شهرستان ها از سالیان دراز قبل به عمل می آید محیط بان استخدام شود باید فکر دیگری کرد! چرا به پرونده های متقاضیان بخش خصوصی که چند سال است با آگاه سازی هایی که در مناطق شده حاضرند به صورت قرق های اختصاصی طبیعت را برابر ضوابط و دستورالعمل هایی که خود سازمان صادر کرده زیستگاه ها را تحویل و حفظ و بهره برداری معقول نمایند پاسخ نمی دهیم؟ چندین مرحله پرونده ها در تهران عیب یابی شده و به شهرستان برگشته و رفع عیب انجام گردیده و مجدداً از طریق استان به مرکز رفته ولی نهایتاً گفته اند نواقصی درآیین نامه است که باید مرتفع شود.

 

کی و چه شخص و گروه محترمی قرار است مشکلات آیین نامه را مرتفع نمایند؟ متقاضیان طرح نوشته اند، نقشه تهیه کرده اند، پاسخ استعلام های ادارات مورد استعلام را گرفته اند و هزینه نموده اند ولی هیچ پاسخی دریافت نمی کنند تا کاری را که از مدت ها پیش با تشویق و علاقه مندی مثلاً در طبس شروع کرده اند به سرانجام برسانند. چه مشکل بزرگی در سر راه است که قابل حل نیست؟ باید منتظر کدام کمیسیون باشیم که اعضایش نیستند، به نظر من که با لباس محیط بانی مو سفید کرده ام، سازمان باید این افراد را تشویق و ترغیب نموده و حتی راه فراهم آوردن تسهیلات لازم را با تجارب و فنونی که دارند برایشان هموار سازد، مگر در سایر نقاط دنیا چه کرده اند که ما از انجام آن معذوریم؟ چقدر قرق و پارک اختصاصی در کره زمین داریم؟ زمین را خود مردم و با مشارکت هدایتی نظارتی سازمان های مربوطه باید حفظ نمایند تا وقتی که یک محیط بان مجبور است به جای ۲۰ نفر منطقه را نگه دارد یقیناً باید بدانیم که این پایان ماجرا نیست و اگر این نحوه کنترل ادامه یابد بی شک روز به روز محیط طبیعی بیشتری از دست خواهیم داد. چه بسا اگر به این درخواست های مشارکت مردمی به موقع پاسخ داده می شد و حتی از بین جامعه شکارچیان افراد خبره به این کار برانگیخته می شدند نام مرحوم مورد بحث اکنون در لیست همین مشارکت ها نبود. تجربه در دنیا نشان داده که هر موضوعی را که به اهل آن کار و عرصه واگذار نموده اند به موفقیت رسیده، پس چرا ما این دست و آن دست می کنیم؟ در پایان حقیر به عنوان عضوکوچکی از جامعه دوستداران طبیعت که سالیان درازی عمرم را در این مسیر گذرانده ام و تلخ و شیرینی های زیادی را چشیده ام با توجه به شرایط زمان سه راه را برای رفع مشکلات عمده محیط طبیعی و جلوگیری از تکرار چنین مواردی پیشنهاد می نمایم:

 

1- تحویل حداقل قسمت ها و بخش هایی از مناطق تحت مدیریت و آزاد به بخش خصوصی و افراد علاقه مندی که هم تجربه دارند و هم می توانند با یک دوره آموزشی کوتاه و کسب تجربیات بیشتر هم حافظان و هم بهره برداران سالمی باشند و عده زیادی را در سراسر کشور به شغل متنوع و دوست داشتنی حفظ طبیعت وادارند و جوانان عزیز بیکار را که بسیاری از آنها حتی در این رشته تحصیل کرده اند و منتظر کارند به این حرفه پرنشاط و پایدار و دوست داشتنی مشغول نمایند.

 

2- تأمین محیط بان به اندازه نیاز بر اساس بررسی های دقیق و سریع کارشناسی فی الفور نه مزمن و نه با وعده و وعید

 

3- همگام و همسو شدن با نحوه حفاظتی علمی پیشرفته دنیا یعنی حفاظت از طریق کنترل با ماهواره و دوربین و علوم و فنون جدید

 

هر کدام از این سه راه به تنهایی می تواند با نظارت و بازرسی دقیق دولتی از سوی سازمان حفاظت محیط زیست محیط طبیعی را نجات داده و ما را بسوی اهداف و آرمان های بلند دیرینه حفاظت مطلوب و برداشت خوب برساند و اگر هیچ کدام عملی نشود در جا زدن های کنونی ما جزء تحلیل قوای محیط بان عزیز و خالی نمودن حیات از محیط چیزی نخواهد بود.پ

 

حالا که موضوع اعدام همکارمان که نه ایشان را دیده ام نه صدایش را شنیده ام رسانه ای شده و دیگر پنهان کاری بی فایده است از طرف خودم و همه بازنشستگان محیط بان کشور و تمام جامعه محیط بانان و کلیه دوستداران واقعی طبیعت از مادر گرانقدر مرحوم رضایی  استدعا می نمایم به خاطر طبیعت غریب ایران که این گذشت قطعاً گام بزرگی در احیاء آن است و جان هزاران موجود زنده را نجات دهد همه ما و همکار محیط بان ما را که با توجه به شرایطی که عرض شد به طور غیر عمد اقدام ناخواسته نموده مورد عفو و گذشت قرار دهد، باشد که اجرش را از ضامن آهو دریافت کند.

 

*محیط بان بازنشسته

عضویت در تلگرام عصر خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
طراحی سایت و بهینه‌سازی: نیکان‌تک