بانکداري بدون ربا در ايران
به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی و برقراری جمهوری اسلامی، لزوم استقرار نظام اقتصاد اسلامی به عنوان یکی از ضرورتهای اساسی کشور مطرح شد. مهمترین اقدام عملی در این جهت می توانست ریشه کن کردن ربا از سیستم بانکی کشور باشد تا بدینوسیله بنیان یک اقتصاد توحیدی مبتنی بر قسط و عدل گذارده شود.
مقدمه:
انديشه و تفكر فقه اسلامی به عنوان يك جهانبيني براي اداره جامعه
و راهنمایي انسان بسوي كمال و سعادت واقعي، قوانين و طرحهاي ضروري
منطبق بر نيازهاي مادي و معنوي بشر، در اختيار جامعه قرار ميدهد تا
همه نهادهاي فرهنگي – سياسي و اقتصادي براي ايجاد رفاه و رفع فقر و
تبعيض و تحقق عدالت اجتماعي فعال شوند.
غيبت طولاني فقه شیعه از صحنه حاكميت جامعه و
تغييرات وسيع در روابط و مناسبات اقتصادي – اجتماعي و فرهنگي موجب
ايجاد مشكلات و بحرانهاي مختلف شده كه فقه در همه دورانهاي گذشته
و معاصر آماده پاسخگوئي به همه نيازها و حوادث واقعه متناسب با
شرايط و مقتضيات زمان ميباشد.
از طرف دیگر و در دوران معاصر پس از ورود
ماركسيسم به حوزه كشورهاي اسلامي و ارائه مباحث اقتصادي بر پايه
جهانبيني ماركسيستي، ميان پژوهشگران اسلامي حركتي نو آغاز شد.
حركتي كه براي نخستين بار ميخواست براي
مباحث اقتصاد اسلامي، قالب فكري بيابد و برخلاف گذشته كه ابواب
فقهي مربوط، بهصورت مجزا و بدون در نظر گرفتن يكپارچگي آنها طرح
ميشد، به عرضه نو اين مباحث در قالب نظام بپردازد.
اين كوشش بيشتر از نياز ايدئولوژيك برميخاست و
براي پاسخ به تبليغات استکباری و ماركسيستي و دفاع تئوريك از
اسلام ناب انجام ميشد.
در تدوين و تهيه طرح برپايي حكومت اسلامی در
ايران و به لحاظ اينكه همه قوانين اقتصادي و بانکی كشور ميبايست
منطبق بر فقه و ايدئولوژي تشیع، تدوين ميشد، اين مباحث قوت بيشتري
گرفت.
پيشينه بانکداری در ايران
اولین بانکی که در ایران تاسیس شد «بانک جدید شرق»
بود که مرکزش در لندن و حوزه عملیاتیش مناطق جنوبی آسیا بود. این بانک بدون
تحصیل هیچگونه امتیازی در سال 1266 شمسی (1888 میلادی ) در شمال شرقی
میدان توپخانه در محل بانک بازرگانی (تجارت فعلی) شروع به فعالیت کرد و
برای جلب مشتریان در شروع فعالیت به حسابجاری معادل 5.2 درصد و به حساب
سپرده های ثابت به مدت شش ماه چهار درصد و یکسال شش درصد سود می داد.
بانک با این اقدام خود در بازار پولی 12 درصد از
نرخ بهره را پایین آورد و برای اولین بار اقدام به انتشار نوعی پول کاغذی
به صورت حواله عهده خرانه بانک برای مبالغ بیش از پنج قران و قابل پرداخت
در وجه حامل نمود و در سال 1267 در مقابل دریافت 20000 لیره انگلیسی کلیه
شعب و اثاثیه بانک را به بانک شاهی واگذار نمود .
دومین بانک، بانک «شاهی» ایران بود صرافی های
ایرانی در مقام مقابله و رقابت با عملیات بانک جدید شرق برخاستند ولی قبل
از آنکه نتیجه قطعی و نهايی این رقابت حاصل شود حریفی زورمند جای بانک جدید
شرق را گرفت و این حریف بانک شاهی ایران بود که مبتکر آن پاول جولیوس
رویتر در مقابل پرداخت 40000 لیره امتیاز بزرگی برای مدت 70 سال جهت کشیدن
راه آهن، حق انحصاری بهره برداری از کلیه معادن (جز طلا و نقره و سنگ های
قیمتی)، تاسیس بانک و غیره از دولت ایران گرفت (25 ژوئیه 1872 برابر با 10
مرداد 1251 شمسی) و این امتیاز بعدا لغو و امتیاز دیگری که اساس آن تاسیس
بانک شاهی ایران بود به مدت 60سال جایگزین آن گردید. یکی از عملیات عمده
این بانک حق انحصاری نشر اسکناس و رواج مشروط آن در ایران بود (این بانک بر
طبق قراراداد تا بهمن ماه سال 1327 شمسی فعالیت داشت).
سومین بانک، بانک «استقراضی» ایران بود که به رویتر
یکی از اتباع روسیه به نام «ژاک بولیاکوف» پیشنهاد داده شد و در سال 1269
شمسی با این شخص موافقت گردید که اجازه تاسیس انجمن استقراضی ایران به مدت
75 سال با حق انحصاری حراج عمومی به او داده شود و ضمنا از پرداخت هرگونه
مالیاتی معاف گردید جز آنکه 10 درصد عواید حاصله را به خزانه دولت بپردازد.
چهارمین بانک ایران، بانک سپه بود. بانک سپه اولین
بانک ایرانی است در 14 اردیبهشت ماه سال 1304 در چند دکه واقع در گذر تقی
خان با سرمایه اولیه آن به مبلغ 3883950 ریال موجودی صندوق بازنشستگی درجه
داران ارتشی بود تشکیل و شروع به فعالیت نمود.
بطور خلاصه تا سال 1307 صرافی در ایران از زمان
پیدایش بانک های خارجی بعلت رقابت رونق سابق را از دست داد و کلیه امور
بانکی و اعتباری در اختیار بانک های خارجی در آمد.
بازار پول و اقتصاد ایران تحت سلطه آنها قرارگرفت
به طوریکه رقابت این موسسات با یکدیگر موجب تشنج و اختلال در اقتصاذ و
تجارت کشور می گردید و همکاری آنها سبب بحران و تزلزل وضع موسسات داخلی می
شد.
در سال 1306 شمسی دولت پس از مطالعات لازم لایحه
قانون اجاره تاسیس بانک ملی ایران را در جلسه چهاردهم اردیبهشت ماه برای
تصویب، تقدیم دور هشتم قانونگذاری كرد.
یکی از اقدامات مهم و اساسی بانک ملی برای خارج
ساختن اقتصاد پولی ایران از دست بانک های خارجی تحصیل امتیاز نشر اسکناس در
ازاي پرداخت مبلغ 200000 لیره انگلیسی به بانک شاهی ایران بود با این عمل
حق امتیاز انتشار اسکناس از بانک مذکور سلب و مقرر شد تا کليه اسکناس های
بانک شاهی تا پایان خرداد ماه سال 1310 از جریان خارج شود.
ملی شدن بانک ها
در آستانه پیروزی انقلاب ، نظام بانکی ایران به کلی
مضمحل و از هم پاشیده شد. عواملی نظیرانتقال سرمایه به خارج توسط سرمایه
داران وابسته که خود موسس بانک های خصوصی و یا سهامدار عمده آنها بودند.سلب
اعتماد مردم نسبت به بانک ها و هجوم آنان برای باز پس گرفتن سپرده های
خود.
لاوصول ماندن مطالبات بانک ها بعلت فقدان اسناد و
نامشخص بودن وضع بدهکاران عمده و رکورد در عملیات بانکی موجب توقف بسیاری
از فعالیت های اقتصادی گردید و بالاخره کاهش ارزش دارائی ها اغلب بانک
های خصوصی را در وضعی قرارداده بود که علیرغم کمک های بانک مرکزی عملیاتشان
متوقف شده و با خطر ورشکستگی روبرو شده بودند. به طوری که حتی قادر به
پرداخت وجه چک های صادره با مبالغ جزئی هم نبودند.
در 17 خرداد 1358 طبق مصوبه شورای انقلاب برای حفظ
حقوق صاحبان سپرده و سرمایه های ملی و بکار انداختن چرخهای تولیدی کشور و
تضمین بازپرداخت سپرده ها و پس اندازها، بانکهای ایران ملی اعلام شد.
همزمان در سیستم بانکی کشور جمعا 28 بانک مشمول این
قانون شد. از این تعدا، در 13 بانک سرمایه گذاران خارجی سهیم بودند و 15
بانک بقیه متعلق به سرمایه گذاران ایرانی بود.
بانکداری اسلامی در ايران
به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی و برقراری جمهوری
اسلامی، لزوم استقرار نظام اقتصاد اسلامی به عنوان یکی از ضرورتهای اساسی
کشور مطرح شد.
مهمترین اقدام عملی در این جهت می توانست ریشه کن
کردن ربا از سیستم بانکی کشور باشد تا بدینوسیله بنیان یک اقتصاد توحیدی
مبتنی بر قسط و عدل گذارده شود.
به همین منظور پس از انقلاب در سال 1358 اقداماتی
در جهت اسلامی کردن نظام بانکی به عمل آمد، که این اقدامات را می توان در
کوشش های اولیه برای حذف بهره و برقراری کارمزد در سیستم بانکی و تاسیس
بانک اسلامی و توسعه صندوق های قرض الحسنه خلاصه نمود.
بدین منظور شورای پول و اعتبار در سیصد و نود و
دومین جلسه خود مورخ سوم دیماه 1358 تغییراتی در ساختار نرخ بهره بانکی به
تصویب رسانید که از ابتدای سال 1359 به مورد اجرا گذارده شد.
با این همه، پس از پیروزی انقلاب، گرچه سعی شده
اقداماتی در جهت حذف بهره انجام گیرد، لکن ماهیتا این اقدام نتوانست تغییر
اساسی در سیستم گذشته بدهد، بطوریکه ناگزیر مقدار بهره ای که به سپرده ها
پرداخت می شد با درصد کمتری با عنوان جدید «حداقل سود تضمین شده» همچنان
پرداخت گردید.
همچنین دریافت کارمزد و حداقل سود تضمین شده در
مورد وامها و اعتبارات پرداختی و سپرده های دریافتی بانکها نیز نشان دهند
عدم تغییر اساسی در نظامر ربوی گذشته بود. بدیهی است برای حذف کامل بهره از
سیستم بانکی باید اقدامات اساسی و اصولی دیگری در کلیه زمینه های اقتصادی
انجام پذیرد تا همگام با سیستم بانکی، زمینه لازم و ضروری را در اقتصاد
کشور در جهت حذف بهره فراهم آورد.
بدین منظور در سال 1361، لایحه عملیات بانکی بدون
ربا (بهره) در جهت حذف بهره و انطباق عملیات بانکی با موازین اسلامی تقدیم
مجلس شورای اسلامی گردید که نهایتا در تاریخ هشتم شهريور 1363 به تصویب
رسید.
براساس این قانون مقرر شد که هدف نظام بانکی عبارت
باشد از استقرار نظام پولی و اعتباری برم بنای عدالت که با تنظیم گردش صحیح
پول و اعتبار به ویژه حفظ ارزش پول و ایجاد تعادل در موازنه پرداختها و
تسهیل مبادلات بازرگانی و ارائه خدماتی که قانونا بر عهده بانکها محول شده
است.
براین مبنا برای دو وظیفه اصلی بانکها که یکی جمع
آوری پول (تجهیز منابع پولی) و دیگری توزیع پول (تسهیلات اعطایی) باشد با
تلاش مدیریت بانکها و همکاری همکاران بانکی در این طریق گامهای موثری
برداشته شده است که نیاز به بررسی بیشتر و مطالعه عمیق تر در بازده روش های
متخذه در توسعه اقتصادی کشور دارد.
مضافا اینکه وظیفه بانک مرکزی از آنچه در گذشته
داشته فراتر رفته و تعیین رشته های مختلف سرمایه گذاری و مشارکت بانکها در
فعالیت اقتصادی در حدود سیاست های اقتصادی مصوب و همچنین تعیین حداقل نرخ
سود احتمالی برای اولویت دادن به طرحهای سرمایه گذاری و مشارکت نیز بر عهده
بانک مرکزی قرار گرفته است.
امام خمينی (ره) و بانکداری اسلامی
با پیروزی انقلاب اسلامي ورهبری امام خمینی(ره)، در
زمينه فعاليتهاي اجتماعي، سياسي و اقتصادي مدل های جديدي در دنيا مطرح
شد. اين مدل جديد با گفتمان امام (ره) به لحاظ تازگي و نو بودن با اخلاص به
جهان عرضه شد و سريعاً جايگاه خود را در جهان تثبيت كرد.
اين مدل جديد در مديريت استكبار جهاني شكافي ايجاد
كرد كه در اوايل انقلاب به وجود آمده بود. اين شكاف در عرصه مديريت استكبار
جهاني سريعاً افزايش يافته و مورد پذيرش ملتهاي مظلوم قرار گرفت ، اگر چه
برخي دولتها آن را تحمل نكردند لکن امام (ره) تعادلي عجيب در معادلات
بينالمللي به وجود آورد.
امروزه در عمل باقي ماندن شكاف پيش روي ايران با
استكبار جهاني مبنايي براي ديگر كشورها شده است و ديگر كشورها ميتوانند با
اين مدل مديريتي امام (ره) با استكبار جهاني و نظام ظلم جهانی برخورد
كنند.
آسيب شناسى اقتصادى و بانکی در نظام اسلامى
مقام معظم رهبری در یکی از راهبردهای پیشنهادی خود
در توسعه اقتصادی می فرمایند : «نکته ای که باید به آن توجه شود این است که
اگر کشور بخواهد به آبادانی مورد نظر اسلام دست پیدا کند که آبادانی
موردنظر اسلام یعنی آبادانی درحد اعلی برای کشور باید نیروهای جامعه به شکل
درهم تنیده درکنار هم درخدمت یکدیگر قرار گیرند اسلام به هیچ حدی از رشد و
توسعه اقتصادی و رفاه عمومی قناعت نمی کند.
اسلام همه را دعوت می کند تا وضع دنیای جامعه را
روز به روز بهبود بیشتری بخشد. از لحاظ زندگی جامعه را برای همه مردم دنیا
الگو کنند. عده ای ناجوانمردانه یا از روی جهالت این گونه وانمود می کنند
که اسلام اهمیتی به دنیای مردم نمی دهد فقط به معنویت می پردازد. نه این
تهمت به اسلام است. اسلام به همان اندازه که به معنویت و اعتلای روحی و
معنوی مردم اهمیت میدهد به گشایش زندگی و پیشرفت رفاه مردم و این که در
جامعه هیچ کس دست نیاز به سمت دیگران دراز نکند نیز اهمیت می دهد.»(مقام
معظم رهبری ، راهبردهای ولایت، جلد پنج. ص 69. بیانات در دیدار کارگران
کشاورزان و صنعتگران).
ما این رشدهای بادکنکی را پیشرفت اقتصادی نمی
دانیم. کشور به سرمایه انسانی و طبیعی و هویت ذاتی متکی است و مستوجب رشد و
شکوفایی واقعی اقتصادی است اما نه آنگونه که بانک جهانی و صندوق بین
المللی پول برای ما نسخه بنویسند و ما هم طبق همان نسخه اقتصاد خودمان را
تدوین کنیم. ما برنامه و سیاست داریم و هماطور که گفتیم ما می توانیم. اگر
کسی بگوید که ما جز با تسلیم درمقابل این برنامه ها نمی توانیم حرکت
اقتصادی بکنیم قضاوت خوش بینانه درمورد او این است که بگوییم، کشور، ملت و
سرمایه های کشور را نشناخته است. البته قضاوتهای بدبینانه هم می شود کرد.
مسئولان کشور و شما برادران و خواهران که در بخشهای
مختلف مشغول هستید با امید و توکل به پروردگار با اعتماد به مبانی فکری و
علمی اسلامی و با همت والا و عالی تلاش خود را شروع کنید و ان شاءالله به
فضل الهی این کشور شاهد رشد و شکوفایی درهمه عرصه ها خواهدبود مشروط بر
اینکه مسئولان وظایف خود را انجام دهند.» (مقام معظم رهبری ، راهبردهای
ولایت، جلد پنج. ص 69. بیانات در دیدار کارگران کشاورزان صنعتگران).
بنابراین از نظر مقام معظم رهبری آسیب های بانکی و
اقتصادی انقلاب اسلامی اگر از آسیب های دیگر خطرناکتر نباشد از آنها کمتر
نیست لذا توجه به آسیب های اقتصادی، مهم و ضروری می باشد.
البته بطور خاص بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران
تحولات مهمی در نظام بانکی کشور پدید آمد که نقش قابل توجهی در تغییر انواع
عملیات بانکی از بانکداری ربوی به بانکداری بدون ربا داشت؛ از جمله:
1. ملی شدن بانکها؛ بر اساس مصوبه 17 خرداد 1358 شورای انقلاب اسلامی.
2. ادغام بانکها.
3. برقراری سیستم سود تضمین شده و کارمزد. در جلسه
سوم دي ماه 1358 شورای پول و اعتبار بهره را از نظام بانکی حذف و سیستم سود
تضمین شده و کارمزد را جایگزین آن کرد.
4. تصویب قانون عملیات بانکی بدون ربا؛ عدم تطابق
سیستم تضمین شده و کارمزد با شرع مقدساسلام موجب شد مجلس شورای اسلامی
قانون عملیات بانکی بدون ربا را در هشتم شهریور 1363 به تصویب نهایی
برساند. این قانون در تاریخ دهم شهریور مورد تأیید شورای نگهبان نیز قرار
گرفت. از تحولات بعد از انقلاب اسلامی مکانیسم بانکهای جمهوری اسلامی
مبتنی بر عقوداسلامی است و مورد تأیید شورای نگهبان است سود حاصله از آن
ربا نمی باشد.
به عبارت دیگر بانکها به عنوان وکیل سپردهگذاران
طبق هر یک از عقود شرعی میتوانند به تناسب نوع نیاز تسهیلاتی درخواست
کنندگان وارد معامله شوند و طبق اصول شرعی سود دریافت دارند. از طرف دیگر
بانک سود مقرری را به سپرده گذار می دهد؛ زیرا در واقع سپرده گذار با توکیل
بانک طرف معامله اصلی با تسهیلات گیرندگان است سپس بانک مازاد آن سود را
به عنوان حق الوکاله برای خود برمی دارد.
به عنوان مثال در عقد مضاربه به طور معمول یک طرف
عهدهدارسرمایه میشود که او را «مالک» میگویند و طرف دیگر که تجارت با
سرمایه را به عهده می گیرد «عامل مضاربه» نامیده می شود در قانون تصریح شده
است که بانک در به کار گرفتن سپردههای سرمایهگذاری مدتدار وکیل میباشد
(عملیات بانکی داخلی ج 2 ص 231).
مسأله دیگر درباره محدوده این عقود میباشد که به
نظر فقهای امامیه منحصر در امور بازرگانی است؛ اما برخی از فقها
فرمودهاند: هرگاه همین عمل در امور دیگر مانند صنعت دامداری و… انجام
گیرد – هر چند عنوان مضاربه ندارد – اما با توجه به «وفای به عقد» و«صحت
معاملات» بعید نیست حکم به صحت آن شود و همچنین بعید نیست بگوییم داخل در
عنوان مضاربه هم میشود (عروه الوثقی ج اول ص 641).
از آنچه که گفته شد روشن می شود پولهایی که مردم
به عنوان سپردههای کوتاهمدت و درازمدت در بانکها می گذارند و سود دریافت
می دارند براساس عقد مضاربه است که بانک نقش عامل و سپردهگذار نقش مالک
را دارا می باشد و در عقد لازم دیگری (غیر از این مضاربه مثل بیع و شرأ یک
خودکار) مالک پول شرط می کند که من در ضرر شریک نباشم (به فتوای برخی از
فقها مالک میتواند حتی در خود عقد مضاربههم چنین شرطی نماید).
گاهی هم بانک به عنوان مالک در اختیار اشخاص سرمایه
قرار میدهد و در سود حاصل از بازرگانی آن اشخاص سهیم میگردد در نتیجه
مقدار بیشتری نسبت به آنچه که به اشخاص پرداخته دریافت می کند و نام این
عقد قرض نیست تا عنوان ربا پیدا کند بنابراین یکی از متداولترین راههایی
که بانکها براساس آن سپردههای مردم را دریافت کرده و در اختیار بخش دیگری
تسهیلات قرار میدهند عقد مضاربه است.
در این عقد بانک معمولاً به وکالت از جانب
سپردهگذاران با متقاضیان تسهیلات عقد مضاربه منعقد مینماید. سود به
دستآمده پس از کسر مخارج بانک بین متقاضی تسهیلات و سپردهگذار تقسیم می
شود.
بانک ممکن است از منابع خود تسهیلاتی را در اختیار
تقاضیان قرار دهد که در این صورت خود مستقیما نقش مالک را در مضاربه دارد.
این امکان نیز وجود دارد که قبل از تقسیم سود قطعی بانک به طور علیالحساب
سودی در اختیار سپردهگذاران قرار دهد.
از آنچه گفته شد معلوم می شود که چنین عمل از نظر ظاهر شرع محکوم به صحت است و حکم به ربوی بودن نمی توان کرد.
فروش اقساطی: همانگونه که اشاره
شد یکی از انواع معاملات معامله نسیه می باشد. بدین جهت بانک میتواند بنا
بر تقاضای متقاضیان ابزار وسایل و… مورد نیاز آنها را خریداری کرده و به
طور نسیه به قیمتی بالاتر به آنها تجهیزات بفروشد.
عقد شرکت: شرکت عقدی است که
براساس آن دو یا چند نفر با هم رداد می بندند که با مال مشترک بین آنها
تجارت تولید و… انجام شود و در سود وزیان حاصل از آن – متناسب با سرمایه
خود – شریک باشند.
در اصطلاح این نوع رکت را «شرکت عقدی» میگویند که
احتیاج به ایجاب و قبول دارد و سایر شرایط عقود مالی از جمله بلوغ عقل قصد
و… در آن معتبر است. متعلق چنین عقدی فقط اموال می تواند باشد – اعم از
پول یا کالا – اما شرکت در اعمال صحیح نیست رکت أبدان)؛ یعنی این که درست
نیست که دو یا چند نفر قرارداد ببندند که هر چه در آوردند و هر چقدر اجرت
گرفتند بین آنان مشترک باشد (تحریرالوسیله ج 1 ص 623 و 624 مسألههای 3 2 و
5).
بر طبق نظر برخی از فقها همچون امام خمینی(ره)
میتوان در قرارداد شرط کرد که بیشتر ضرر یا تمام آن به عهده یک یا چند نفر
باشد اما اگر در عقد شرط شود که تمام سود برای یک طرف باشد صحیح نیست
(رساله مراجع جلد دوم ص 257 مسأله 2147).
توجه به این نکته ضروری است که بانکها واسطه گردش
وجوه هستند و نباید منابع خود را حبس ومعطل کنند؛ از تأمین نیاز مالی
متقاضیان (از طریق مشارکت با آنان) و تأمین هدف مورد بلکه نظر بایستی وجوه
را (با فروش سهام) جمعآوری نمایند و مجددا به مصرف برسانند (حقوق بانکی
خاوری رضا ص 232 – 236). مشارکت مدنی؛ در ماده 18 آیین نامه فصل سوم قانون
عملیات بانکی بدون ربا شرکت مدنی چنین تعریف شده است: «در آمیختن
سهمالشرکه نقدی و یا غیرنقدی متعلق به اشخاص حقیقی یا حقوقی متعدد به نحو
مشاع به منظور انتفاع طبق قرارداد».
همچنین ابتدای بحث فقهی ، ذکر
این نکته خالی از فایده نیست که فصل دوم قانون بانكداري بدون ربا ايران ،
مسئله تجهيز منابع پولي وتخصیص آن را در بانک ها اینگونه مطرح می کند که
ما اینجا توضيح مختصري در مورد مستندات فقهي و فتوایی انواع حسابهاي
بانكي خواهیم داد :
ماده 3ـ بانكها ميتوانند تحت هر يك از عناوين ذيل به قبول سپرده مبادرت كنند:
الف. سپردههاي قرضالحسنه: 1ـ جاري 2ـ پسانداز.
ب. سپردههاي سرمايهگذاري مدّتدار.
تبصره: سپردههاي سرمايهگذاري
مدّتدار كه بانك در به كار گرفتن آنها وكيل ميباشد، در امور مشاركت،
مضاربه، اجاره به شرط تمليك، معاملات اقساطي، مزارعه، مساقات، سرمايهگذاري
مستقيم، معاملات سلف و جعاله مورداستفاده قرار ميگيرد.
ماده 4ـ بانكها مكلف به باز پرداخت اصل سپردههاي
قرضالحسنه (پسانداز و جاري) ميباشند و ميتواننداصل سپردههاي
سرمايهگذاري مدّتدار را تعهد و يا بيمه كنند.
ماده 5ـ منافع حاصل از عمليات مذكور در تبصره ماده
«3» اين قانون، براساس قرارداد منعقده، متناسب بامدّت و مبالغ سپردههاي
سرمايهگذاري و رعايت سهم منابع بانك به نسبت مدّت و مبلغ در كل وجوه به
كار گرفته شده در اين عمليات، تقسيم خواهد شد.
ماده 6ـ بانكها ميتوانند به منظور جذب و تجهيز سپردهها، با اتخاذ روشهاي تشويقي از امتيازات ذيل به سپردهگذاران اعطا كنند:
الف. اعطاي جوايز غير ثابت نقدي يا جنسي براي سپردههاي قرضالحسنه.
ب. تخفيف و يا معافيت سپردهگذاران از پرداخت كارمزد و يا حقالوكاله.
پ. دادن حق تقدم به سپردهگذاران براي استفاده از تسهيلات اعطايي بانكي در موارد مذكور در فصل سوم.
با توجه به قانون بانكداري ، سپردههاي بانكي به سه گروه زير تقسيمميشود :
1ـ حساب جاري (قرضالحسنه): بنابر
نظر اکثر فقیهان وجوه فراهم شده از ناحيه اين حسابها مطابق ماهيّت عقد
قرض به ملكيّت بانك در آمده جزء منابع بانك خواهد بود؛ (امامخميني، 1379
ج1 ).بانكها ميتوانند با رعايت ذخاير قانوني و احتياطي، باقيمانده وجوه
را از طريق عقود مندرج در ماده 3 به كار گرفته و كسب سود نمايند.
2 ـ حساب پسانداز (قرضالحسنه):
حساب پسانداز نيز ماهيت قرض را دارد و همانند حساب پسانداز در بانكداري
سنتي است، با اين فرق كه دربانكداري بدون ربا به صاحبان حساب پسانداز
بهره وسودی پرداخت نميشود. صاحبان اين حسابها در امور قرضالحسنه اعطايي
از طرف بانك ها مشاركت كرده از اجر و ثواب اخروي آن بهرهمند ميگردند.
وجوه اين حساب نيز به مالكيت بانك درآمده جزء منابع خواهد بود و بانكها با
لحاظ ذخاير قانوني و احتياطي، بخشي از اين وجوه را به اعطاي قرضالحسنه
اختصاص داده, بخش ديگري را از طريق عقود مندرج در ماده سه به كار گرفته كسب
درآمد ميكنند. بانكها براي تشويق مردم به پسانداز, برخي اولويتها،
امتيازات وجوايز براي صاحبان اين حسابها در نظر ميگيرند؛ (مراجع تقليد،
1378,ج2: 652، 2858).
3ـ سپردههاي سرمايهگذاري مدّتدار:
در حسابهاي سرمايهگذاري، رابطه بانك و صاحب سپرده رابطه «وكالت» است.
بانكها وجوه اين حساب را بهوكالت از صاحبان سپرده، در امور مشاركت،
مضاربه، اجاره به شرط تمليك، معاملات اقساطي، مزارعه، مساقات،سرمايهگذاري
مستقيم، معاملات سلف و جعاله و … به كار ميگيرند؛ (امام خميني، همان:
39). بانكها منافع حاصل از عمليات مذكور را طبق قرارداد متناسب با مدّت و
مبلغ سپرده با رعايت سهم منابع بانك، پس ازكسر هزينهها و حقالوكاله بين
صاحبان سپردهها تقسيم ميكنند. (امام خميني: 44)
تخصيص منابع
در فصل سوم قانون بانكداري بدون ربا طي مواد هفت
تا 17 به مسئله تخصيص منابع از طرف بانكها ميپردازد و برجستهترين مشخصه
خاص آن نسبت به بانكداري سنتي اجتناب از ربا است.
به موجب قانون، عمده نيازهاي مالي متقاضياناز طريق معاملات و قراردادهاي مجاز شرعي ذیل تأمين ميگردد:
1ـ قرضالحسنه: قرضالحسنه
اعطايي، عقدي است كه به موجب آن بانكها ميتوانند به عنوان قرض دهنده مبلغ
معيّني را طبقضوابط مقرر به افراد يا شركتها به قرض واگذار كنند و
گيرنده متعهّد ميشود معادل مبلغ دريافتي را باز پرداخت كند (امام خمینی ، ج
1: مساله 618). بانكها به منظور حصول اطمينان از وصول مطالبات, تأمين
كافي از مشتري ميگيرند؛ (امام خميني:623، مسئله 18) و حق دارند از بابت
اعطاي قرضالحسنه 5/2 درصد كارمزد دريافت كنند؛ (امامخميني، 1376، ج دوم:
298، سؤال 41 و 42).
2ـ مضاربه: در اين قرارداد بانك
به عنوانمضارب، تأمين كننده وجه مورد لزوم (سرمايه مضاربه) و طرف ديگر
قرارداد به عنوان عامل عهدهدار انجام كليّه امور مربوط به موضوع قرارداد
مضاربه ميباشد. سود حاصل از انجام معامله مورد نظر بين بانك و عامل در
پايان كارتقسيم خواهد شد و نسبت اين تقسيم براساس توافق اوّليه خواهد بود؛
(امام خميني، 1379, ج1: 577).
اگر در قرارداد مضاربه زمان تعيين
نشود مضاربه ميتواند تا هر زماني استمرار داشته باشد امّا در بانكها
مطابقآييننامه اجرايي، حداكثر مدّتي كه سرمايه مضاربه ميتواند در اختيار
عامل قرار گيرد يك سال از تاريخ انعقاد مضاربه ميباشد و عمليات عامل طي
اين مدّت بايد چنان صورت گيرد كه حداكثر در سررسيد قرارداد، كليه وجوه
حاصل از فروش، در حسابي كه نزد بانك قرار دارد واريز شده باشد؛ يعني بانك
با آوردن اين شرط قرارداد را براي مدّتمشخصي منعقد ميكند؛ (امام خميني:
581، مسئله 16 و 18 و 19).
مطابق قانون،بانك با بررسي اطلاعات مذكور و تعيين
ميزان كل سرمايه مورد نياز مضاربه و نسبت سهم سود طرفين با رعايت ضوابطي
كه در اين امر براي بانكها معيّن شده است در صورت وجود توجيه كافي، با
آوردن شرايطي يا بدون شرط باتقاضاي مشتري موافقت و اقدام به انعقاد قرارداد
مي كند. ( امام خميني 581،مسئله 16،18، 19).
3ـ مشاركت مدني: مشاركت مدني
توسّط بانك عبارت است از: «درآميختن سهمالشركه نقدي و يا غيرنقدي شريك با
سهمالشركهنقدي و يا غيرنقدي بانك یا تعاونی به نحو مشاع براي انجام كاري
معيّن در زمينه فعاليتهاي توليدي، بازرگاني و خدماتي به مدّت محدود به
قصد انتفاع بر حسب قرارداد». مشاركت مدني بانكداري همان عقد الشركه است كه
در فقه به شركه العنان نیز معروف است؛ (امام خميني، 1379، ج1: 593).
اشخاص (حقيقي يا حقوقي) كه بخواهند براي تأسيس يا
توسعه فعاليتهاي توليدي، بازرگاني و يا خدماتيخود و يا ادامه اينگونه
فعاليتها با بانك مشاركت مدني كنند همانند متقاضي مضاربه بايستي علاوه بر
اطلاعات هويتي اطلاعاتي چون موضوع مشاركت، ميزان سرمايه مورد نياز، سهم
سرمايه پيشنهادي متقاضي از بابت خود (كه نبايد از 20 درصد كمتر باشد)،
حداكثر مدّت مشاركت، پيشبيني خريد، هزينه فروش، سهم سود پيشنهادي متقاضي،
وثيقهاي كه براي ضمانت حسن اجراي كار به بانك ميسپارد، را در اختيار بانك
بگذارد.
بانك با بررسي اطلاعات مذكور و تعيين ميزان كل
سرمايه مورد نياز مشاركت مدني، سهم بانك و شريك، نسبت سود شريك و بانك، با
رعايت كليه ضوابطي كه در اين امر براي بانكها معيّن شده است در صورت وجود
توجيه كافي از نظر فني و مالي با آوردن شرايطي يا بدون شرط با درخواست
مشتري موافقت و اقدام به انعقاد قرارداد مي كند (امام خميني: 594، مسئله
8).
4ـ مشاركت حقوقي: مشاركت حقوقي
عبارت است از تأمين قسمتي از سرمايه شركتهاي سهامي جديد يا خريد قسمتي از
سهام شركتهاي سهامي توسط بانك. طبق قانون، بانكها از طريق مشاركت حقوقي،
كمبود سرمايه شركتهاي سهامي توليدي (صنعتي، معدني، كشاورزي، ساختماني) و
شركتهاي سهامي و بازرگاني و خدماتي را تأمين ميكنند و در پايان هردوره
مالي همانند ديگر سهامداران به نسبت سرمايه در سود شركت سهيم ميشوند.
چنانچه گذشت، مشاركت حقوقي در ارتباط با شركتهاي
سهامي عام است كه تفاوت اصلي آنها در شخصيت حقوقي شركت، مسئوليت محدود
سهامداران و ضوابط و مقرراتي است كه در اداره شركتها در نظر گرفته
ميشود. اين مباحث گرچه در كتابهاي متداول فقهي نيامده است امّا در
استفتائات جديدي كه از فقها به عمل آمده, بيان گرديده است؛ (امام خميني،
1376، ج2: 245، سؤال 11؛253، سؤال 3 ـ 23).
5ـ فروش اقساطي: بانكها
ميتوانند به منظور ايجاد تسهيلات لازم جهت استفاده در امور توليدي و
خدماتي، كالاهاي زير را تهيه و از طريق فروش اقساطي (بيع نسيه اقساطي) در
اختيار متقاضيان قرار دهند:
الف. مواد اوليه و لوازم يدكي.
ب. اموال منقول نظير وسايل، ماشين آلات و تأسيسات.
ج. مسكن.
بانك با بررسي تقاضا، كالاي مورد نظر را به صورت
نقد خريداري كرده بااحتساب سود بانك متناسب با مدّت بازپرداخت به صورت بيع
نسيه اقساطي به مشتري ميفروشد؛ (رساله مراجع تقليد: 234، مسئله 2108).
6ـ معاملات سلف: منظور از معامله
سلف، پيش خريد نقدي محصولات توليدي (صنعتي، كشاورزي، معدني)به قيمت معيّن
است؛ (همان: 235، مسئله 2110). زماني كه توليدكنندهاي در جريان توليد كالا
يا فرآورده، دچار كمبود سرمايه در گردش ميشود ميتواند از طريق پيشفروش
قسمتي از توليد خود به بانك نياز مالي بنگاه را تأمين نمايد.
البته معامله سلف از جهت فقهي اطلاق دارد و مقيد به
اين نيست كه فروشنده توليدكننده نيز باشد؛ (همان: 334) متقاضي معامله سلف
با بانك علاوه بر اطلاعات شخصي بايستي اطلاعاتي مانند مشخصات بنگاه توليدي،
ميزان توليد وفروش، نوع و اوصاف كالاي مورد معامله، قيمت كالا هنگام
انعقاد قرارداد، قيمت پيشبيني در زماني كه محصول به دست ميآيد، زمان و
مكان تحويل كالا و نوع وثيقهاي كه به بانك ميسپارد، را به بانك ارايه كند
و بانك بعد از بررسي, موافقت خود را اعلام ميكند. قيمت معامله سلف با
انعقاد قرارداد به صورت يك جا و نقد به متقاضي پرداخت ميشود؛ (همان: 236،
مسئله 2112).
7ـ اجاره به شرط تمليك: روش اجاره
به شرط تمليك مبتني بر عقد اجارهاي است كه در آن شرط ميشود مستأجر در
پايان مدّت اجاره درصورت عمل به شرايط مندرج در قرارداد, بانك عين مستأجره
(مال موضوع اجاره) گردد.
قرارداد اجاره به شرط تمليك قرارداد جديدي است كه
در كتابهاي متداول فقهي و حقوقي مطرح نيست اما در استفتائات جديدي كه از
فقها به عمل آمده, جواب آن روشن گرديده است.
آيتالله فاضل لنكراني در اين باره مي فرمودند:
«اگر مقصود آن است كه تمليك به نحو شرط نتيجه باشد به اين معنا كه بعد از
پايان يافتن مدّت اجاره، خود به خود به ملكيت مشتري و مستأجر درآيد صحّت
آن مشكل است لكن اگر مقصود اين باشد كه ملك را اجاره دهد مشروط به آنكه در
پايان مدّت اجاره،مالك هبه كند يا صلح كند يا به مبلغ بسيار ناچيز به تملك
مستأجر درآورد اين كار صحيح است و شرعاً اشكالي ندارد و فرقي بين افراد
حقيقي و حقوقي نيست. والله العالم»؛ (مجموعه آراي فقهي قضايي در امور
حقوقي، 1381, ج 1: 28). اداره حقوقي قوه قضائيه نيز قرارداد اجاره به شرط
تمليك قانون عمليات بانكي بدون ربا را به شرط بيع(تمليك) در ضمن عقد اجاره
تفسير كرده و آن را قانوني شمرده است؛ (همان: 29).
8ـ مزارعه: مزارعه يكي از عقود
شرعي است كه به موجب آن يكي از طرفين زميني را براي مدّت معيّن به طرف ديگر
واگذارميكند تا در آن زراعت كرده و محصول را به نسبتي كه توافق ميكنند
بين خود تقسيم كنند؛ طرف اول را مزارع و طرف دوم را زارع يا عامل
مينامند؛ (امام خميني، 1379، ج اول: 603).
مزارعه را ميتوان يكي از روشهاي تأمين نيازهاي
مالي در بخش كشاورزي دانست. بانكها در قرارداد مزارعه نقشمزارع را خواهند
داشت, بنابراين زماني ميتوانند اقدام به مزارعه كنند كه بخواهند زمين يا
ساير عوامل توليد يا تلفيقياز آن دو را در اختيار زارع قرار دهند؛ (امام
خميني : 606) قرارداد مزارعه با تقسيم محصول و تحويل سهم بانك خاتمه
مييابد ولي در مواردي بسته به نوع محصول ممكناست بانك مايل باشد سهم
محصول خود را توسط عامل به فروش برساند؛ در اين حالت موضوع شرط ضمن عقد
درقرارداد ذكر خواهد شد؛ (امام خميني: 607).
9ـ مساقات: مساقات يكي ديگر از
عقود اسلامي است كه براساس آن، معامله بين صاحب باغ ميوه و امثال آن با
عامل در مقابلحصّه مشاع معيّن از ثمره واقع ميشود؛ (همان: 609). در اين
قرارداد بانكها نقش صاحب باغ را خواهند داشت.
10ـ جعاله: به موجب عقد جعاله،
جاعل (كارفرما) در مقابل انجام عمل معيّن طبق قرارداد ملزم به پرداخت جعل
(اجرت)معلوم ميگردد. طرفي كه عمل يا كار را انجام ميدهد عامل (پيمانكار)
ناميده ميشود؛ (همان: 558).
از طريق استفاده از عقد جعاله در بهكارگيري
تسهيلات بانكي، براي بانكها امكان گسترش و توسعه در امور مربوط بهتوليدات
صنعتي و كشاورزي، بازرگاني و خدماتي با تنظيم قرارداد به عنوان عامل يا
درصورت اقتضا, به عنوان جاعل فراهم ميگردد بنابراين بانكها ميتوانند آن
دسته از تقاضاي مشتريان خود را كه نميتوانند از طريق ساير عقود برآورده
نمايند، با تنظيم قرارداد جعاله مورد اجابت قرار دهند. در مواردي كه بانك،
عامل جعاله است در قرارداد مربوط، اختيار واگذاري قسمتي از كار به غير را
تحت عنوان جعاله ثانوي براي بانك لحاظ مينمايد؛(همان: 506، مسئله هشت).
11- خريد دين: خريد دين تسهيلاتي
است كه به موجب آن بانك سفته يا براتي را كه ناشي از معامله نسيه تجاري
است خريداري ميكند. عمليات مربوط به خريد دين بر مبناي آييننامه موقّت
تنزيل اسناد و اوراق تجاري (خريد دين) و مقررات اجرايي آن كه در جلسه مورخ
26 آبان 1361 شوراي پول و اعتبار به تصويب رسيده و در شوراي نگهبان نيز
مخالف با موازين شرعي و قانون اساسي شناخته نشده است و نيز اصلاحيه بعدي
آييننامهمذكور مصوب 24 آذر 1366 شوراي پول و اعتبار, انجام ميپذيرد.
مطابق مواد آييننامه، بانكها بايد نسبت به حقيقي بودن بدهي و معتبر بودن بدهكار اطمينان پيدا كنند.
مبناي
فقهي خريد دين در بانكداري بدون ربا، بيع دين است كه در متون فقهي محل بحث
فقها است؛ (مراجع تقليد: 699، مسئله 7؛ 754، مسئله 28؛ 784، مسئله 11).
مشهور فقهاي شيعه، فروش دين را چه به خود بدهكار و چه به شخص ثالث، چه به
قيمت اسمي دين و چه به كمتر از آن جايز ميدانند. در مقابل, برخي از فقها
فروش دين به كمتر از مبلغ اسمي را جايز نميدانند؛ (امامخميني، 1376, ج2:
175، س 225؛ مراجع تقليد: 808) .
12ـ سرمايهگذاري مستقيم:
بانكها ميتوانند در طرحهاي توليدي و عمراني كه جنبه تجملي و غيرضروري
ندارد به طور مستقيم به سرمايهگذاري مبادرت نمايند. سرمايهگذاري مستقيم
عبارت است ازتأمين تمام سرمايه لازم جهت اجراي طرحهاي توليدي (صنعتي،
معدني، كشاورزي و ساختماني), بازرگاني وخدماتي كه به صورت شركتهاي سهامي
تشكيل ميشوند و توسط يك يا چند بانك (بدون مشاركت اشخاصحقيقي يا حقوقي
ديگر) انجام ميگيرد. مباني فقهي اين شيوه، جواز فقهي فعاليتهاي اقتصادي
است و تا زماني كهموضوع فعاليت يا روش آن مخالف شرع وقانون نباشد
سرمايهگذاري مستقيم اشكالي ندارد. (مثلا قراردادهای طبق ماده 10 قانون
مدنی)
نتيجهگيري و ارائه راهکار برتر
از نگاه اسلامی مهمترین آسیبهای اقتصادی و بانکی در انقلاب اسلامی عبارتند از:
1- پرهیز از تقلید کورکورانه مدلهای توسعه وارداتی و
تاجایی که لازم است باید از علوم و فنون و از دانش و تجربه دیگران استفاده
کرد اما نباید عین الگوها و شیوه های دیگران را اجرا کنیم زیرا برخی از
این الگوها در چندین سال پیش منسوخ شده و ثانیا متناسب با فرهنگ جامعه
مانیست، لذا باید این الگوها را بومی و منطبق با فقه شیعه تنظیم کنیم در
غیر این صورت ممکن است نه تنها حل مشکل نکند بلکه مشکل و بحران جدید نیز به
دنبال داشته باشد.
مقام معظم رهبری می فرمایند: «ما دنبال چه نوع
توسعه ای هستیم؟ این نکته اساسی در بحثهای اقتصادی و غیر اقتصادی جاری است.
کسانی دنبال این هستند که حرفی را پرتاب کنند. ذهن مردم را از مسائل اصلی
دور نگه دارند. مدل چینی، مدل ژاپنی، مدال فلان، مدل توسعه در جمهوری
اسلامی به اقتضای شرایط فرهنگی تاریخ مواریث و اعتقادات و ایمان این مردم
یک مدل کامل بومی و مختص به خود این ملت ایران است.
از هیچ جا نباید تقلید کرد نه از بانک جهانی نه از
صندوق بین المللی پول نه از فلان کشور چپ، نه از فلان کشور راست، هر جا
اقتضایی دارد، فرق است بین استفاده کردن از تجربه دیگران با پیروی از
مدلهای تحمیلی و القای غالبا هم منسوخ شده. بنده می بینم گاهی بعضی از شیوه
های که در زمینه های اقتصادی و فرهنگی و… پیشنهاد می شود از دیگران
گرفته شده فلان متفکر فرنگی این طور گفته فلان متفکر جایی این طور گفته مثل
اینکه به آیات قرآن استناد می شود خیلی از شیوه های منسوخ است 30سال
پیش، 40سال پیش، 50 سال پیش تجربه شده بعد یک روش بهتر آورده اند ولی ما
الان می خواهیم از روش منسوخ آنها در آموزش و پرورش در مسائل علمی، در
کارهای دانشگاهی، در کارهای اقتصادی و در برنامه ریزی و بودجه بندی استفاده
کنیم. نه این درست نیست از تجربه ها و دانش ها باید استفاده کرد اما الگو و
شیوه و مدل را باید کاملاً بومی و خودی انتخاب کرد».
یکی از مسائلی که از نظر مقام معظم رهبری مهم است.
این است که مسئولین کشور نباید درگیر مسائل جزئی و بی فایده شوند. بخصوص
بحثهای که هیچ کمکی بر پیشرفت کشور هم نمی کند مثل اینکه توسعه سیاسی مقدم
یا توسعه اقتصادی؟ در حالی که مردم هزاران مشکل ریز درشت دارند. مهم توجه
به مشکلات مردم است. نه توسعه اقتصادی و نه توسعه سیاسی.
مقام معظم رهبری در بحث تقدم و تاخر و اولویت در
امور سیاسی و اقتصادی می فرمایند: «آنچه که اولویت دارد نه توسعه سیاسی و
نه توسعه اقتصادی بلکه رفع مشکلات مردم است عده ای با جنجال و بحث مدتی را
صرف این کردند که ثابت کنند که توسعه سیاسی بر توسعه اقتصادی مقدم است. این
اتلاف وقت ملت است. که بحث کنیم آیا توسعه سیاسی مقدم است یا توسعه
اقتصادی. آنچه که لازم است آنچه که مقدم است و آنچه که بر گردن همه است رفع
مشکلات مردم است و پیشرفت دادن کشور است اینکه ما بحثهای سیاسی و جنجالهای
روزمره را وارد زندگی کاری مسئولان و مردم بکنیم هیچ کمکی به پیشرفت کشور
نمی کند. حق مردم است، که از مسئولانشان کار و تلاش و ابتکار و اقدام بموقع
و رفتار مسوولانه بخواهند و وظیفه مسئولان است که پاسخگو باشند و آنچه را
که وظیفه آنها است انجام دهند» (همان ، جلد هشت، ص 68، بیانات در دیدار
مردم همدان 83. 4. 15)
حضرت آیت الله خامنه ای در توسعه اقتصادی بر این
باور هستند که نباید توجه ما فقط به رشد سریع سرمایه باشد و هیچ توجه به
توزیع ثروت نداشته باشیم زیرا این امر باعث شکاف طبقاتی در جامعه می شود و
برخلاف عدالت و سیره و شیوه انبیاء وفقه است بنابر این آنچه که مهم است
توسعه محوری و عدالت محوری هر دو هم زمان باید لحاظ شود.
توسعه طلبی بدون عدالتخواهی و عدالت خواهی بدون توسعه طلبی
از نظر مقام معظم رهبری توسعه زمانی ارزشمند خواهد
بود که همراه با عدالت خواهی باشد ایشان در مسائل اقتصادی هم توسعه محور و
هم و عدالت محور هستند ایشان در این زمینه می فرمایند: «دوستان به مسائل
کوچک کردن خصوصی سازی و حجم زیاد و فربه دولت اشاره کردند که اینها همه
مورد تأیید است. من این نکته را عرض کنم ما در زمینه همه فعالیت های
گوناگون اقتصادی و تولیدی کشور و حواشی آن باید توجه کنیم که ما هم توسعه
محوریم و هم عدالت محور.
ما طبق برخی از سیاست ها که تولیدات و رشد ثروت
رایج است. و طرفداران زیادی هم دارد. نیستیم. که صرفا به رشد تولیدات و رشد
ثروت در کشور فکر کنیم. به عدالت در کنار آن فکر نکنیم. نه این منطق ما
نیست. نوآوری نظام ما همین است که می خواهیم عدالت را با توسعه و با
دیدگاهی که تصور کند اینها به هم نمی سازند یا باید این را انتخاب کرد یا
آن، را قبول ندارم. این که باید در همه موارد هم در کاهش حجم دولت هم در
مسئله خصوصی سازی و بخش تعاونی و بخش دولتی رعایت شود. (همان، بیانات در
دیدار با رئیس جمهوری و اعضای هیئت دولت)
مناسب است مسوولان
تعاونی ثامن و بانكداران مسلمان ، با مطالعه مستمر بر روي كاركرد الگوهاي
مختلف شرعی و بومی از نكات مثبت استفاده كرده و الگوي كارآمد و واحدي از
بانكداري نوین اسلامي ارايه دهند.
در اين راستا پیشنهادات زير براي نقد و بررسي بیشتر پيشنهاد ميشود که البته بسیاری از آنها در حال اجر است.
1ـ در تجهيز منابع مالی لازم است حداقل ، ماهیت و جنس عقود تابع شرایط و عناوین ذیل باشد:
1ـ1ـ سپرده های جاري براساس قرارداد قرض بدون بهره؛ با مشتری منعقد شود.
1ـ2ـ سپرده های پسانداز براساس قرارداد وكالت عام؛ (نه خاص و …) منعقد شود تا اختیارات تعاونی دامنه وسیع تری داشته باشد.
1ـ3ـ سپرده های مدّتدار براساس قرارداد وكالت عام؛ (نه خاص و …) منعقد شود.
2ـ در تخصيص منابع نیز روش وعناوین ذیل مورد عمل باشد:
2ـ1ـ
تسهيلات اعطایی براي خريدهاي اساسي مانند زمين، ساختمان، مغازه، كارخانه و
کلیه اموال غیر منقول و… براساس قرارداد اجاره به شرط تمليك؛ منعقد شود.
2ـ2ـ تسهيلات اعطایی براي خريد كالاهاي با دوام
مانند تلويزيون، مبلمان، فرش، يخچال و خلاصه اموال منقول و… براساس
قرارداد فروش اقساطي؛ منعقد شود.
2ـ3ـ تسهيلات اعطایی براي خريد خدمات مانند خدمات
بيمارستان، هتل، دانشگاه، مدرسه، حمل و نقل و … براساس قرارداد های
جعاله؛ منعقد شود.
2ـ4ـ تسهيلات اعطایی براي سرمايه در گردش مانند
پرداختهاي معوقه، عوارض شهرداري، مالیات، گمركات و موارد مشابه و …
براساس قرارداد خريد دين (تنزيل)؛ منعقد شود.
به نظر ميرسد موسسات مالي و اعتباري و بانكها به
عنوان يك مؤسسه انتفاعي خاص با استفاده از قراردادهاي مذكور ميتوانند با
كمترين هزينه و با آسانترين راهكارهاي فقهی و شرعي، به همه نيازهاي
مشتريان خود پاسخ کامل دهد و با اطمینان در چارچوب شرع مقدس عمل نموده
باشد.
انشاء الله
دكتر سيد مهدی فقيهی واعظي
* مشاور امور فقهی و شرعی تعاونی
اعتباری ثامن الائمه (ع)، مشاور ارشد بانكداري اسلامي موسسه مالي و اعتباري
فردوسي و محقق و پژوهشگر حوزه و دانشگاه – آبان 91
Seiedmahdi.faghihi@yahoo.com