بلایی که سر میراث فرهنگی آمد
خروجی و نتیجه تمام جابجایی که در سه سال و نیم گذشته در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری رخ داده است، تشکیل حلقه اول نزدیک به احمدی نژاد در پاستور بوده است، حلقه ای متشکل از معاونان اسفندیار رحیم مشایی در شورای عالی ایرانیان خارج از کشور و در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری.
مجله مهر: سه سال و نیم پیش، روزی که قرار بود ماموریت رسمی اسفندیار رحیم مشایی در سازمان میراث فرهنگی تمام شود و او به پاستور برود، محمود احمدی نژاد یک جمله درباره این سازمان گفته بود: « امروز ما به این سازمان امید بسته ایم»، جملات بعدی او اشاره به پایان دوره موشک و بمب داشت و آغاز دوره «انسان» ها و چنین جملاتی اجازه نمی داد که کسی فکر کند که امید دولت به این سازمان، ارتباطی به ماموریت برون مرزی این سازمان در معرفی فرهنگ و تمدن ایرانی ندارد و قرار است این مجموعه چهره هایی را به حلقه اول یاران احمدی نژاد در پاستور اضافه کند. یعنی نه اینکه هیچ ماموریتی برون مرزی هم نداشته باشد، گاهی اگر حرفی ناسنجیده از سوی یکی از روسای این سازمان درباره «نسلکشی ارامنه توسط امپراتوری عثمانی» زده می شد، از پتانسیل های این سازمان و راه اندازی شایعه کشف اسناد از کیف شاه در کاخ نیاوران، می شد برای انحراف افکار عمومی استفاده کرد.
پیشگام در تصمیم های جنجالی
این مجموعه پیشگام در تصمیمات جنجالی دولت هم می توانست باشد و با سرو صدای زیاد پیشقدم در انتقال کارمندان به استانی غیر از تهران شد و چندماه بعد، شبانه کارمندان سازمان و تجهیزاتش به تهران بازگردانده شدند.
آنچه که در این سازمان گذشت بعدها در اعترافات (الف.الف)، فارغ التحصیل رشته میکروبشناسی و رئیس سابق موزه ملی ایران به نمایش گذاشته شد. اعترافاتی که حکایت از خروج بخش قابل توجهی از میراث فرهنگی کشور به صورت پنهان به خارج از کشور داشت.
بگذریم از سه مراسم تودیع و معارفه ای که در سه سال و نیم گذشته هر چه که برای وزیران برکنار شده دولت، بی رونق بود برای روسای سازمان میراث فرهنگی رونق داشت. بعدها همان سخنانی که محمود احمدی نژاد در مراسم تودیع و معارفه مشایی و بقایی به زبان آورد در مراسم تودیع و معارفه بقایی و احمدزاده کرمانی و تودیع و معارفه احمد زاده کرمانی و موسوی تکرار کرد. همچنانکه که در حکمی که اخیرا برای رئیس دفتر سابقش زده است هم به همان سخنانی برگشته است که در تیرماه سال 81 درباره مشایی زده بود. اگر او تیرماه سال 81 درباره مشایی گفته بود که یکی از افتخاراتش در زندگی و یکی از نعمت هایی که خداوند به او داده است «آشنایی به این مرد بزرگ و برادر پاک و مومن است» در حکمی که برای اسفندیار رحیم مشایی زده نوشته که «آشنایی وهمکاری با شما را برای خود هدیه ای الهی وافتخاری بزرگ می شمارم»
حمیدرضا بقایی اگر در دوره ریاست خود بر این سازمان با ماجرای کیف قلابی کشف شده از صندوق عقب ماشین شاه در کاخ نیاوران، مجوز ساخت هتل هایی که به جایی نرسیدند، حرف هایی که درباره نسل کشی ارامنه توسط امپراطوری عثمانی به زبان آورد و بالاخره حکم انفصال از خدمتی که دیوان عدالت اداری برای او زد نامی برای خود دست و پا کرد و به پاستور رفت تا به قول احمدی نژاد «سیبل» شود، روح الله احمدزاده کرمانی پیش از حضورش در این سازمان نام و نشانی برای خود دست و پا کرده بود .
جنس مشترک
بیراه هم نبود که در مراسم تودیع و معارفه بقایی و احمدزاده کرمانی محمود احمدی نژاد این دو را از «یک جنس» معرفی کند و بگوید جنس احمدزاده نیزازهمان جنس آقای بقایی است که قراراست درسازمان میراث فرهنگی دورهای خدمت کند وآماده میشود که اگرازاینجا رفت به سیبل تبدیل شود که البته وی ازقبل درسیبل حملات بوده است.
درست می گفت رئیس جمهور که احمدزاده از قبل در سیبل بود. اقدامات او در استانداری استان فارس چنان بود که ایت الله جنتی در خطبه های نماز جمعه درباره این استاندار 32 ساله در آن زمان گفته بود که این فردی که هیچ تجربه ای ندارد افراد متعهد و کارآمد را درو وطرد میکند.
نام مشابه
دوره حضور احمدزاده کرمانی در این سازمان خیلی طولانی نبود. بنا به دلایلی
که گفته نشد و قرار هم نبود گفته شود احمدزاده کرمانی به پاستور رفت و
قرار شد این پست به سید حسن موسوی سپرده شود که می گوید نام شناسنامه ایش
«میرحسن موسوی» است و معاون اسفندیار رحیم مشایی بود در سازمان میراث
فرهنگی و گردشگری. او حالا در روزهایی که اسفندیار رحیم مشایی به زعم
روزنامه ایران ارگان مطبوعاتی دولت، ماموریت بین المللی یافته است، جایگزین
رئیس سابق خودش شده است و به صندلی تکیه زده است که سه سال و نیم گذشته
خیلی بیشتر از سازمان میراث فرهنگی و گردشگری حاشیه ساز بوده است. اگرچه
خلف او در سازمان میراث فرهنگی هم کم بی نام و نشان نیست در حاشیه. محمد
شریف ملک زاده معاون اسفندیار رحیم مشایی در شورای عالی ایرانیان خارج از
کشور و دبیر کل این شورا بود. در مقعطی بنا به اتهاماتی که به او وارد بود
دستگیر شد و بعدها هم چیزی نمانده بود پای علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه
را به استیضاح بکشاند. بنا به تصمیم وزیر امور خارجه برای انتصاب ملک زاده
به معاونت اداری و مالی دستگاه دیپلماسی.
مهم نیست “سباستیان زاولا” دیپلمات باسابقه آرژانتینی قصد خارج کردن 5800
کیلوگرم عتیقه از ایران را داشته باشد یا خانه تکانی اساسی در موزه ملی که
باستان شناسان بنام را به کنج خانه هایشان فرستاد شاید چندان اهمیتی نداشته
باشد و یا کشف دهها قطعه کاشی عتیقه متعلق به ایران در انگلیس شاید مهم
نباشد اما اهمیت استراتژیک این سازمان به حدی هست که فقط شایستگی
حضور نزدیکترین اطرافیان رئیس جمهور را داشته باشند.