دنیا به پایان نرسید؛ نبرد علم و خرافه ادامه دارد
مازیار آقازاده – “دنیا به
پایان نرسید” و از ماجرای “پایان جهان در 21 دسامبر طبق تقویم قوم مایا”
تنها عده ای سودجویی کردند ، عده ای استرس و ناراحتی عصبی کشیدند و عده ای
که نگاهی منطقی و دانش وسیع تری داشتند؛ برایشان تنوعی شد و خندیدند.
به قول مولانا:
جان نباشد جز خبر در آزمون
هر که را افزون خبر جانش فزون
بی
گمان مصداق این شعر زیبای مولانا در ماجرای اخیر شایعات مربوط به پایان
جهان که به طور گسترده ای در سرتاسر گیتی پخش شده بود، انسان هایی بودند که
با مجهز بودن به سلاح دانش و خرد، بر شایعات و گمانه های بی اساس و غیر
علمی خط بطلان کشیدند و تلاش کردند این مشعل آگاهی را به دیگران نیز
برسانند و آنها را از جهل نجات دهند تا فریب نخورند یا از کشیدن “استرس های
عصبی” بی مورد به دور باشند.
البته تا جایی که ماجرای پایان جهان
کمی مایه هیجان باشد و لطافتی بر روزمرگی های زندگی انسان ها بیفزاید بحثی
نبوده و نیست؛ اما نکته در اینجاست که کم نبوده و نیستند انسان هایی که علی
رغم زندگی در قرن بیست و یکم که برای آنها امکان کسب دانش و آگاهی در سریع
ترین زمان ممکن و به راحت ترین شکل ممکن وجود دارد، باز هم فریب کیسه
دوزان و “سودجویان در کمین جاهلان” را می خورند و یا بی مورد دچار استرس و
نگرانی می شوند و این گونه به خود و اطرافیان شان صدمه می زنند!
دنیا
به پایان نرسید، اما قطعا، دانش و خرد بشری ادامه دارد و می گوید:”همان
طور که جهان هستی به تکوین رسیده یک زمان نیز به پایان خواهد رسید” و این
اصلی بدون تردید است، اما نکته اینجاست که هیچ کس حتی با مجهز بودن به
آخرین ابزارهای موجود علمی تا کنون قادر نبوده برای آن “زمان دقیق” تعیین
کند.
در داستان اخیر شایعات مرتبط با پایان دنیا سه گروه انسان وجود
داشتند ، البته به استثنای یک گروه که احتمالا این شایعه حتی به گوش شان
نیز نرسید:
گروه نخست افرادی بودند که موقعیت را مناسب دیدند و از
این شایعه برای خود کیسه ای دوختند و پولی به جیب زدند. مانند مردی که
چادر امن برای پایان جهان را آگهی اینترنتی کرد تا به مبلغ گزاف چند ده
برابر اصل قیمت آن بفروشد!
البته عده ای نیز بدون اینکه بخواهند
توفیق اجباری یافتند تا این شایعه به نفع جیب آنها باشد . همانند آن هتل
دار یا کافه دار در روستای ” شیرینجه ” ترکیه که بدون اینکه نقشی داشته
باشند از صدقه سری میهمانان پر شمار، پول خوبی به جیب زدند. روستایی که
شایعه شده بود در پایان دنیا ، امن و ایمن می ماند و کلی انسان خوش باور با
سرعت و استرس خود را از سراسرجهان به آنجا رساندند! جالب این که بسیاری از
این افراد ، بلیت های یک طرفه و نه رفت و برگشت به مقصد ترکیه خریداری
کرده بودند!
دسته نخست که عموما باوری به پایان جهان نداشتند را می توان”سودجویان” یا “کامیابان” این داستان دانست.
اما
دسته دوم شکست خوردگان این شایعه هستند. کم نبودند افراد و خانواده هایی
که با صرف هزینه های گزاف خانه و کاشانه خود را رها کردند تا به زعم خود
برای امن ماندن از مصیبت پایان جهان به نقطه ای امن بروند. عده زیادی از
باورمندان به پایان جهان نیز با تزریق استرس، به روان و جان خود صدمه زدند
که این دسته را هم باید جزء گروه بازندگان دانست.
گروه سوم اما با
وجودی که نه پولی به جیب زدند و نه استرسی کشیدند (حتی شاید کمی فضای
هیجانی پایان جهان زندگی آنها را تلطیف کرد) را می توان برنده اصلی داستان
پایان جهان دانست . این افراد که مجهز به سلاح علم و خرد بودند فریب ظواهر
را نخوردند و در مقابل “بارش بی امان تیر شایعات” سپر دانش را در مقابل خود
گرفتند تا “سختی های استرس زای کمان شایعات را به هیجان های تلطیف کننده
زندگی” تبدیل کنند.
شایعه پایان جهان تمام شد؛ اما چاه ” جهل و
خرافه” و نردبان “دانش و خرد” همچنان همچون دو مسیرمتفاوت “تاریکی و
روشنایی” پیش پای بشر قرار دارد و این انسان ها هستند که می توانند انتخاب
کنند: در نور و روشنایی علم و دانش بمانند یا در چاه تاریک جهل و خرافه
زمان خود را سپری کنند و این داستان همچنان که از ابتدای تاریخ بوده و به
نظر می رسد همچنان نیز ادامه خواهد داشت … .