مجلس؛ ضعف و قوت در خطابه سیاسی
روزنامه فرهیختگان نوشت:
تینا چهارسوقیامین، دکتری خود را در رشته زبانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات با انجام رسالهای در باب رتوریک پارلمانی به راهنمایی دکتر سیدعلیاصغر سلطانی به پایان رساند.
او پژوهشهایی در باب جنسیت و زبان نیز به انجام رسانده است. تمرکز او بر تحلیل رتوریک بهویژه در بافت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است. در نظر وی رتوریک شاهراهی است که تحلیل گفتمان، نشانهشناسی، زبانشناسی اجتماعی، روانشناسی زبان و زبانشناسی شناختی زیرساختهایش را فراهم آوردهاند. درباره کتاب «رتوریک سیاسی در ایران: سازوکارهای اقناع در مجلس شورای اسلامی» بااو گفتوگو کردهایم.
* اهمیت مطالعات میانرشتهای چیست و تا چه حد پاسخگوی نیازهای ماست؟
– امروزه در علوم پایه و رشتههای دیگر بهاندازه کافی کار شده است، یعنی تا حدی بحث ابداع، نوآوری و نگاه نو اشباع شده است. وقتی به معضلات و مسائل جامعه نگاه میکنیم گرههایی از نظر اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی داریم که تنها پلهای بینارشتهای میتواند پاسخگوی همه اینها باشد، یکی از این رشتهها زبانشناسی است.
زبانشناسی بالذات آنقدر در حاشیه و طردشده و معرفینشده است که افراد و حتی تحصیلکردههای ما نمیدانند این رشته چیست. خیلی عامیانه خدمت شما میگویم بارها برای خودم پیشآمده که گفتهام رشتهام زبانشناسی است و پرسیدهاند: آها! زبانشناسی یعنی همه زبانها را میشناسید؟ چند تا زبان میشناسید؟ یعنی این سوالات را هم افراد عام نپرسیدند، افراد فرهیخته پرسیدند! رشتههای اصلی ما، رشتههایی است که واقعا برای ما راهگشا و درمانکننده هستند، باید یکمقدار بهتر شناخته شوند.
پُلهای بینرشتهای که از زبانشناسی به رشتههای دیگر زده میشود، میتواند مسالههای ما را پاسخ دهد، بنده در زبانشناسی اجتماعی کار کردهام، مخصوصا از دیدگاه جنسیت؛ اینکه آیا جنسیت و تفاوت بین دو جنس هم میتواند در زبانشناسی ما تاثیر بگذارد؟ آیا زبانشناسی جامعه ما مرهون این تفاوتها و نگاهها، انتخاب کلیدواژههای مختلف یا سبکهای گفتاری مختلف هست؟ بعد از آن دیدم کارهای زبانشناسی جنسیتی در ایران انجام شد. در مقطع دکتری وارد تحلیل گفتمان انتقادی شدم و دیدم تحلیل گفتمان انتقادی روشی است که به همهچیز بهمثابه متن نگاه میکند، وقتی ما حرف این را میزنیم که گفتمان متن است و قابل تحلیل است، مثلا میگوییم اقتصاد متن دارد قابل تحلیل، فرهنگ، جامعه، سیاست، انواع مسائل رسانهای و… ؛ این زمان دیگر ابزار داریم، دیگر چارچوب داریم تا بیایید آن علم را در ساختار تحلیل گفتمان مورد گفتمان و تحلیل و واکاوی قرار دهیم.
رسانه یک فضای گفتمانی دارد با واژههای خاص خودش -که مفهومهای خاصِ خودشان را دارند- برای همین ابزار میخواهد، نقدهای برخاسته از قضاوتهای شخصی شاید بتواند موجسازی کند، اما چه میزان درمانگر مسائل ماست؟ چه میزان باعث ارتقای سینما و رسانه ما میشود؟
* و معتقدید این رویکرد در سیاست هم راهگشاست؟
– سیاست غیر از قدرتهایی که پشتسرش دارد، نمیتواند محقق شود، مگر اینکه با یک ابزاری بهنام زبان از X به Y انتقال پیدا کند تا بتواند اقناع کند و انجام دهد. شما تبلیغات انتخاباتی را در نظر بگیرید، مسائل و امور شورایی و سیاستگذاری را در نظر بگیرید و بسیاری از مسائل دیگر از همین امور نشات میگیرد. به این ترتیب ما به «بینارشتهای زبانشناسی و علوم سیاسی» رسیدیم؛ درواقع به ضرس قاطع میتوانم بگویم کتاب «رتوریک سیاسی در ایران: سازوکارهای اقناع در مجلس شورای اسلامی» میتواند پلی باشد بین زبانشناسی و علوم سیاسی.
* این بحث در کشور ما سابقهای ندارد؟
– بههیچعنوان درباره رتوریک سیاسی کاری انجام نشده است، حتی در رتوریک عمومی هم کاری انجام نشده مگر یک نمونه از بررسی رتوریک سنتی که در نیمه دوم سال 97 به چاپ رسیده است. رتوریک عمومی برای همه افراد چه برای خانمهایی که خانهدار هستند ولی برای صحبتکردن و بیان شخصی خودشان با فرزندان و همسر، سواد ارتباطی کاملی ندارند، برای افرادی که کارشان بازاریابی است ولی بیان خوبی ندارند، برای افرادی که پزشک هستند ولی نمیتوانند ارتباطِ خوبی با بیمار پیدا کنند، مفید است.
* یعنی این رتوریک عمومی میتواند مشکلات شخصی و جمعی ما را برطرف کند؟
– اگر بخواهم رتوریک را عامیانه ترجمه کنم به معنای «سخنوریِ اقناعکننده» است، لازمه این سخنوری ممکن است بین دو فرد باشد، حتی من میگویم یک پله عقبتر بیاییم، اصلا ما چقدر خودمان را میشناسیم؟ من چقدر میتوانم با خودم صادقانه صحبت کنم؟ چقدر مخاطب خودم هستم که بتوانم اهداف زندگیام را بنویسم؟ توانایی درست سخن گفتن با خود، اولین گام در رتوریک عمومی است. سپس وارد ارتباطات بینافردی میشویم که چ
گونه با فرد مقابل یا جمع مقابل ارتباطی صحیح و درعینحال اقناعکننده برقرار کنیم و از سوی دیگر با ابزارهای فریب مثل سفسطهها هم آشنا شویم. میبینید که بین این مسائل و داشتن نگاه انتقادی در مبحث ارتباطات شخصی و اجتماعی، امر رسانه و فضای سایبری، امر رسانه و سینما همپوشی و موازاتی دارد تا فرد به سواد خاص این گفتمانها مجهز شود.
* این مباحث آیا با وضع بوم ما نسبتی دارد یا بومیسازیاش چگونه است؟
– آیا بومیسازی این است که من بیایم کتاب زیست دبیرستان را بگیرم تمام واژههایش را فارسی کنم؟ یعنی اگر واژههای تخصصی یک علم را بگیرم و آنها را فارسی فرهنگستانی کنم، آیا با نیاز خودم آن را بومیسازی کردهام؟ اگر بومیسازی یعنی ما یک علمی که واردشده یا یک دانشی که کشفشده را با ظرفیتها و الگوهای خودمان مورد خوانش مجدد قرار دهیم، ببینیم چه مسالهای را از ما حل میکند، در مبحث رتوریک پارلمانی همین کار را به انجام رساندهایم. شاخصههایی را برای رتوریک در مقیاس سیاسی جامعه ایران تعریف کردیم و سپس بنا بر اقتضائات خاص مجلس شورای اسلامی ایران و شباهتها و تفاوتهایش با سایر پارلمانها، شاخصههای خاصی نیز برای رتوریک پارلمانی ایران بهصورت بومی طراحی کردیم که تا به حال چنین الگوی سخنوریای وجود نداشته است، یعنی هرگز به سخنوری در صحن مجلس بهعنوان یک مبحث علمی نگاه نشده بود.
رتوریک دانش است، چون شناخت ما را نسبت به محیط تغییر میدهد، باعث میشود ما نسبت به واژهها، نسبت به حرفها بهراحتی اقناع نشویم، بهراحتی سفسطهها را نپذیریم، بهراحتی فریب آمارها، عکسها و نوشتهها را نخوریم، ما را هوشیار میکند. بهصورت کلی در همه ارکانِ زندگی انسان، هوشمندی و نگاه انتقادی باید وجود داشته باشد. لازم است برای انسان ایرانی و مسلمان، خوانش جدید و الگوی جدید بیاوریم.
چرا برخی نمایندگان مجلس چهار سال میز خطابه را با آزمون و خطای در صحن مجلس از دست بدهند؟ اگر این آزمونوخطا بهصورت علمی باشد و قبل از اینکه مسئولیت را تحویل بگیرد، [نتیجهاش مشخص و] آماده شود، [بهتر نیست؟] [خود شخص] نماینده مجلس [هم اگر به رتوریک مناسب مجلس آگاه نباشد] فرصت چهار ساله را از دست میدهد، نه از نظر بومی-منطقهای مطالباتش پاسخ داده میشود، نه در حد ملی و فراملی. این 10 دوره مجلس شورای اسلامی چه میزان توانسته مساله را واکاوی کند؟ بالاخره در آن رأیگیری، قانونهایی که انجام میشود سازوکارهای قدرت که دخیل هستند یعنی هرچقدر بخواهیم افراد هوشیار باشند و فریب سفسطهها را نخورند، بهخاطر حمایت از فراکسیونی که عضوش هستند ممکن است به چیزی که نباید، رأی بدهند.
هرکسی پشت میز خطابه نهایتا 10 دقیقه وقت در اختیار دارد، چرا این 10 دقیقه تلف میشود؟ گاهی نه نقد جانانهای انجام میشود و نه دفاع جانانه همراه با استدلال انجام میشود، ولی سه ماه بعد همان وزیر باهمان برنامه کاری -که بهموقع نه نقد شد و نه درست دفاع شد- بهخاطر ضعف برنامه کاری، استیضاح میشود! باید از ابتدا با استدلال نقد میکردند و با استدلال رأی میدادند یا دفاع میکردند تا این اتفاق نمیافتاد!همراه با دکتر سلطانی، طرحی پژوهشی از این کار استخراج کردهایم تا بتوانیم بهعنوان یک سری تذکرهای گفتمانی یا تذکرهای رتوریکی به نمایندهها برسانیم، به هر عنوان و صورتی که امکانپذیر است. جلسات متعددی با مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی برگزار شد و بههیچعنوان نپذیرفتند. جوابشان این بود ما موقعی که تذکر قانونی و حقوقی به نمایندهها میدهیم استقبالی نمیشود و اصلا نامه تذکر را باز نمیکنند تا بخوانند، معاونت نظارت کاری فراتر از کارکردهای اخلاقی یا مالی انجام نمیدهد، پس شما چطور انتظار دارید که به نمایندهها تذکر گفتمانی یا بیانی بدهیم؟ یعنی بگوییم شما بلد نیستید حرف بزنید؟
* بهغیراز مجلس در مواضع دیگری هم ورود کردید؟
– از دیدگاه سنتی، رتوریک سه پرده یا سه موقعیت مختلف دارد (چیزی که ارسطو براساس دولتشهرها و مدینههای آن زمان به آن رسید): بخش تشریفاتی، بخش قضایی و بخش سیاسی. بخش تشریفاتی یک سری بزرگکردن شعارهای انسانی است یعنی در مراسم و با همایشها و تجمعها بتوانیم کار را پیش ببریم تا انگیزههای انسانی و شعارهای انسانی را آنچنان برجسته کنیم که افراد از نظر احساسی و روانی بتوانند قدری ارضای روانی پیدا کنند. وقتی شاخصها را با قوه موجود در کشور نگاه میکنیم، میبینیم چقدر با شاخصهای گفتمانی قوه مجریه ما قرابت دارد، یکسری پروپاگانداها، یکسری عوامفریبیها چه در کارزار تبلیغاتی انتخابات، چه بعد از آن، چه در دادن گزارش کارکردهای قوه مجریه در همه دولتها از بهترینش تا بدترینش وجود داشته که با شاخصهای رتوریک تشریفاتی بسیار قابل سنجش است.
* در قوه قضائیه چطور؟
– در قوه قضائیه هم به همین ترتیب با رتوریک حقوقی و رتوریک سیاسی که نگاه میکنیم این وضعیت را می بینیم.
ارسطو نگاه علمی داشته که رتوریک سیاسی باید مایه سعادت و حیات انسانها شود، یعنی دولتها باید چه سازوکاری داشته باشند، چه کنند تا حیات سیاسی و جامعه مدنی انسانها سعادتمندتر، شادتر و سلامتتر شود؟ مگر قوه مقننه و مجلس کاری غیر از این باید برای ما انجام دهند؟ بیان حضرت امام(ره) را داریم که فرمودند: مجلس رأس امور است، رأس امور چهکاری باید انجام دهد؟ غیر از ترتیب راه سعادت و سلامت و شادی ملت؛ سخنی از مقام معظم رهبری هم هست که فرمودند مجلس بنیانی است برای محکمتر شدن بنیان سیاسی و قانوناساسی ما، آیا مجلس در این مورد کمکی میکند؟
* شما برای برونرفت از این وضعیت چه راههایی را پیشنهاد دادهاید؟
– این کتاب یادآوری یک سری سازوکارهاست. ما دیدهایم نمایندهای نیاز به ارتقای فن رتوریک و بیان دارد و از این سواد عاری است. از طرف دیگر جامعه هدف دیگری داشتیم بهعنوان مثال دهه هفتادیها که نمیدانند این تقسیم فراکسیونی از کجا آمده است. اصلا ما چرا دو نوع فراکسیون داریم؟ چرا این احزاب به این شکل هستند؟ بخشی از کتاب بسیار صادقانه و ساده اینها را واکاوی کرده است. نمایندههایی داریم که بهخاطر عدم [توانایی] صحبت یا شاید هم نداشتن دغدغه، دو سال و نیم از عمر مجلس دهم گذشته و صحبتی نکردهاند. هیات نظارت به آنها تذکر داده که شما تاکنون پشت میز خطابه نیامدهاید! چطور ممکن است شخصی به مجلس برود و از این فرصت استفاده نکند. در بخشهایی از کتاب بهصورت شفاف نوشتیم لازم نیست بخش زیادی از وقت خود را صرف مقدمه کنید. مقدمه توسط سخنرانان قبل بهتفصیل تکرار شده است، شما از چند دقیقه وقتی که دارید استفاده کنید.
زمانی میگفتند مدیریت تکنوکرات میتواند برای ما مفید باشد، ولی الان دیدیم نه، لازمه اینکه مهندسی بتواند مدیر واقعی باشد این است که به معنای واقعی علوم انسانی، علوم اجتماعی و علوم مدیریتی خوانده باشد. متاسفانه مردم باز فریب پروپاگانداهای پر از سفسطه را میخورند چون شناختی وجود ندارد. شهروند نقاد، شهروند دارای نگاه انتقادی تربیت نکردهایم. این وضعیت را به بستر جامعه تعمیم دهید، حتی در ارتباط کلامی دو شهروند ساده همکلام –بهطور مناسب- نداریم یعنی بیان از آن پایین باید درست شود و بیاید بالا، این هرمی است که واقعا از آن پایین باید انجام شود و بالا بیاید.