دستیار ظریف: آمریکا دنبال “تغییر رژیم” در افغانستان است/”توافق صلح” بازگشت به منازعات داخلی است
آمریکا در یکی دو سال گذشته مذاکرات با گروه تروریستی طالبان را در دستور کار خود به طور جدی قرار داد؛ گروهی که ۲۰ سال پیش برای از بین بردن آنها به افغانستان حمله کرد و در این سالهای اشغال، مرگ تعداد قابل توجهی از غیرنظامیان و خسارات مادی بیشماری را به این کشور تحمیل کرد.
بر خلاف تصور بسیاری از کشورها و تحلیلگران آمریکا در توافقی که ۱۰ اسفند در دوحه با طالبان به امضا رساند امتیازات یک طرفه و راهبردی را به این گروه داده است و عجیبتر این که بر خلاف تصور بسیاری چیزی به نام خلع سلاح طالبان یا کنار گذاشتن خشونت به طور کامل همزمان با پیوستن به فرایند سیاسی در کار نیست.
یکی از مهم ترین اتفاقات در روند مذاکرات و توافق انجام شده، شناسایی طالبان به عنوان یک شخصیت سیاسی است که با تایید این توافق در شورای امنیت سازمان ملل در عمل این شناسایی اتفاق افتاده است.
در روزهایی که تحولات افغانستان ساعت به ساعت و روز به روز بالا و پایین میشود به گفتوگو با مرد شماره یک وزارت خارجه ایران در حوزه افغانستان نشستیم.
سید رسول موسوی دستیار وزیر و مدیرکل آسیای غربی وزارت امور خارجه در گفتوگوی اختصاصی با ایسنا در ارتباط با تحولات جاری افغانستان با بیان اینکه در شرایط سیاسی فعلی افغانستان دو روند اساسی “انتخابات” و “گفتوگوهای صلح” بسیار تاثیرگذار هستند، گفت: شاید بگویید که شش ماه از انتخابات گذشته و نتیجه آن هم اعلام شده چرا هنوز صحبت از روند انتخابات است؟ بله سوال درستی است ولی مساله آن است که انتخابات برگزار شد، نتایج اعلام شد و حتی مراسم تحلیف ریاست جمهوری برگزار شد ولی نظم سیاسی در افغانستان قطعیت نیافت و در حال حاضر افغانستان به جای یک رئیسجمهور به ظاهر دو رئیسجمهور دارد.
وی ادامه داد: واقعیت صحنه امروز افغانستان آن است که در یک کشور ۳۵ میلیونی (بر اساس تخمین بانک جهانی) انتخاباتی صورت گرفته است که یک طرف با کمتر از یک میلیون رای خود را برنده انتخابات اعلام کرده و طرف دیگر نیز با استدلالهایی نتیجه انتخابات را رد کرده و خود را برنده میداند؛ هر دو طرف نیز در مراسمی سوگند ریاست جمهوری خورده و خود را رئیسجمهور اعلام کردهاند، البته هر دو طرف راه را برای نوعی سازش با یکدیگر جهت عبور از این شرایط باز گذاشتهاند.
موسوی درباره نگاه و موضع جمهوری اسلامی ایران در مورد این وضعیت و برخورد ایران با دو مراسم تحلیف جداگانه اظهار کرد: برای جمهوری اسلامی ایران مساله اصلی خواست مردم افغانستان است و آنچه مسلم است اینکه مردم افغانستان خواهان صلح، ثبات و امنیت کشور خود هستند و این به دست نمیآید جز از طریق حفظ ساختارهای قانونی و دستاوردهای ملی افغانستان که در دو دهه گذشته ایجاد شده است و برگزاری انتخابات یکی از این دستاوردهاست.
دستیار وزیر امور خارجه در ادامه به مواضع و نگاه آمریکا نسبت به تحولات سیاسی و انتخابات در افغانستان اشاره کرد و گفت: آمریکا نگاه متفاوتی به انتخابات این دوره افغانستان داشت و گفته میشود که زلمای خلیلزاد نمیخواسته اساسا انتخابات ریاست جمهوری در این کشور برگزار شود، چرا که معتقد بود روند صلح با طالبان مهمتر از آن است. بالعکس تنها دولتی که مساله اصلی انتخابات را مدنظر قرار داد، انتخابات را عامل موثر برای حفظ ثبات، امنیت و ساختار نظام افغانستان دانست و اینکه باید روند صلح در چارچوب مذاکرات بینالافغان انجام شود و مالکیت صلح باید توسط افغانها تعیین شود، جمهوری اسلامی ایران بود. البته اروپاییها هم این مواضع را داشتند اما با نگاهی به اسناد میبینیم هیچ کشوری به اندازه ایران از این روند حمایت نکرده است.
وی تصریح کرد: بنا بر این جمهوری اسلامی ایران تنها کشوری بود که با صراحت تمام از برگزاری انتخابات در افغانستان حمایت کرد، زیرا معتقد است انتخابات از مهمترین ساز و کارهای بروز اراده ملی در یک کشور است. اما وقتی به اعلام نتایج انتخابات رسید با توجه به مباحثی که در داخل افغانستان مطرح شد و از آنجایی که جمهوری اسلامی ایران همه اقشار و گروههای قوی و احزاب سیاسی را دوست خود میداند و معتقد است که شرایط افغانستان به گونهای است که حفظ ثبات و امنیت افغانستان در گرو وحدت ملی و تشکیل دولتی فراگیر با مشارکت همه نمایندگان اقوام مختلف افغانستان است لذا تلاش کرد از طرق دیپلماتیک و دوستانه دو طرف انتخابات ریاست جمهوری را به نوعی سازش با یکدیگر دعوت کند و در مذاکرات دیپلماتیک خود به نوعی خطر رویارویی دو طرف اصلی انتخابات ریاست جمهوری را متذکر شد.
ایران از سازش میان اشرف غنی و عبدالله برای تشکیل دولتی فراگیر استقبال میکند
این مقام وزارت امور خارجه اضافه کرد: تا ساعاتی قبل از شروع مراسم دوگانه تحلیف ریاست جمهوری آقای اشرف غنی در کاخ ارگ و آقای عبدالله در کاخ سپیدار رایزنیها و تشریح مواضع ایران ادامه یافت ولی چون به نتیجه نرسید و دو طرف بر نظر خود ایستادگی کردند، ایران در این مراسمها در سطح سفیر شرکت نکرد. کشورهای دیگر هم در نحوه حضور در این مراسمها، رویههای مختلفی انتخاب کردند که به خودشان بر میگردد. الان هم با توجه به اینکه هم آقای اشرف غنی و هم دکتر عبدالله امکان نوعی سازش برای تشکیل دولتی فراگیر را مطرح میکنند، جمهوری اسلامی ایران از این ایده استقبال میکند و معتقد است که منافع ملی و مصالح عالی کشور و مردم افغانستان در همین ایدهای است که دو رهبر مطرح کردهاند و امید داریم که هرچه زودتر این ایده مشترک آقایان غنی و عبدالله محقق شود.
موسوی در مورد روند گفتوگوهای صلح با اشاره به توافق میان طالبان و آمریکا که با حمایت دولت اشرف غنی و برخی دیگر از شخصیتهای سیاسی افغانستان همراه بوده است گفت: مهمترین بحث در این توافق این است که به نظر میآید توافق بین آمریکا و امارت اسلامی افغانستان است هر چند که در پرانتز آمده است “آمریکا امارت اسلامی افغانستان را قبول ندارد”. این بند این بحث را پیش میآورد که آمریکا با وجود ادعای خود احیای نظام امارات اسلامی را به رسمیت شناخته است.
دستیار وزیر امور خارجه با اشاره به توافق امضاء شده بین طالبان وآمریکا در دوحه اظهار کرد: عنوان این موافقتنامه جالب است؛ “موافقتنامه برای شروع صلح در افغانستان” بین امارت اسلامی افغانستان (که توسط آمریکا به عنوان دولت شناسایی نشده و به عنوان طالبان شناخته میشود) و آمریکا. در متن ۱۵ بار عبارت امارت اسلامی تکرار میشود. این موافقتنامه دارای سه بخش است. در بخش اول به چگونگی خروج نیروهای آمریکایی و نیروهای ائتلاف از افغانستان در ۱۴ ماه میپردازد. بخش دوم آن به چگونگی تضمین طالبان در عدم استفاده خاک افغانستان توسط گروههای تروریستی علیه آمریکا و متحدانش اختصاص دارد و بخش سوم به آینده روابط افغانستان با آمریکا پرداخته است.
بردهای راهبردی طالبان از صلح با آمریکا
وی با بیان این که اگر توافق صلح آمریکا و طالبان به نتیجه برسد، طالبان سه برد راهبردی خواهد داشت افزود: اول، اخراج نیروهای آمریکایی از افغانستان، دوم شناسایی امارت اسلامی ولو آن که در آن گفته شود آمریکا آن را قبول ندارد و سوم آزادی پنج هزار زندانی طالبان از زندانهای دولتی.
مدیرکل وزارت امور خارجه اظهار کرد: در این موافقتنامه دولت افغانستان غایب است و با وجود کلمات به کار برده شده به لحاظ مفهومی وزن سیاسی طالبان بسیار سنگین است. با آنکه آمریکا مدعی است امارت اسلامی را مورد شناسایی قرار نمیدهد ولی در بند ۵ بخش دوم این توافق، طالبان را متعهد میسازد که به هیچ تبعه خارجی که امنیت ایالات متحده و متحدانش را تهدید میکند ویزا، پاسپورت، جواز سفر و یا دیگر اسناد قانونی ندهد تا به افغانستان وارد شود. تمام این موارد ذکر شده مثل پاسپورت، ویزا و جواز عبور فقط در اختیار دولتها است و آمریکا در همین بند با وجود ادعای خود طالبان را مانند یک دولت مورد شناسایی قرار داده است.
با تایید توافق صلح در شورای امنیت، طالبان مورد شناسایی “دوفاکتو” قرار گرفت
وی ادامه داد: طالبان در بخش سوم این توافق، آمریکا را وادار کرده است توافق را به تایید شورای امنیت سازمان ملل برساند که آمریکا این کار را چند روز پیش انجام داد و با این کار یک سند به امضا رسیده با یک “گروه” را در حد یک معاهده بینالمللی بالا برد. البته طالبان هیچ اعتمادی به آمریکا ندارد، تجربه خروج یک جانبه آمریکا از برجام که آن هم در قالب قطعنامه ۲۲۳۱ به تایید شورای امنیت رسیده بود برای همه جهانیان از جمله طالبان یک درس است ولی مساله اینجاست که در عمل طالبان که تا چندی پیش توسط شورای امنیت سازمان ملل یک گروه تروریستی شناخته میشد با این کار آمریکا تا حد یک دولت بالقوه مشروع دوفاکتو مورد شناسایی بینالمللی قرار گرفت.
موسوی تصریح کرد: این توافق در حالی به امضا میرسد که آمریکا با دولت رسمی افغانستان موافقتنامه امنیتی راهبردی دارد که بر اساس آن باید از دولت مستقر در برابر تهدیدات حمایت کند. اکنون اما با اپوزیسیون مسلح در این کشور موافقتنامهای امضا میکند که بر اساس آن، پنج هزار زندانی امنیتی همین دولت را آزاد کند. این رفتار آمریکا این سوال جدی را ایجاد میکند که دیگر به چه چیز آمریکا میشود اعتماد کرد؟ البته آقای اشرف غنی اول با آزادی زندانیان مخالفت کرد ولی بعدا متوجه شد که نمیتواند با امضا آمریکا موافق نباشد.
دستیار وزیر امور خارجه کشورمان با اشاره به انتقادها در داخل آمریکا نسبت به توافق با طالبان از جمله این که آمریکا حکومت طالبان را به رسمیت شناخته و به نوعی تضمین امنیتی به طالبان داده است تا فقط بتواند نیروهایش را به صورت امن از این کشور خارج کند، افزود: این یعنی آمریکاییها امتیازات یک جانبه به طالبان دادهاند. قضیه تا آن حد پیش رفته است که خود ترامپ هم امروز ابایی ندارد از این که بگوید ممکن است با خروج نیروهای آمریکایی طالبان مجددا تمام قدرت را در افغانستان قبضه کنند.
موسوی با بیان این که توافق میان آمریکا و طالبان بر چهار محور کاهش نیروهای آمریکایی، مبارزه ضد تروریستی، مذاکرات بینالافغان و آتش بس استوار است، گفت: مهمترین مسالهای که الان مطرح است اینکه توافق بین چه کسانی است؟ اگر بین آمریکا و طالبان است دولت چه کاره است و تکلیف آن چه میشود؟ دولت مستقر و سایر نیروهایی که صاحب نفوذ در افعانستان هستند الان این بحث را دارند که مجموع نیروهای افغان که باید برای ایجاد صلح با طالبان مذاکره کنند به چه شکل پای میز مذاکره خواهند نشست؟ ترکیب گروهی که از سوی دولت قرار است در این مذاکرات شرکت کند چگونه است؟ در مسکو و دوحه مذاکراتی بین افغانستانیها انجام شده است اما هنوز این مساله مبهم است.
وی ادامه داد: طالبان میگوید اول آمریکا از افغانستان خارج شود آن وقت مذاکره بین گروههای مختلف افغان را انجام میدهیم. از نظر آنها دو آتش بس مطرح است؛ یکی با آمریکا، یکی بعد از خروج آمریکا از این کشور. آتش بس با آمریکا یعنی آنها نیروهایشان را خارج کنند و در مقابل طالبان تعهد دهد که موقع خروج به آنها حمله نکند. اما در مفهوم دوم آتش بس، طالبان ترم جدیدی را به نام “کاهش خشونت” مطرح میکند. این مقوله الان ادبیات مسلط در این مرحله با سه مفهوم متفاوت از “کاهش خشونت” را همزمان مطرح میکند که یکی از آنها برجسته شده است. طالبان پذیرفته که کاهش “خشونت” داشته باشد اما جنس آن مشخص نیست، آمریکا هم پذیرفته کاهش “نیروهایش” را داشته باشد و دولت آقای غنی هم پذیرفته “خواسته”هایش در ارتباط با آمریکا و طالبان را کاهش دهد.
مدیرکل آسیای غربی وزارت امور خارجه در ادامه با تاکید بر این که این برای اولین بار در تاریخ افغانستان نیست که توافقهایی به نام “کاهش” خشونت مطرح شده است، گفت: یک بار در دوران شوروی بین احمد شاه مسعود و فرمانده اوکراینی نیروهای شوروی توافق شد اما در نهایت ارتش شوروی شکست خورد. بار دوم بین نیروهای انگلیسی و نیروهای طالبان در موسی قلعه بود که در نتیجه آن، طالبان قویتر شد و نیروهای انگلیسی شکست خوردند. با در نظر گرفتن این دو تجربه، برآیند کاهش خشونت به لحاظ نظامی ممکن است تجربیات قبلی را تکرار کند و پیروز میدان طالبان باشد.
وی با اشاره به جغرافیای افغانستان که در آن طالبان تسلط نظامی دارد، گفت: طالبان در مرزهای جنوب شرقی ایران تا مرزهای شرقی غزنی و شمال پاکستان را در اختیار دارد. امضای توافق جدید یعنی بخش قابل توجهی از افغانستان که در اختیار طالبان است به صورت دوفاکتو به عنوان جغرافیای امارت اسلامی طالبان به رسمیت شناخته شود.
دستیاز وزیر امور خارجه درباره آینده مذاکرات طالبان و آمریکا و آنچه گفته می شود قرار است سرنوشت افغانستان را تعیین کند، یعنی مذاکرات بین الافغان با یادآوری این نکته که هنوز ترکیب گروه و کسانی که قرار است در این مذاکرات حضور یابند مشخص نیست گفت: طالبان یک بار توانست ۹۸ درصد افغانستان را در اختیار بگیرد اما چون نتوانستند تفاهم را بین تمام افغانستانیها ایجاد کنند از اداره امور باز ماندند. طالبان خودش این را به خوبی میداند. دولت مفهوم “رهبری صلح توسط افغانها” را به عنوان “رهبری صلح توسط حاکم فعلی” میداند در حالی که توافق میان آمریکا و طالبان مفهومی وسیعتر از آنچه دولت در ذهن دارد، است. از این رو آنچه در آینده نزدیک درباره آن به طور جدی بحث خواهد شد، مذاکرات بین افغانستانیهاست.
برخی معتقدند آمریکا به ایجاد امارت اسلامی توسط طالبان رضایت داده است
موسوی اضافه کرد: اکنون این سوال مطرح است که آیا نظام سیاسی متعارض و دوگانه امروز افغانستان اجازه میدهد این مذاکرات شکل گیرد یا تجربه گذشته تکرار میشود؟ تقریبا هیچ کس جواب این سوال را نمیداند که بعد از این توافق چه میشود و اتفاقا خطر در این مرحله است و این نگرانی که ساختار فعلی سیاسی در افغانستان فرو بریزد و ایجاد امارت اسلامی توسط طالبان که برخی معتقدند آمریکا به آن رضایت داده است را شاهد باشیم. اینجاست که اهمیت دیدگاه جمهوری اسلامی در خصوص ضرورت تشکیل دولت فراگیر با حضور نمایندگان گروههای قومی و سیاسی و دعوت آقایان اشرف غنی و دکتر عبدالله به حل اختلافات خود در راستای منافع ملی و مصالح عالی افغانستان بیشتر خود را نشان میدهد.
وی خاطرنشان کرد: ارتباط با طالبان به عنوان یک گروه سیاسی و بخشی از واقعیت عرصه سیاسی افغانستان یک بحث است و شناسایی آن به عنوان یک نظام سیاسی مسلط در افغانستان بحثی دیگر. قابل تصور نیست که بپذیریم جمهوری اسلامی افغانستان که حاصل یک تجربه تاریخی این کشور است ناگهان فرو بریزد و امارت اسلامی نوع دومی شکل بگیرد.
موسوی در پاسخ به اینکه طالبان تا چه اندازه در ماهیت و عمل قدرت اجرای این توافق را دارد، برخی معتقدند طالبان امروز هزار تکه است و با آمدن داعش به افغانستان وضعیت پیچیدهتر از آن چیزی است که تصور میشود و گروهها و شخصیتهای زیادی در میان اعضای طالبان گوش به زنگ شورای کویته نیستند؟ گفت: اتفاقا اگر اعضای این گروه شورای کویته را قبول داشته باشند، احساس خطر نمیکنیم. مجموعه دفتر طالبان که مذاکرهکننده هستند از شورای کویته دستور میگیرند که حرف آنها این است که، قرار نیست به طور انحصاری قدرت داشته باشند. در همین حال که این مجموعه مباحث سیاسی را مطرح میکند، افرادی دیگر از اعضای طالبان که به دفتر مرکزی منتسب نیستند، ممکن است راه خشونت در پیش گیرند.
این مقام وزارت خارجه در ادامه این گفتوگو درباره مشارکت نکردن ایران در روند مذاکراتی که به توافق صلح انجامید به ویژه مذاکرات مسکو و پکن تصریح کرد: علت مشارکت نکردن ایران در نشست مسکو و پکن این بود که ما نمیدانستیم باید از چه چیز حمایت کنیم. علائم نشان نمیدهد آمریکا بخواهد از آمریکا خارج شود. کاهش نیروها چند بار اتفاق افتاده است و دوباره به تعداد آنها اضافه شده است و به همین دلیل با وجود دعوت دولت قطر و پیامهایی که از اطراف مختلف داشتیم در مذاکرات مسکو، پکن و دوحه شرکت نکردیم و گفتیم که نمیتوانیم در جلسهای شرکت کنیم که نمیدانیم چه متنی به امضا خواهد رسید و نکته جالب آن که در مراسم دوحه خود دولت افغانستان هم حضور نداشت.
طالبان نمیتواند تمام افغانستان را یکپارچه سازد
صلح باید باعث تقویت ساختار جمهوری اسلامی افغانستان شود نه آنکه بخواهند از آن ساختار عبور کنند
وی ادامه داد: نگرانی دیگر ما نسبت به چگونگی اجرا و ماهیت توافق انجام شده این است که نمیدانیم آمریکا دنبال صلح و خروج واقعی است، یا روند دیگری از چالشها و درگیریها قرار است آغاز شود که مجدد آمریکا وارد مدیریت منازعه شود! ما میدانیم طالبان نمیتواند تمام افغانستان را یکپارچه سازد، با این تصور این کار باعث خواهد شد مجددا یک منازعه جدید شکل گیرد. ما معتقدیم صلح باید باعث تقویت ساختار جمهوری اسلامی افغانستان شود نه آنکه از آن ساختار بخواهند عبور کنند و به ساختار ناشناخته جدیدی برسند.
دستیار وزیر امور خارجه کشورمان در ادامه تاکید کرد: اساسا دلیل این که ایران در برخی نشستها با وجود اصرار طرفهای ثالث شرکت نکرد این بود که ایران معتقد است نباید از قانون اساسی و ساختار فعلی عبور کرد. توافق صلح فعلی عبور از ساختار فعلی است. قانون اساسی میتواند اصلاح شود اما اگر ساختاری ایجاد شود که هیچ قانون اساسی نداشته باشد و قرار باشد همه چیز را از نو بنویسند و باز گردیم به قبل از سال ۲۰۰۰ و بازگشت افغانستان به آن دوره، این روند تهدیدی جدی برای همه است. یکی از خطرات توافق دوحه همین است که در این زمینهها هیچ حرفی نمیزند و همه چیز را به مذاکرات بین افغانستانیها در آینده گره زده است که ترکیب این مذاکرات هم مشخص نیست؛ مذاکرات بینالافغان یعنی عدهای که معلوم نیست چه کسانی هستند میخواهند درباره “همه چیز” حرف بزنند و این امکانپذیر نیست. بسیاری از کشورها این پیام را دادهاند که ساختار دولت و قانون اساسی باید حفظ شود و این برای آینده مهم است. در افغانستان باید یک دولت وسیع القاعده با مشارکت همه اقوام شکل گیرد.
دستیار وزیر امور خارجه کشورمان تاکید کرد: تجربه میگوید افغانستانیها در مرحله خطیری هستند، اگر در دوره قبل دولت “وحدت ملی” تشکیل دادند، شاید بهتر است الان برای عبور از این مرحله، دولت “مصلحت ملی” تشکیل دهند.
موسوی در ادامه این گفتوگو با بیان این که آمریکاییها به دنبال صلح نیستند بلکه به دنبال “تغییر رژیم” در افغانستان هستند، تصریح کرد: آنها رژیم بعد از ۲۰۰۱ که در افغانستان شکل گرفت را نمیخواهند. آنها عادت به تغییر رژیم در دنیا دارند. در تمام کشورهای خاورمیانه از مصر و سوریه تا عراق و ترکیه دنبال تغییر رژیم بوده و هستند و در ایران هم که میبینید به طور علنی این را میگویند. جمعبندی آمریکا این است که با تغییر رژیم فرصتی ایجاد میشود برای آنها تا بار دیگر در افغانستان حضورشان را جان بخشند. در مذاکرات صلح بحثی از قانون اساسی و حفظ ساختارها مطرح نیست. آمریکا در حرف میگوید که مخالف احیای امارت اسلامی است اما نتیجه عملی آنچه میبینیم تغییر رژیم است.
وی گفت: طالبان میخواهد امارت اسلامی را جایگزین جمهوری اسلامی افغانستان کند و آمریکا در این مسیر حرکت میکند، هر چند که حرف آن را به میان نکشد. این چیزی است که نیروهای اصیل افغانستانی باید متوجه آن باشند که آنچه آمریکا به عنوان روند صلح مطرح میکند، روند صلح نیست بلکه روند تغییر رژیم افغانستان است.
مدیرکل آسیای غربی وزارت امور خارجه در پاسخ به اینکه تا چه اندازه توافق صلح و مذاکرات با طالبان سیاست و خواست ترامپ است و چقدر از آن در چارچوب سیاست خارجی آمریکا ترسیم شده است؟ اظهار کرد: سیاست ترامپ و انتخابات ۲۰۲۰ و سیاست خارجی کلی آمریکا با یکدیگر همپوشانی دارند نه تعارض. برای شخص ترامپ کاهش نیروهای آمریکایی در افغانستان مهم است اما به نظر نمیرسد خروج واقعی اتفاق بیفتد.
وی درباره اهداف طالبان از ورود به این مذاکرات و توافق گفت: ما نمیدانیم که واقعا چرا طالبان وارد مذاکره شد. اما میدانیم که طالبان به آمریکا اعتماد ندارد. ایران طالبان را به عنوان بخشی از واقعیت صحنه افغانستان میداند، نه حاکم مطلق افغانستان. معتقدیم روند شکل گرفته تحت الشعاع توافق صلح بازگشت به منازعه داخلی است. اقوام مختلف با امارت اسلامی مدلی که قبلا تجربه کردهاند مشکل دارند و با هم درگیر خواهند شد.
آمریکا نتایج مذاکرات ایران با طالبان را رد کرد
دستیار ظریف با اشاره به دیدارهایی که ایران و طالبان داشته اند با تاکید بر این که “دیدارهای ایران با طالبان قبل از ۲۰۰۱ در قالب ۶+۲ در عشق آباد وقتی طالبان هنوز در قدرت بود و در زمانی که آمریکا به افغانستان حمله کرد تا کنون وجود داشته و ادامه دارد” یادآور شد: آنها بخشی از جامعه افغانستان هستند، هیچ زمانی نبوده که ارتباط بین ایران و آنها وجود نداشته باشد. اما مذاکره رسمی سیاسی با طالبان برای حل مساله افغانستان بنا بر درخواست دولت افغانستان و شخص آقای محمد اتمر دبیر شورای امنیت وقت این کشور انجام شد. دولت ایران با طالبان تماس گرفت و بحث آتش بس و مسایل دیگر مطرح شد و طالبان پذیرفت که بخشی از قدرت باشد. آقای شمخانی در سفری نتایج این مذاکرات را به دولت افغانستان اطلاع دادند. دولت افغانستان خواستار میانجیگری ایران شده بود و طالبان با خواستههایی بسیار کمتر از آنچه امروز در توافق صلح است، نیز موافقت کرد تا مساله افغانستان حل شود اما متاسفانه آمریکاییها آن وقت این موضوع را رد کردند.
برای میزبانی مذاکرات بین الافغان آمادهایم اما…
مذاکراتی که از آن منازعات بیشتر به دست آید را نمیتوانیم بپذیریم
موسوی ادامه داد: در دیداری که در تهران ملا برادر با آقای ظریف داشت، ایدههای دو طرف مطرح شد و مهمترین پیام و حرف ما در این مذاکرات این بود که ایران طالبان را به عنوان بخشی از جامعه سیاسی افغانستان میپذیرد، اما طرف مقابل سعی داشت خود را نماینده امارت اسلامی افغانستان معرفی کرده و خواستار شناسایی به این شکل بود. ملابرادر از ما خواست ایران بخشی از مسئولیت را بپذیرد و به عنوان میزبان بخشی از مذاکرات بینالافغان را در ایران برگزار کند. این مطلب را به دولت افغانستان نیز گفتیم و برای آن آمادگی هم داریم، اما واقعیت این است که ماهیت مذاکرات بینالافغان باید نتیجه واقعی داشته باشد، مذاکراتی که از آن منازعات بیشتر به دست آید را نمیتوانیم بپذیریم. ما این تجربه را داریم که در مقطعی نیروهای منتخب افغان در خانه خدا نشستند و پشت قرآن را امضا کردند که با هم سازش داشته باشند اما هنوز جوهر امضا خشک نشده بود که دوباره با هم درگیر شدند. ما همیشه میخواهیم نقش مثبت در روند صلح و ثبات و امنیت افغانستان داشته باشیم، نه لزوما اینکه بخشی از پازل بزرگ در افغانستان باشیم.
وی در پاسخ به اینکه طالبان در سفر به تهران خواستار حمایت ایران از توافق صلح با آمریکا نشد؟ با رد این مطلب گفت: طالبان و حتی نیروهای داخل افغانستان در مرحلهای از ما میخواستند به این روند بپیوندیم اما ایران نپذیرفت.
صحبتی از کنار گذاشته شدن سلاح توسط طالبان نیست
دستیار وزیر امور خارجه در پاسخ به اینکه تا چه اندازه کنار گذاشتن سلاح از سوی طالبان واقعی است؟ با طرح این مطلب که “هیچ کجا گفته نشده طالبان قرار است سلاح را کنار بگذارد” خاطرنشان کرد: گفته میشود قرار است ۵۰ هزار نفر از اعضای طالبان وارد ساختارهای نظامی افغانستان شوند اما صحبتی از کنار گذاشته شدن سلاح نیست.
وی در ادامه درباره نتیجه بخش بودن توافق صلح میان آمریکا و طالبان تصریح کرد: آمریکاییها اصلا به نتیجه کار فکر نمیکنند، فقط به روند فکر میکنند. تمام ادبیات آمریکاییها بر این اساس است. آمریکا حتی وقتی به عراق حمله کرد به نتیجه فکر نکرد، آنها میگویند چون قدرت داریم کار را انجام میدهیم، نتایجش هر چه بود مدیریت میکنیم. به همین خاطر است است که اشتباه پشت اشتباه پیش میآید. در کتاب “فرستاده” که توسط خلیلزاد نوشته شده است، میبینید دقیقا آنچه آنها به آن اعتقاد دارند و انجام میدهند ورود به “روند” است و به نتیجه فکر نمیکنند. چیزی به نام استراتژی معطوف به هدف در پروندههای سیاست خارجی آمریکا وجود ندارد چه در جنگ، چه در صلح. از زاویهای دیگر باید گفت برای آمریکا مهم حفظ نفوذ و پایگاههایش است نه چیز دیگری.
موسوی درباره نگاه همسایگان افغانستان به توافق صلح با بیان اینکه “همه کشورها در ارتباط با تحولات داخلی افغانستان ملاحظات امنیتی و بسیار حساس خود را دارند” گفت: افغانستان زمانی به صلح پایدار میرسد که در داخل کشورشان توافق و اجماع داخلی بین همه نیروهای قومی و سیاسی شکل گیرد و یک تقسیم قدرت درونی بین همه ناشی از یک توافق ملی به وجود آید. ثبات افغانستان در گرو تعادل همه نیروهای قومی و سیاسی است. امنیت در این کشور حاصل توافق همسایگان و همه نیروهای منطقهای و نیروهای تاثیرگذار است. اگر همسایگان و نیروهای تاثیرگذار به یک اجماع نرسند، امنیت افغانستان برقرار نمیشود.
وی ادامه داد: با نگاهی به تاریخ ۲۰۰ ساله افغانستان میبینیم، مقاطعی که افغانستان یک سیاست خارجی همراه با همسایگان داشته است و توانسته تعادل را بین آنها برقرار کند، آرام بوده است اما زمانی که سیاست خارجی مثبت با همه همسایگان نداشت با مشکل رو به رو شد. از این رو سیاست خارجی افغانستان باید سیاست همراهی و همکاری با همسایگانش باشد. ثبات، امنیت و توسعه سه مساله اصلی افغانستان است و این سه باید همزمان اتفاق بیفتند.
آمریکا اصل”خویشتن داری” در صحنه افغانستان را رعایت نمیکند
این مقام وزارت امور خارجه در ادامه در پاسخ به این پرسش که سیاستهای خصمانه آمریکا علیه ایران به ویژه اعمال تحریمها و فشار حداکثری تا چه حد روابط ایران و افغانستان را تحت الشعاع قرار داده است؟ اظهار کرد: در رابطه با افغانستان، یک نوع خویشتنداری خاص بین ایران و آمریکا از سالها پیش وجود داشته است، مبنی بر اینکه ایران و آمریکا اختلافاتشان را به درون افغانستان نکشانند. این خویشتنداری توسط ایران رعایت شده اما آمریکا نه تنها رعایت نکرده بلکه آن را افزایش هم داده است. آمریکا در فشارهای حداکثری خود و تحریمهایش علیه ایران مانع فعالیت ایران در روند بازسازی افغانستان و کمکهای ایران به این کشور شده است. این روند را ایران نمیتواند قبول کند. آمریکاییها به دروغ میگویند ایران بعد از ترور سردار شهید سلیمانی نسبت به مسایل در افغانستان حساس شده است، این آمریکاییها هستند که رعایت صحنه افغانستان نمیکنند.
وی تاکید کرد: ادامه این روند تهدیدآمیز است و ایران این مساله را به دولت افغانستان اطلاع داده است. از جمله این محدودیتها برای ایران در تعامل با افغانستان که برخی از آنها ربطی به تحریمها ندارد در رابطه با تعطیلی آرین بانک، بستن مسیرهای انتقال عادی پول تجار و فعالان اقتصادی ایرانی، اجرای پروژهها، ارتباطات سیاسی و اعمال محدودیت برای فعالیتهای دیپلماتیک است. دولت افغانستان در جریان این موارد است و ما هم آنها را اعلام کردهایم.
مدیرکل آسیای غربی وزارت امور خارجه گفت: در بحث چابهار فشارهای زیادی میآورند و اخیرا گامهایی را برای فشار به ایران از طریق همسایگان وارد میکنند. ما به صراحت به همسایگانمان گفتهایم فشار حداکثری خلاف مصلحت آنها و آمریکاست و الان با افغانستان بعضا از این مشکلات را داریم. هندیها پیگیریهایی برای معافیت از تحریمهای آمریکا انجام دادند و موارد مشخصی را آمریکا برای هند آزاد کرد، اما این ربطی به فعالیتها در چابهار ندارد. برای کالاهای افغان نیز معافیت صادر شده است. آنچه در افغانستان اتفاق میافتد این است که آمریکا به بهانه تحریمها اختلافات را به صحنه افغانستان می کشاند.
وی ادامه داد: دوستان افغانستانی به ما میگویند مشکلات به وجود آمده ناشی از فشار آمریکاست اما حرف ما این است که دوستان افغانستانی ما باید برای متعادل کردن این روند اقدام جدی کنند.
مماشات و تسامح ایران در قبال همسایگانش نباید به معنای ناتوانی و ضعف ما قلمداد شود
این مقام وزارت خارجه در پاسخ به اینکه به نظر برخی سیاستهای ایران در قبال همسایگانش به ویژه افغانستان مبتنی بر مماشات و تسامح است در حالی که میتواند جدیتر برخورد کند، با تایید این مطلب گفت: واقعیت این است، کشوری مثل ایران اگر بخواهد نقش تاریخی و مهم خود را داشته باشد و با همسایگان خود زندگی در آرامشی داشته باشد باید رویکردی مبتنی بر “همزیستی بزرگمنشانه ” داشته باشد. آلمان در منطقه خود در اروپا این نقش را دارد. اگر آلمان از اتحادیه اروپا کنار بکشد، اتحادیه از بین میرود.
وی ادامه داد: الان تمام دردسر پاکستان این است که کل نیروهایش را باید در مرز هند و افغانستان قرار دهد. ما هم اگر برخی هزینهها را ندهیم باید سه لشکر از نظامیانمان را در مرز با افغانستان مستقر کنیم. ما با نوعی مماشات و همزیستی بزرگمنشانه با همسایگانمان برخورد میکنیم که در راستای منافع ملیمان است اما این به معنای ناتوانی و ضعف نباید قلمداد شود و نمیشود. از این رو مصلحت ملی نهایی خود را در همزیستی بزرگمنشانه با همه همسایگان از جمله افغانستانیها میدانیم.
موسوی در ادامه این گفتوگو درباره روابط ایران و پاکستان به ویژه در یک سال گذشته تصریح کرد: پاکستان میراثدار مشکلات هند بزرگ بریتانیایی است و در تمام مقاطع تاریخی، ایران را پشتوانه خود دیده است و این ربطی به امروز و دیروز ندارد. از زمان استقلال پاکستان این مساله وجود دارد. پاکستان در حال حاضر صرفا در مرزهای غربی خود احساس آرامش دارد. ما با یک کشور ۲۰۰ میلیونی که مردم آن احساس دوستی به ایران دارند رو به رو هستیم. هر حزبی به قدرت میرسد در این کشور مجمموعهای از مشکلات اقتصادی را پیش رو دارد، از این رو برای تامین نیازهای اقتصادی و امنیتی به همکاری با دیگر کشورها نیاز دارد که شاید برخی از این کشورها با ایران دشمنی دارند. هنر پاکستان حفظ نوعی “بیطرفی دوستانه” بین ایران و رقبایش است و به طور نسبی در این کارهنرمندانه موفق بوده است.
مدیرکل آسیای غربی وزارت خارجه گفت: روابط تجاری ایران و پاکستان آنگونه که انتظار داریم نیست، اما این را درک میکنیم پاکستان کشوری است پرجمعیت که باید آن را اداره کند و با تهدیدات زیادی هم رو به رو است. ما از سطح روابط راضی نیستیم و به نظر ما راههایی هست که پاکستان بتواند با ایران بیشتر تعامل کند، البته مشکلی به لحاظ مذاکرات سیاسی و اقتصادی نداریم اما در بحث اجرای توافقها همیشه مشکل داریم. دوستان پاکستانی ما معمولا خوب مذاکره میکنند اما توافق به دست آمده را خوب اجرا نمیکنند. این توافقها عمدتا در بحثهای تجاری، مسایل مالی و بانکی است. پاکستان خودش مشکل دارد و تحت فشار است اما تحریم در همه عرصهها نیست و میتوان با وجود محدودیتهای FATF پاکستان راههایی را یافت که مردم و دولت دو کشور بتوانند با یکدیگر بیشتر تعامل داشته باشند.
دلیل موفق نشدن عمران خان در میانجیگری میان تهران ـ ریاض، عربستان است
دستیار ظریف درباره تلاش عمران خان برای میانجیگری میان ایران و عربستان در یک سال گذشته، خاطرنشان کرد: هر بار آقای عمران خان خواست به ایران بیایند در مدت زمان کوتاهی سفر و دیدارها هماهنگ شده است و ایشان به ایران آمدند. مساله این است که در بحث ایران و عربستان، ریاض آنقدرها قائل به مذاکره و حل مساله نیست. ما همه راهها را به روی آنها باز کردیم و با پیام مثبت عمران خان از ایران رفته است، اما در عربستان مشکل ایجاد شده است. مشکل پاکستان با عربستان است. ابتکار اجلاس کوالالامپور که پاکستان از بانیانش بود به خاطر برخورد عربستان و عدم حضور در این اجلاس بی ثمر شد و پاکستان هم به این اجلاس نرفت.
وی گفت: اینکه پاکستان در این میانجیگری موفق نمیشود از طرف ما و خودش نیست، بلکه طرف عربستانی اجازه نمیدهد کاری انجام گیرد.
این مقام وزارت خارجه درباره تعاملات مرزی و امنیتی میان ایران و پاکستان به ویژه در بحث گروگانگیری و حمله برخی گروههای تروریستی به مراکز امنیتی ایران، اظهار کرد: فعلا همکاری بین نیروهای امنتیتی مرزی ما با پاکستان وجود دارد، اما هنوز سه تن از نیروهای ما گروگان هستند و برای آزادی این سه تن قولهایی داده شده است.
موسوی ادامه داد: فنس کشی در بخشهایی از مرزها از سوی پاکستان در حال انجام است. همکاریها نیز ادامه دارد و امیدواریم این روند استمرار یابد. امنیت مرزهای ما ناشی از همکاریها میان ماست. امکان ندارد که یک طرفه بتوان امنیت مرز را تامین کرد. در حال حاضر این همکاری میان ایران و پاکستان خوب است.
همکاری با هند در حد انتظار ما نیست
موسوی هم چنین درباره تعاملات ایران و هند به ویژه در مقطعی که تحریمها و فشار حداکثری از سوی آمریکا به ایران وارد می شود و انتظار است که کشور متحد و دوست قدیمی ایران حمایت بیش تری از ایران به ویژه در بحث خرید نفت داشته باشد؟ گفت: ما از کشورهای مختلف به ویژه آنهایی که هم پیمان سنتی ایران بوده و هستند درخواستها و انتظاراتمان بیشتر است. واقعیت این است که ما با هندیها در برخی عرصهها در حال کار هستیم، اما انتظار ما از همکاری با هند بالاست و آنچه الان وجود دارد در حد انتظار ایران نیست.