قائم مقام كدام مدير عامل تامين اجتماعي بیشتر وقت خود را صرف فروش اموال و املاک اين سازمان كرد؟/ افشاگري نايب رئيس سابق هيات مديره تامين اجتماعي از شركت اوکلانر
فرصت بررسی موضوع به خاطر طرح خلق الساعه دستور کار طبق توافقات پشت پرده وجود نداشت و مجبور بودم از طریق دیگری موقتا بازی را بر هم بزنم. البته می شد این موارد کارشناسی و منطقی را مطرح کرد مثلا اینکه اصلا چرا این شرکت ؟ این درصد ها از کجا آمده ؟ تشریفات قانونی معاملات مثل مزایده و مناقصه چرا طی نشده ؟ نظریه کارشناسی بخشهای ذیربط چرا نیست؟ چرا گزارش مطالعات فنی و اقتصادی طرح وجود ندارد ؟ ظاهرا این خزندگان "اکتو ترم " در دولت جدید احساس گرما و تابیدن آفتاب کرده و تحرک یافته اند.
علي حيدري كارشناس رفاه و تامين اجتماعي و نايب رئيس سابق هيات مديره سازمان تامين اجتماعي در يادداشتي در وبلاگ خود نوشت:
در آذر ماه سال 1392 که به عضویت هیات مدیره سازمان تامین اجتماعی درآمدم با توجه به لغو مصوبه دولت قبل در خصوص تهاتر سهام شرکت گل گهر با بدهی های دولت به سازمان تامین اجتماعی و عدم اجرای کامل مصوبه دولت قبل در خصوص تهاتر سهام 22 شرکت دولتی با بدهی های دولت به سازمان تامین اجتماعی ، روند تولید و انباشت بدهی های دولت به سازمان تامین اجتماعی رو به تزاید بود .در آن مقطع طی مکاتباتی با رئیس و اعضای هیات مدیره ، ایده های مختلفی را بایت تادیه بدهی دولت مطرح ساختم ( علاوه بر روشهای روتین نظیر تهاتر اموال دارائی های مازاد دولت ، تهاتر مطالبات نهادهای دولتی نظیر وزارت بهداشت از سازمان با بدهی های دولت ایده هایی نظیر تملک خانه های سازمانی دولتی ، تملک پروژه های مسکن مهر و واگذاری قسطی آنها به مستمری بگیران ، تملک سهم و امتیازات دولت در پروژه متروی تهران شمال و یا پروژه مکران ) که متولیان بخش اجرایی سازمان آنها قبول نکردند و پیگیری ننمودند.
متعاقب اجرای طرح تحول سلامت و با توجه به تعهد مدیرعامل وقت سازمان به اجرای آن طرح از محل منابع سازمان ( دکتر محسنی بندپی مدیرعامل وقت بیمه سلامت اجرای طرح مزبور را به شرط تامین اعتبار لازم از سوی دولت پذیرفته بود ) سازمان دچار کسری نقدینگی شد و با توجه به عدم پیگیری جدی برای وصول مطالبات سازمان از دولت توسط متولیان بخش اجرایی ، سازمان مجبور به فروش اموال ، دارایی ، املاک و سهام یا استقراض و نیز انتشار اوراق می گردید.
با توجه به انفعال و عدم اقدام متولیان ذیربط سازمان و نیز عدم اعتقاد متولیان دولت وقت به بازپرداخت بدهی دولت ، طرحی را تحت عنوان تهاتر بدهیهای دولت به سازمان تامین اجتماعی نوشتم و با کمک مشاورم جناب آقای دکتر مارامایی همکار محترم سازمان و نماینده ادوار مجلس ، امضای 40 نفر نماینده را گرفتیم و سپس با کمک مرحوم تاج الدین و جناب آقای جواهری معاون و مدیرکل مجلس وقت سازمان امضاهای طرح به 80 نفر بالغ شد و در دستور کار کمیسیونهای ذیربط قرار گرفت و مدتی بعد با کمک همکاران ذیربط سازمان ،تشکل ها و جنابان آقایان محجوب ، دکتر مصری و قاضی پور و… همان فحوای طرح بعدا در قالب بند الف ماده 12 قانون برنامه ششم به تصویب رسید و دولت ماقبل در انتهای دوره خود بر همان مبنا بخشی از بدهی خود را به سازمان تادیه نمود و این فرآیند ادامه داشته و دارد.
در طی سالهای 1392 تا 1398 چند نفر از افرادی که توسط مرحوم نوربخش از بیرون سازمان به سازمان تحمیل و در مصادر امور مالی و سرمایه گذاری و اقتصادی سازمان منصوب شده بودند بویژه قائم مقام ایشان یعنی دکتررضا راعی ، بجای پیگیری وصول مطالبات سازمان از دولت ، بیشتر وقت خود را صرف فروش اموال ، املاک و داراییهای سازمان و یا استقراض و انتشار اوراق و بویژه تامین مالی از خارج و منابع خارجی می نمودند و این قبیل اقدامات در اواخر سال که سازمان در تنگنای نقدینگی قرار داشت و فشار وزیر بهداشت وقت هم برای وصول منابع از سازمان تشدید می شد و شرایط اضطراری ایجاد می گردید ، بیشتر به چشم می خورد.
در همین راستا مرحوم نوربخش پیشنهاد شماره 9580/94/1000 مورخ 7/9/1394 منضم به طرح تجاری شرکت مدیریت دارائی اوکلانر سنگاپور و متن لاتین پیش نویس قرارداد فی مابین سازمان و شرکت اوکلانر را ارائه و با نظر رئیس هیات مدیره در دستور کار قرار گرفت .لازم به ذکر اینکه تصویر نامه مزبور ، تصاویر و سایر ضمائم مربوط به این پرونده در کانال تلگرامی من با لینک t.me/draliheidarymedia با عنوان ” لمعات (رسانه شخصی علی حیدری ) “موجود است.
در جلسه هیات مدیره مرحوم نوربخش و راعی “به مشکلات نقدینگی سازمان اشاره و بر لزوم تامین منابع مالی از خارج تاکید کردند و گفتند ما در قالب این طرح می خواهیم سهام شرکتهای سازمان و شستا را به اوکلانر بدهیم تا آنها را مدیریت و نگهداری کند و در بورسهای بین المللی آمریکا ، اروپا و آسیا عرضه نماید و به فروش برساند؟! ” قریب به این مضمون در متن قرار داد آمده بود که شرکت مزبور یا توابع آن (صندوق های سهام با مدیریت و مالکیت غالب اوکلانر ) بابت نگهداری شرکتهای سازمان درصد ثابتی حق الزحمه می گیرد !؟ ( به همین زیبایی ) و اگر توانست این سهام را در بورس نیویورک و… بفروشد، حدود 15 تا 20 درصد کارمزد فروش می گیرد ( خیلی زیاده ) و اگر نتوانست بفروشد و تا مادامی که نفروخته بین 1 تا 5 درصد حق الزحمه بگیرد !؟ ( به همین قشنگی )
فرصت بررسی موضوع به خاطر طرح خلق الساعه دستور کار طبق توافقات پشت پرده وجود نداشت و مجبور بودم از طریق دیگری موقتا بازی را بر هم بزنم. البته می شد این موارد کارشناسی و منطقی را مطرح کرد مثلا اینکه اصلا چرا این شرکت ؟ این درصد ها از کجا آمده ؟ تشریفات قانونی معاملات مثل مزایده و مناقصه چرا طی نشده ؟ نظریه کارشناسی بخشهای ذیربط چرا نیست؟ چرا گزارش مطالعات فنی و اقتصادی طرح وجود ندارد ؟ و قس علیهذا که با توجه به جو یکطرفه جواب نمی داد.
نوبت به من که رسید گفتم من برای امضای این مصوبه دوشرط دارم : “اول اینکه صلاحیت شرکت اوکلانر توسط وزارت اطلاعات و وزارت امور خارجه تایید کتبی شود و دوم اینکه منابع ورودی در قالب این طرح از طریق نظام بانکی و مشخصا بانک رفاه کارگران وارد سازمان شود ” ( همین ترفند زمانی که در شرکت خانه سازی معاون اداری و مالی بودم وتیمی می خواستند تسهیلات 4 درصدی از خارج کشور بیاورند را بکار بردم و جو.اب داده بود) .مرحوم نوربخش و راعی برآشفته شدند که ” چرا تاییدیه وزارتین اطلاعات و امور خارجه ؟ این شرکت معتبر است و… ” من عرض کردم “ببخشید اگر بعدا معلوم شد سهامدار این شرکت یک صهیونیست است ، چرا من باید جوابگو باشم ؟ ” همین جمله کافی بود برای اینکه جو جلسه عوض شود و پای بعضی ها شل شود و رئیس جلسه هم که دید اوضاع اینطور است ، موضوع را مراعی گذاشت و قرار شد بروند در کمیته های مربوطه و بررسی کنند و مجددا مطرح شود.
بعدها که عقبه این پرونده دیدند در هیات مدیره سازمان به این نتیجه نمی رسند و نقشه ریختند که این کار را از طریق توابع سازمان انجام دهند که نیاز به امضای من و هیات مدیره سازمان ندارد . پیشنهاد کردند که سازمان با استفاده از پوسته یکی از شرکتها ، یک شرکت تاسیس کند برای تامین مالی ، با اینکه نیات و مقاصد پشت پرده بر من آشکار بود ولی نمی شد با این پیشنهاد مخالفت کرد و تصویب شد و ترکیب هیات مدیره آن چیده شد و مدیرعامل آن پیشنهاد شد در جلسه عرض کردم این آقا رشته تحصیلی اش مربوط به “امور دام ” است گفتند نه یکسری دوره های مالی در مالزی دیده است ، بعد از مدتی که سفر ها و هزینه هایی انجام شد بنظرم بخاطر اینکه با یکدیگر به اختلاف خوردند و یا بخاطر اینکه مدیرعامل مزبور حاضر نشده بود قرارداد اوکلانر را امضاء کند، آمدند در جلسه هیات مدیره گفتند فلانی کار مالی بلد نیست و رشته تحصیلی اش مربوط به امور دام است و باید او را عزل کنیم و من همینطوری یاد لطیفه مربوط به خواننده مرحوم “عماد رام ” افتادم که به شوخی بهش می گفتند “دامداری داری رام؟ ” ( با ریتم شیش و هشت )
بعدها یک روز مرحوم نوربخش آمد به جلسه هیات مدیره و گفت که وزیر صنعت و تجارت سنگاپور آقای دکتر ربیعی را دعوت کرده و آقای دکتر ربیعی گفتند که آقای راعی در این سفر ایشان را همراهی کنند ( البته در خبرهای منتشره از سفر ، اشاره شده بود که مرحوم نوربخش هم در این سفر حضور داشتند در حالی که آن مرحوم در این سفر حضور نداشت) . من تعجب کردم ، علی القاعده وزیر “صنعت و تجارت” سنگاپور باید وزیر “صنعت ، معدن و تجارت ” ایران یعنی آقای مهندس نعمت زاده را دعوت کند . من از یک موتور سرچ در فضای اینترنت استفاده می کردم که لینک اخباری که در آن عبارت ” تامین اجتماعی” وجود داشت هر روز صبح برای من ایمیل می شد در حین سفر وزیر ، در خبرگزاری های معتبر از جمله ایرنا که اخبار سفر را پوشش داده بودند دیدم که خبر سرمایه گذاری 3 میلیارد دلاری اوکلانر در ایران ، کمک صد هزار دلاری مدیر عامل اوکلانر و خانواده اش به سازمان بهزیستی ایران و خبر مبادله موافقتنامه احداث 6 هتل توسط شرکت اوکلانر در ایران با همکاری هلدینگ گردشگری متعلق به سازمان تامین اجتماعی در اخبار آمده بود .
www.irna.ir/xjfGXd
خبرگزاری ایرنا و خبر سرمایه گذاری سه میلیارد دلاری
https://www.entekhab.ir/0018B6
خبرگزاری انتخاب و خبر کمک به سازمان بهزیستی
mehrnews.com/xFbfj
خبرگزاری مهر و خبر تفاهم نامه ساخت 6 هتل
بنظرم رسید که احتمالا وزیر و برخی همراهان ایشان در جریان عقبه این شرکت و پروژه نیستند فلذا با اخذ مشورت کارشناسی از دوستان در ” شرکت سرمایه گذاری های خارجی ایران ” ( زیر مجموعه وزارت امور اقتصادی و دارایی ) در خصوص بررسی وضعیت شرکت اوکلانر که شرح آن در کانال تلگرامی فوق الذکر موجود است ، از طریق یکی از دوستان وقتی را از رئیس یک مجموعه نظارتی گرفتم ( چون دیگر انتقال مطلب به بخشهای نظارتی سازمان و وزارتخانه فایده ای نداشت ) و با اسناد و مدارک روند مشکوک موصوف را توضیح دادم و ایشان گفتند که مساله را به معاونت موضوعی خود ارجاع خواهند داد .البته مدتها بعد متوجه شدم آقایان با واگذاری تعدادی از آپارتمانهای ایرانسازه مشکل خود با آن مجموعه نظارتی را رفع و رجوع کردند.
من در مورد سرنوشت آن 3 میلیارد دلار سرمایه که اوکلانر وارد ایران کرد و آن 100 هزار دلاری که به بهزیستی کمک کرد نمی توانم نظری بدهم ولی مطمئن هستم که در فقره تفاهم نامه ساخت 6 هتل توسط شرکت اوکلانر وهلدینگ گردشگری تامین ، حتی 6 تا آجر هم روی هم گذاشته نشد ( در مورد هگتا و طرح صد شهر صد هتل آن بیشتر خواهم نوشت و جالبه که مدیرعامل هگتا و عضو هیات مدیره وقت هگتا طی این ایام با پنهان شدن پشت مرحوم نوربخش ، در فضای مجازی و در ستاد رئیس جمهور منتخب و یکی از احزاب اصلاح طلب من را تخریب می کردند در حالی که علت واقعی مخالفت آنان بخاطر مقابله ای بود که من با سوء جریانات هگتا در دوره آنها داشتم ) بهر تقدیر همانطور که از ابتدا هم برای من معلوم بود این قرارداد فیمابین سازمان تامین اجتماعی و شرکت اوکلانر که واجد ایرادات زیادی بود عملیاتی نشد وگرنه یک پرونده مشابه پرونده بابک زنجانی شکل می گرفت و فقط هزینه های هنگفت زیادی را به سازمان تحمیل کرد و حال همان باند و همان تیم طی چند ماه اخیر از غیض و کینه شخصی که بخاطر مقابله من با مفاسد و تخلفات و دست اندازی به اموال بیمه شدگان دارند ، من را تخریب کردند و می کنند . ظاهرا این خزندگان “اکتو ترم ” در دولت جدید احساس گرما و تابیدن آفتاب کرده و تحرک یافته اند.
این شرکتی هم که برای تامین مالی تاسیس شده بود را تغییر عنوان و فعالیت دادند تا رد کثافتکاری ها شسته شود این تکنیک از دولت احمدی نژاد پایه گذاری شد در آن دولت و در زمان مدیرعاملی مهندس مددی و ضیایی شرکت سرمایه گذاری آتا ( شستای دوم ) تاسیس شد و سوء جریاناتی شکل گرفت و چندی بعد شرکت مزبور تبدیل شد به هلدینگ حمل و نقل ، بعدا نیز شرکت شستاما ( شستای سه ) هم تاسیس شد و سوء جریاناتی داشت و بعدا تبدیل شد به هلدینگ گردشگری تامین ( هگتا ) و این شرکت تاسیسی برای تامین مالی هم ظاهرا فقط برای پروژه اوکلانر طراحی شده بود و وقتی نتوانستند با اوکلانر ببندند ، شرکت موصوف هم تغییر عنوان و موضوع فعالیت دادند.
در حالی که هر ناظر و کارشناس سلیم النفسی می دانست و میداند که حتی در با فرض پذیرش و اجرای کامل برجام هم ، فرض و تصور اینکه سهام شرکتهای ایرانی در بورس نیویورک به فروش برسد مرغ پخته آب پز که هیچ ، حتی مرغ سوخاری و گریل شده را هم به خنده وا میدارد . فارغ از سوء جریانات زیادی که در این فرآیند اتفاق افتاده بود و اگر هر فرد دیگری بعد از فوت مرحوم نوربخش ، سرپرست سازمان تامین اجتماعی شده بود به این سوء جریانات و هزینه های گزاف تحمیلی به سازمان رسیدگی می شد. عمق کینه و عداوت مافیاهای آن دوران از خودم را درک می کنم ولی نمی دانم چرا برخی بزرگان اسبق و سابق که یک زمانی به پاکدستی و دلسوزی برای سازمان شهره بودند ، از من بخاطر اینکه به سهم خودم ، نگذاشتم ” پرونده بابک زنجانی 2 ” گریبانگیر سازمان تامین اجتماعی شود ، ناراحت و برآشفته اند .