ارضاي جنسي چسب زندگي است

وقتي چنين مشكلي پيش آمد مي‌توان به دو نحو برخورد كرد. يكي اين كه زن مقابله كند و مدام حرف‌هاي كنايه‌آميز و نيش‌دار بزند كه قطعا نتيجه‌اي عايدش نمي‌شود و دوم اين كه زن اين انحراف را مديريت كند و نظر شوهر را به سمت خودش جلب كند.

ديوار سردي بين زن و مرد، آجر به آجر چيده مي‌شود و آنقدر قد مي‌كشد كه آنها ديگر نه همديگر را مي‌بينند و نه صداي هم را مي‌شنوند. اين ديوار در زندگي هر زن و شوهري كشيده شود، آخرش به طلاق مي‌رسد. طلاق مختص زن و مردهايي است كه ازدواج‌هاي غلط داشته‌اند و به جاي تكيه بر «عقل همسرداري» شيفته امتيازات ظاهري شده‌اند.
دكتر سيدكاظم فروتن معتقد است ازدواج، اولين تجربه‌اش، آخرين تجربه است، پس تنها تير زندگي را بايد به درست‌ترين هدف زد. او مي‌گويد: «قرار نيست زن و مرد فتوكپي هم باشند. بلكه بايد به درك همسر بودن و همسر داشتن برسند تا آن وقت با ارضاي نيازهاي جنسي‌شان در اين بستر عقلاني، به اوج لذت و آرامش برسند.»
به باور دكتر فروتن، نيازهاي جنسي هرگز نبايد قرباني ساير مشكلات زندگي شود، چون ارضاي اين نيازها اگر اصل نباشد حتما نقش چسب زندگي را بازي مي‌كند.
آمارهايي وجود دارد كه نشان مي‌دهد نزديك به نيمي از طلاق‌ها در كشور به علت مشكلات جنسي اتفاق مي‌افتد. توضيح دهيد كه اين مشكلات به چه نحوي به طلاق ختم مي‌شود.
ابتدا بايد توضيح بدهم كه نحوه ارضاي جنسي در زنان و مردان كاملا با هم فرق دارد. آقاياني كه از سردمزاجي همسرانشان گله دارند بايد بدانند كه ريشه اين سردمزاجي، در خود آقايان است. وقتي مرد به نيازهاي عاطفي همسرش توجه نمي‌كند، طبيعي است كه زن با سردمزاجي پاسخ او را مي‌دهد. از آن طرف، وقتي به نيازهاي مرد توجه نشود، اگر او ظرفيت كمي داشته باشد و وسوسه شيطان هم در ميان باشد، زمينه فسادش فراهم مي‌شود.
به نظر مي‌رسد ميان صميميت عاطفي زن و شوهر و صميميت جنسي آنها رابطه معناداري وجود دارد. در اين باره بيشتر توضيح مي‌دهيد؟
انسان‌ها نيازهاي فطري گوناگوني دارند كه وقتي به آنها پاسخ داده مي‌شود سبك مي‌شوند. يكي از اين نيازها، غرايز جنسي است. وقتي نيازهاي جنسي، توسط همسر ارضا شد، فرد احساس آرامش مي‌كند براي حركت و زندگي، انرژي مي‌گيرد. وقتي نيازهاي جنسي ارضا شود، ما زندگي را از دريچه مثبت مي‌بينيم و برعكس وقتي نيازهايمان معطل مي‌ماند، نيمه خالي ليوان زندگي را مي‌بينيم. همين مي‌شود كه صميميت‌ها رنگ مي‌بازد و به‌تدريج روان زن و مرد از هم فاصله مي‌گيرد و فقط جسم آنها كنار هم باقي مي‌ماند. البته قسمت خوب ماجرا اين است كه وقتي مشكلات ريشه‌يابي شود رفع نيازها مورد توجه قرار گيرد روابط به حالت عادي بازمي‌گردد.
به اعتقاد من، ارضاي نياز جنسي اگر اصل زندگي نباشد، چسب زندگي است، چون غزيزه جنسي مي‌تواند زن و مرد را به هم نزديك كند. البته نكته مهم اين است كه ما نبايد آنقدر صبر كنيم كه ارضاي غرايز جنسي‌مان دچار اختلال شود و بعد آن را درمان كنيم و به حالت اول برگردانيم بلكه بايد ياد بگيريم چطور پيشگيري كنيم و مانع بروز اختلال شويم.
خيلي‌ها مي‌گويند مشكلات زندگي بويژه مسائل اقتصادي، سبب مي‌شود تا ارضاي نيازهاي جنسي‌شان به موضوعي دست‌چندم تبديل شود. آيا به حاشيه راندن نيازهاي جنسي به صلاح خانواده است؟
ما زندگي بدون مشكل نداريم و اگر كسي فكر مي‌كند چنين زندگي‌اي هست، اشتباه مي‌كند. ما بايد در زندگي ياد بگيريم كه سوار مشكلات شويم و آنها را مديريت كنيم، يعني اگر مشكل اقتصادي، تربيت فرزندان و … داريم، مراقب باشيم با بي‌برنامگي، اين مشكل تبديل به دو مشكل نشود. در واقع ما بايد روش‌هاي حل مساله را ياد بگيريم، و اگر مي‌توانيم خودمان دست به حل مشكل بزنيم و در غير اينصورت با افراد صاحب‌نظر مشورت كنيم. نكته مهم اين است كه مسائل داخل خانه به هيچ وجه نبايد از چارديواري آن خارج شود ما حتي نبايد مشكلات را با پدر و مادرها در ميان بگذاريم، چون عمده مشكلات زن و شوهرها با نصيحت و كوتاه آمدن حل نمي‌شود. براي همين، آنها بايد براي حل مشكل به درمان و مشاوره با افراد متخصص و متعهد رو بياورند.
سوالم اين است كه در چنين شرايطي باز هم ارضاي نياز جنسي بايد در اولويت باشد؟
وقتي نياز جنسي در انسان ارضا شود، تحملش در برابر مشكلات بالا مي‌رود، بدون اين كه آن مشكل از بين برود. وقتي نيازهاي ما ارضا نمي‌شود از كاه، كوه مي‌سازيم و تصميم‌هاي غلط مي‌گيريم، درست مثل فردي كه خيلي گرسنه است و تحمل كوچك‌ترين ناملايمتي را ندارد، اما وقتي سير مي‌شود راحت‌تر به حرف‌ها گوش مي‌دهد و ديرتر جوش مي‌آورد. پس وقتي نيازهاي زن و مرد در خانواده تامين نشود مشكلات تشديد خواهد شد.
حتي اين اصل در مورد مرداني كه به هر شكل به همسرانشان خيانت مي‌كنند هم صادق است؟ يعني همسري كه خيانت ديده باز هم بايد براي ارضاي نيازهاي جنسي شوهر بكوشد؟
مي‌خواهم جواب اين سوال را با يك سوال بدهم. وقتي مردي نيازهاي جنسي‌اش به طور كامل ارضا شود آيا فضاهاي بيرون از كانون خانواده مي‌تواند تحريك‌هاي جدي در او ايجاد كند؟
به اعتقاد من شانس خيانت در چنين شرايطي صفر نيست اما احتمالش خيلي كم است. نكته بعد اين كه بسياري از اين خيانت‌ها به ازدواج‌هاي غلط برمي‌گردد، يعني به جاي اين كه مبناي ازدواج بر معيارها و ارزش‌هاي انساني و ويژگي‌هاي ماندگار دو طرف باشد، براساس معيارهاي دنيوي مثل خانه، خودرو، پول، زيبايي چهره و … بنا مي‌شود.
خب معلوم است، وقتي مردي عاشق محسنات ظاهري زني شده باشد بعد از مدتي ديگر با آنها ارضا نمي‌شود در حالي كه اگر او با عقل همسرش ازدواج مي‌كرد و زيبايي‌هاي وجودي‌اش را مي‌ديد هميشه اين جسم برايش تازگي داشت. حالا اگر در اين شرايط نياز جنسي مرد به طور كامل ارضا شود ديگر اصلا جايي براي بدن‌نمايي ديگران باقي نمي‌ماند.
مسلما تحمل مردي كه خيانت كرده كار مشكلي است. به اعتقاد شما خانم‌ها چطور چنين شوهري را در خانه بپذيرند؟
وقتي چنين مشكلي پيش آمد مي‌توان به دو نحو برخورد كرد. يكي اين كه زن مقابله كند و مدام حرف‌هاي كنايه‌آميز و نيش‌دار بزند كه قطعا نتيجه‌اي عايدش نمي‌شود و دوم اين كه زن اين انحراف را مديريت كند و نظر شوهر را به سمت خودش جلب كند.
در واقع بهترين واكنش اين است كه زن بپذيرد بحراني در زندگي‌اش اتفاق افتاده و حالا بايد دنبال راه حل باشد و حتما از نظر مشاوران باتجربه استفاده كند. البته اين نكته هم قابل تامل است كه خيلي وقت‌ها خود خانم‌ها در شروع انحراف مردان نقش دارند. وقتي زن با همسرش ماهواره تماشا مي‌كند و هر تصويري از جلوي چشم‌شان مي‌گذرد، نتيجه‌اي جز انحراف اخلاقي، متلاشي شدن كانون خانواده و متزلزل شدن زن و مرد ندارد.
حالا اين را هم اضافه كنيد كه برخي زن‌ها در خانه آراستگي ندارند و به شوهر محبت نمي‌كنند و حرف‌هاي قشنگ به او نمي‌زنند، همين‌طور برخي مردان. پس طبيعي است كه آن وقت، گوش زن به دنبال صداهاي محبت‌آميز ديگران مي‌رود و چشم مرد به دنبال زيبايي‌هاي ديگران.
گاهي برخي از زوجين براي رفع مشكلات جنسي خود، فيلم‌هاي مستهجن تماشا مي‌كنند تا مثلا ميل جنسي‌شان افزايش يابد، پس طبق گفته‌هاي شما اين مساله كاملا مردود است.
بله، كاملا. متاسفانه اين باور غلط در بسياري از زوج‌هاي جوان حتي ميانسال وجود دارد و موجب بروز مشكلات بعدي مي‌شود. اين فيلم‌ها صرفا با نگاه تجاري توليد مي‌شود و كاملا غيرعلمي است و نه‌تنها هيچ كمكي به افزايش ميل جنسي زوجين نمي‌كند؛ بلكه زمينه را براي ايجاد شكاف بزرگ‌تر در كانون خانواده فراهم مي‌كند. مدتي قبل زن و شوهري به خاطر بي‌ميلي شديد جنسي به كلينك ما آمدند و پس از بررسي‌ها مشخص شد كه فيلم‌هاي ماهواره‌اي كم‌كم موجب كاهش ميل جنسي‌شان شده، به طوري كه ديگر از روابط زناشويي لذت نمي‌برند، البته اين زن و شوهر با حذف تماشاي فيلم‌هاي غيراخلاقي توانستند به زندگي خوب و سالم برگردند.
نظرتان در مورد داروها و لوازم تقويت جنسي چيست؟
بله. اين هم يك مشكل ديگر است كه متاسفانه به وفور تبليغات آن در ماهواره‌ها حتي در داروخانه‌هاي كشور هم وجود دارد. ما به هيچ وجه استفاده از اينها را توصيه نمي‌كنيم، مگر اين‌كه يك متخصص عالم به رشته كه دلسوز خانواده باشد، استفاده از اين داروها يا لوازم را توصيه كند. بسياري از اين داروها در كتاب‌هاي علمي معتبر وجود ندارد و بسياري از اين لوازم فقط براي برخي افراد كاربرد دارد. شك نكنيد كه توليدكنندگان اين محصولات فقط به فكر سودهاي ميليادي خود هستند و دلشان براي سلامت خانواده‌ها نمي‌سوزد.
پس ديگر شكي باقي نمي‌ماند كه زن و شوهرهاي مبتلا به اختلالات جنسي حتما بايد به كلينيك‌هاي تخصصي مراجعه كنند.
بله، دقيقا. وقتي ما ترمز خودرويمان ‌ خراب مي‌شود آن را در اختيار هر تعميركاري قرار نمي‌دهيم، چطور حاضريم مسائل جنسي‌مان كه خصوصي‌ترين موضوع بين زن و شوهر است را با هر كسي در ميان بگذاريم و راه‌حلش را در فيلم‌هاي ماهواره‌اي پيدا كنيم. خواهش من اين است كه زن و شوهرها هرگز گول اين تبليغات را نخورند. البته هميشه هم نمي‌شود به زن و مردها خرده گرفت، چون همه مسئولان در ناكام ماندن خانواده‌ها به نوعي مقصرند و اگر آنها راهكارهايي براي ازدواج‌هاي درست ارائه مي‌دادند و مراكزي در كشور وجود داشت كه همسران مي‌توانستند براحتي به افراد متخصص، امين و عالم به مشكلات رجوع كنند هرگز خانواده‌ها تا اين حد به بن‌بست نمي‌رسيدند.
ما بايد در هر استاني زير نظر دانشگاه آن استان، كلينيك سلامت خانواده داشته باشيم و افراد صاحب‌نظر در حوزه‌هاي تخصصي روانپزشكي، روان شناسي، ارولوژي، زنان و مامايي را در آن به كار بگيريم تا مردم با خيال راحت مشكلاتشان را با آنها در ميان بگذارند و البته مسوولان هم روي اين مراكز، نظارت مستمر داشته باشند. اما در حال حاضر تعداد افراد متخصص براي آموزش و درمان اختلالات جنسي بسيار كم است. بسياري از افرادي كه در رابطه با مسائل جنسي در كشور فعاليت مي‌كنند نيز اطلاعاتي از درمان و نحوه برخورد با مشكلات جنسي ندارند.
به همين علت وظيفه وزارت علوم و بهداشت است كه با ايجاد رشته تخصصي خانواده و سلامت جنسي، افراد خاصي را براي اين مشكل جدي ولي به ظاهر پنهان جامعه تربيت كنند. همين طور ما نياز داريم كه در كشور، شوراي عالي خانواده تشكيل شود و در حوزه مسائل تربيتي و فرهنگي خانواده از جمله مسائل مرتبط با سلامت جنسي و ارتقاي آن برنامه‌ريزي كند تا خلأ موجود در اين زمينه برطرف شود.
جام جم

عضویت در تلگرام عصر خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
طراحی سایت و بهینه‌سازی: نیکان‌تک