پاسخ يك روزنامه نگار به اظهارات خبرنگار راديو فردا
بياييد با هم صادق باشيم، در ادبيات من چنین شانتاژهایی فقط معناي بالا بردن رنکینگ نام شما در دنیای روزنامه نگاران تعريف ميشود، كه متاسفانه اين شيوه غيراخلاقيترين سبك روزنامهنگاري در جهان است.
عصر خبر: در پي اظهارات آزاده اسدی خبرنگار راديو فردا در خصوص روز دختر كه گفته است:چى شد كه روز تولد حضرت معصومه شد روز دختر؟ الان روز دختر رو به كيا تبريك گفتند!؟مقياس تبريك روز دختر باكرگى است يا سن يا به قول انها كه باور دارند تقوا يا دقيقا چي؟يه چيزهايى از يه سوراخ سنبه هايى پرچم ميشه ميره رو هوا بعد آدم نمى دونه اين همه جهل و عقب موندگى و حماقت رو كجاى دلش بزاره!در یک جامعه ی سالم آدم ها به دوگروه تقسیم می شوند: مردان و زنان. جدا كرد دختران از زنان براي تبريك گفتن يك روز واقعا به جز نگاه كاملا جنسى از كجا بلند ميشه!؟با بخش متهجر و عقب مونده اصلا كاري ندارم ولي اين زنان و مردان روشن فكر مذهبي كه با كلي ذوق و لب هاي خندون و الفاظ شيرين تبريكات اين روز را در هوا مي پراكنند و هر سال با طرح و جمله هاي رمانتيك تبريكاتشون تو اين رو انتشار مي دهند آيا فكر نميكنند دچار عقب موندگى مزمنى هستند كه هر از گاهى از جايي خودش رو نشون ميده!؟ اين بار هم در روز دختر! سمانه مهرپرور روزنامه نگار به اظهارات آزاده اسدي پاسخ داد:من نميدانم چه شده كه سر از راديو فردا در آوردهايد؟ اين را هم نميدانم چرا به جاي نيش و كنايه به فرهنگ و آيين آبا و اجدادي تان، راه تصحيح مولفههاي اشتباهي در فرهنگمان را در پيش نميگيريد؟ اين را هم نميفهمم كه چرا مشتاقيد تا فرهنگ را به سياست و همه مفاهيم انساني مرتبط كنيد؟ وقت پاسخ دادن به اين سوالات را هم ندارم… من فقط ميدانم در جايگاهي كه قرار دارم (كه به طبع قدم بر شانههاي پيشينيان و سرمايه ملي سرزمين مادريام گذاشتهام تا به اينجا رسيدهام)، موظف هستم از رسوخ انحرافات تفكري افراد روشنفكرمآبانه مانند شما در بطن و پي و ريشه اين فرهنگ جلوگيري كنم، تا بيشتر از اين به كذب و خطا دچار نشود…آنچه در مورد روز دختر عرض كرديد، توهم و تحجري بيش نيست. به ساحت مقدس روشنفكر مآبانهتان بياحترامي نشود. اما من در جايگاه يك جامعهشناس هرگز عقيده شما در مورد ارتباط روز دختر با باكرهگي را معيار مطلوب روشنفكري نميدانم.شما خارج نشينان به اجباري! چرا عادت كرديد همه چيز را به هم ببافيد كه ثمره آن گليمي شود بيطرح و نقشه! كه نه پست مدرنها تاييد اش كنند، نه وفاداران به سنت!كدام مكتب پس از جهان مدرنيته، انتخاب روز دختر و تكريم بانوان اين سرزمين، آن هم به معناي فرزند دختر بودن را رد ميكند؟ با كدام مولفه؟ بر مبناي چه آزمون و فرمولي؟ كه شما آن را جهل و عقبماندگي ميدانيد! به گمانم اين ذهن و تفكر منحرف و بيمار شماست كه عادت كرديد هر چه را به مسائل نامربوط ببافيد و برسيد به فلسفه نهليسم!چه كسي گفته كه دختر بودن يعني باكرهگي داشتن يا نداشتن؟ بلكه در همين سرزمين به زعم شما متحجر! پدران به دختران متاهلشان اين روز را تبريك ميگويند.خانم محترم! تكريم در آيين و فرهنگ ايراني اصلي است كه حتي عقبماندگي ساير فرهنگهاي آغشته به فرهنگ ايراني هم نتوانست آن را در هم كوبد! آيين مهماننوازي ايرانيها را كه شنيدهايد انشاالله؟ اگر تبریک یک روز به هر دلیلی نشان دهنده «عقب موندگی مزمنی» است که آدمهای «روشنفکر مذهبی» دچارش هستند، توهین و بی احترامی به افکار و عقاید ديگران آن هم با دم دست ترین معیارها، تكليفاش چيست؟!خانم اسدي! جایی خواندم که مردمان عقب افتاده «دانها»، یک کوروموزم از تمامی انسانها جلوترند، شاید در این عقب ماندگی، کثرتی نهفته باشد، همان کثرتی که روشنفکران پست مدرنی، که همیشه آرزویم آن است یکی از آنها باشم. آنها به زيبايي گونهگونی و تفاوت تفکر آدمها را می پذیرند، به آن احترام میگذارند، و تو به اختیار خودت میتوانی بومی هزار رنگ باشی از تلفیق رنگهایی که دوست داری، بدون آنکه محکوم شوی که متحجر هستي، بدون آنكه ژست تقلبي روشنفکر بگيري. می توانی تلفیقی آرام از سنت و مدرنیته باشی. و من برايت دعا ميكنم با هر انديشه اعتقادي، سياسي و اخلاقي كه داري، همين شوي. كه انسان شدن و انسان ماندن راهي بس سخت است و ناهموار….خانم روزنامهنگار! اگه در یک جامعه سالم (به ادعای شما)، «مردم تنها به دو دسته زنان و مردان تقسیم میشوند»، نام يك جامعه سالم دوقطبی که فقط به دو دسته مردانه و زنانه تقسیم شده را چطور برايمان تعريف ميكنيد؟! حتما مستحضر هستيد كه امروزه در سراسر جهان به مناسبتهای مختلف روز دختر وجود دارد، (توجه كنيد: دختر به معنای فرزند دختر، و نه دوشیزه)، در كنارش روزهايي با عناوين روز همجنسگراها نيز وجود دارد، که با لباس قرمز رژه میروند و يك روز كامل شهر و هتلها در اختیارشان قرار دارد، اينها در ادبيات روزنامهنگاري شما چه معنايي ميگيرد؟ بياييد با هم صادق باشيم، در ادبيات من چنین شانتاژهایی فقط معناي بالا بردن رنکینگ نام شما در دنیای روزنامه نگاران تعريف ميشود، كه متاسفانه اين شيوه غيراخلاقيترين سبك روزنامهنگاري در جهان است.