درباره جوابیه مغالطه آمیز پتروشیمی مارون؛ اگر قرار بر حمله به شخص بود، باید فعالیتهای مدیرعامل مارون در انتخابات اخیر هم بررسی میشد/برای توجیه افزایش ۹۰ درصدی هزینههای اداری، پشت نام ایثارگران پنهان نشوید/تهدید و ارعاب رسانهها کمکی به اقناع افکار عمومی نمیکند
روابط عمومی شرکت پتروشیمی مارون در واکنش به گزارشی تحلیلی که سه هفته پیش منتشر شد، پاسخی منتشر کرده که بیشتر از آنکه ناظر به دفاع از عملکرد باشد، تمرینی بر مغالطه، گزینش آماری و پاککردن صورتمسئله است.

روابط عمومی شرکت پتروشیمی مارون در واکنش به گزارشی تحلیلی که سه هفته پیش منتشر شد، پاسخی منتشر کرده که بیشتر از آنکه ناظر به دفاع از عملکرد باشد، تمرینی بر مغالطه، گزینش آماری و پاککردن صورتمسئله است.
روزنامه اینترنتی فراز، با احترام به جایگاه پاسخگویی و استقبال از نقد متقابل، لازم میداند نکاتی را در پاسخ به این جوابیه روشن کند تا افکار عمومی، سهامداران و ذینفعان، قضاوتی مبتنی بر واقعیت و نه تبلیغات داشته باشند.
۱
شرکت پتروشیمی مارون نقد به سن و سابقهی مدیریتی امین امرایی را «مغالطه حمله به شخص» خوانده است. این در حالیست که تمرکز گزارش بر عملکرد شرکت پیش و پس از انتصاب ایشان بوده، نه خصوصیات فردی. اگر بنا به بررسی خصوصیات فردی بود باید فعالیتهای ایشان در انتخابات ریاست جمهوری اخیر را بررسی میکردیم که حرفهای ناگفتهی بسیاری وجود دارد.
درواقع، پرسش از سوابق مدیریتی در ساختاری که با سرمایهی بازنشستگان نیروهای مسلح و سازمان تأمین اجتماعی اداره میشود، نهتنها مغالطه نیست، بلکه یک مطالبهی نظارتی و حقوق عمومیست. مدیریت مجموعهای با چنین وسعت و حساسیتی، نیازمند تجربه، کارنامه و شفافیت بالاست؛ نه انتصابهای شتابزده و رزومهسازی یکساله.
۲. «گزینش آماری»، خود یک مغالطه است.
پتروشیمی مارون در جوابیه خود، تنها به افزایش سود ۹ ماهه سال ۱۴۰۳ اشاره کرده و آن را نشانهی موفقیت دانسته. اما آیا امین امرایی از ابتدای ۱۴۰۳ به مارون آمده است؟ جواب مشخص است، خیر!
امین امرایی از ابتدای ۱۴۰۱ سکان هدایت شرکت را به دست گرفته؛ بنابراین برخلاف این گزینش مغرضانهی آمار، فراز براساس گزارشهای منتشرشده در کدال، عملکرد سهساله ایشان را بررسی کرده است: سود خالص شرکت پتروشیمی مارون قبل از ورود امین امرایی در سال ۱۴۰۰، ۱۴ هزار میلیارد تومان بوده. در سال ۱۴۰۲، این عدد به ۹ هزار میلیارد تومان کاهش داشته است.
اما اگر به چنین افتی «افتخار» گفته میشود، باید گفت: زوال را جشن گرفتن، کار آنانیست که پیشرفت را فراموش کردهاند. این در حالیست که «فراز» فقط به سود خالص خود شرکت پرداخته؛ اگر سود تلفیقی را لحاظ میکردیم، تصویر حتی تیرهتر میشد: در سال ۱۴۰۰ سود تلفیقی پتروشیمی مارون ۱۵ هزار میلیارد تومان بوده که در گزارش سالانه ۱۴۰۲ به ۸۸۰۱ میلیارد تومان کاهش داشته است.
۳. حاشیه سود پایین آمده، پس درآمد چه شد؟
. حمله شخصی یا بررسی صلاحیت مدیریتی؟
پتروشیمی مارون در پاسخ خود، افت سود را به کاهش حاشیه سود صنعت پتروشیمی نسبت داده است. اما یک سوال کلیدی مطرح میشود:
اگر مدیریت موفق بوده، چرا درآمد عملیاتی شرکت افزایش معناداری نداشته؟ مطابق گزارشهای تفسیری منتشرشده توسط خود شرکت در سامانه کدال، نرخ فروش محصول اصلی شرکت یعنی اتیلن از حدود ۱۸۷،۷۲۶،۷۸۵ ریال در سال ۱۴۰۰ به ۲۷۰،۸۹۰،۲۲۷ ریال در ۹ ماهه ۱۴۰۳ رسیده است؛ یعنی افزایش حدود ۴۰ درصدی. اما در همین بازه درآمد عملیاتی پتروشیمی مارون در سال ۱۴۰۰ معادل ۳۲،۷۷۰ میلیارد تومان بوده و در گزارش ۹ ماهه سال ۱۴۰۳ که مارون بر آن میبالد، درآمد عملیاتی به ۳۹،۴۸۹ میلیارد تومان رسیده. یعنی فقط ۲۰٪ رشد درآمد عملیاتی طی سه سال. اگر نخواهیم نام این فاصله ۲۰ درصدی را سوءمدیریت بگذاریم، پس باید پرسید این ناکارآمدی را به چه چیز دیگری میتوان نسبت داد؟
۴. افزایش عجیب هزینههای اداری؛ بیتوجیه باقی میماند
پتروشیمی مارون در جوابیه خود، افزایش ۹۰ درصدی هزینههای اداری را به عوامل اقتصادی و الزامات قانونی و همچنین جذب ایثارگران و تبدیل قرادادها نسبت داده است. اما این پاسخ بیش از آنکه روشنگر باشد، به نظر تلاشیست برای پنهان شدن پشت نام ایثارگران و عبور از یک مسئلهی مالی جدی، چرا که میانگین افزایش هزینههای اداری در صنعت پتروشیمی در سال ۱۴۰۲، حدود ۶۵% بوده. در حالیکه پتروشیمی مارون با افزایش ۹۰ درصدی، رکوردی تأسفبرانگیز ثبت کرده است. آیا این اختلاف تنها ناشی از جذب ایثارگران و تبدیل وضعیت نیروهاست؟ اگر چنین است، لطفاً شفاف بگویید: چند نفر جذب شدهاند؟ چه تعداد قرارداد تغییر وضعیت یافته؟ و این تصمیمات چقدر از کل رشد هزینهها را توجیه میکند؟ علاوه بر این، در پاسخ مارون آمده که به مسائل پرسنلی توجه شده است. اگر واقعاً چنین توجهی صورت گرفته، تا به حال چند بار از خطوط تولید بازدید کردهاید؟ آیا از خود کارکنان دربارهی رضایتشان از مدیریت سؤالی پرسیدهاید؟ پاسخ این سوالات، تعیینکننده است اگرچه گزارشهای میدانی ما چیز دیگری میگویند.
۵. مسئولیت اجتماعی؛ نه منت، بلکه وظیفه
در پایان جوابیه، پتروشیمی مارون فهرستی از اقدامات را به صورت کلیگویی در حوزه مسئولیت اجتماعی عنوان کرده است.
این اقدامات بدون تردید ارزشمندند، اما: شرکتهایی که از منابع عمومی، یارانههای انرژی و تسهیلات دولتی استفاده میکنند، ملزم به جبران آسیبهای زیستمحیطی، مشارکت در عمران منطقهای و ایفای نقش اجتماعی هستند. این نه یک برگ افتخار، که یک وظیفه حداقلی برای شرکتهای صنعتی است.
گر واقعاً به شفافسازی پایبندید، لطفاً بفرمایید در هر پروژه مسئولیت اجتماعی دقیقاً چه مبلغی هزینه شده؟ با چه سازوکار تخصیصی؟ و کدام نهاد ناظر بر حسن اجرای آن بوده است؟ قضاوت نهایی با افکار عمومیست، اما قضاوت بدون شفافیت ممکن نیست.
در گزارش تحلیلی «فراز» به خبر منتشر شده در بولتن نیوز درمورد مستند ۱۰۰ میلیاردی اشاره شده بود که هرگز مورد تایید روزنامه اینترنتی فراز نبود؛ اما تکذیب این موضوع از سوی روابط عمومی پتروشیمی مارون را یک گام مثبت در مسیر پاسخگویی و روشن شدن ابعاد هزینههای غیرعملیاتی میدانیم و امیدواریم این مسیر شفافیت، درباره سایر بخشهای مالی نیز ادامه یابد.
سخن پایانی: اصل پیتر و زنگ هشدار سازمانی
در جمعبندی این پاسخ، جا دارد به یک اصل شناختهشده مدیریتی اشاره کنیم: اصل پیتر (Peter Principle) که توسط «لارنس جی. پیتر» در سال ۱۹۶۹ مطرح شد، میگوید: «افراد تا زمانی ارتقاء مییابند که در جایگاه جدید بیکفایت شوند، و سپس در همان سطح باقی میمانند.»
پتروشیمی مارون امروز در آزمون این اصل قرار گرفته است. در شرایطی که شفافیت، پاسخگویی و مسئولیتپذیری باید ستون فقرات بنگاههای بزرگ باشد، نمیتوان با اتکای صرف به آمارهای گزینش شده، افکار عمومی را فریب داد.
تهدید به پیگیری قضایی از سوی پتروشیمی مارون، آنهم در برابر یک گزارش تحلیلی مبتنی بر دادههای رسمی و مستندات منتشرشده، نهتنها کمکی به اقناع افکار عمومی نمیکند، بلکه بیانگر منش سیاسی مدیری است که بهجای پاسخگویی، به سکوتآفرینی و ارعاب رسانهها روی آورده است. این رویکرد، با مشی گفتوگومحور، شفاف و پاسخطلب دولت منتخب در تضاد آشکار قرار دارد.
دوران برخوردهای انفعالی و تهدیدآمیز با نقدهای رسانهای به سر رسیده؛ امروز جامعه و سهامداران، شفافیت، توضیح و اصلاح میخواهند، نه شکایت و فرار رو به جلو!
آمار، زبان حقیقت است؛ اما به شرطی که همهاش را بخوانید…