شرط سوگلی برای ازدواج دختر نوجوان با ناصرالدین‌شاه چه بود؟

شرط سوگلی برای ازدواج دختر نوجوان با ناصرالدین‌شاه چه بود؟


یک روایت واقعی از ماجرای عشق به خواهرزن!

شرط سوگلی برای ازدواج دختر نوجوان با ناصرالدین‌شاه چه بود؟

ماجرای
عشق آتشین و پردردسر و خرج برای ناصرالدین‌شاه از زمانی آغاز می‌شود که دل
هوس‌باز شاه قاجار متوجه خواهر زنش، دختری دوازده ساله به نام «ماه رخسار»
می‌شود. خواهر این دختر زیبا، که سوگلی شاه بود همان «فاطمه سلطان» محبوبه
شاه، خانم‌باشی دربار و دختر باغبان‌باشی بود؛ دختری که به خاطر شباهت
چشم‌هایش با سوگلی جوان‌مرگ‌شده شاه (جیران)، شباهت زیادی داشته و همین امر
باعث توجه شاه به او شده بود.

چه شکلی بود حالا مگه؟
در واقع با مرگ امین ‌اقدس، همسر مقتدر ناصرالدین‌شاه که مسئولیت صندوقخانه
اندرون و جواهرات شاه را داشت، خانم‌باشی که از زمان آوردنش به حرمسرا در
خدمت او بود به اوج محبوبیت و اقتدار رسید و سرگرم لذت‌بردن از  آن. اما در
همین روزگار که صبح ناصرالدین ‌شاه فقط چشم به روی او باز می‌کرد، متوجه
شد خواهر کوچکترش، ماه‌رخسار، دختری سرخ و سفید با چشم‌های درشت و سیاه
توجه همسر تاجدارش را به خود جلب کرده است.

ماجرا از کجا شروع شد؟
آن طور که روایت شده است اصل ماجرای بردن دل هوس‌بازی شاه به دستان این
دختر دوازده ساله این بوده است که ماه‌رخسار، برخلاف خواهر بزرگتر خود
خانم‌باشی، صادقانه به شاه اظهار عشق می‌کرده است. تاج‌السلطنه در خاطرات
خود از این دختر این‌چنین روایت کرده است: «…دختری بود سرخ و سفید، با
چشم‌های سیاه درشت، دیوانه و دارای تقاضاهای عجیب. اسم او «ماه‌رخسار» و
تقریبا حقیقت داشت، زیرا بی‌اندازه مطبوع بود. زبانش به قدری شیرین و
کلماتش به قدری نمکین بود که بیهودانه مجذوب می‌شد. اول این عشق یک هوس و
خیالی بود، کم‌کم می‌رفت که خیلی بزرگ بشود.»

حنای بی‌رنگ سوگلی، خریداری نازِ خواهر علیاحضرت!

شرط سوگلی برای ازدواج دختر نوجوان با ناصرالدین‌شاه چه بود؟

فاطمه
سلطان خانم باشی، بی‌خبر از آنکه روزی شاه شوهر، بدون هیچ پروایی با دیدن
خواهرش یک دل نه صد دل عاشق او می‌شود، عشوه‌گری‌های خاصی برای ناصرالدین
شاه خرج می‌کرد. دلبستگی شاه به این خانم باشی، اغلب با ناز و دوری‌کردن او
از وصال پاسخ می‌گرفت و ناصرالدین شاه، که دیگر تعصبی در حفظ حریم اندرونی
نشان نمی‌داد، حتی از او نزد پیشخدمتان بیرونی گلایه می‌کرد و حتی میرزا
علی اصغر خان امین‌السلطان (صدر اعظم)  را برای شفاعت پیش خانم باشی
می‌فرستاد که شاه را کمی تحویل بگیرد! با گذشت زمان، خانم‌باشی که محبت شاه
را به خواهر کوچکتر خود می‌دید، دیگر تحمل نکرد و بداخلاقی‌هایش را بیشتر
کرد. تاجایی که حتی ماه‌رخسار را آزار می‌داد و از دیدن شاه منعش می‌کرد.
ماه‌رخسار هم آزارهای خانم‌باشی را برای ناصرالدین‌شاه تعریف می‌کرد و از
این راه شاه را بیش از پیش شیفته خود می‌کرد. در واقع خانم‌باشی در اوایل
تصور نمی‌کرد علاقه شاه به این دختر سرعت بگیرد اما بعد از آنکه متوجه اصل
ماجرا شد دیوانه‌وار شروع به مبارزه و سر و صدا برای جلوگیری از این اتفاق
کرد.
در این میان رفتار ماه‌رخسار هم تندی هوس شاه را به او بیشتر می‌کرد.

دفاع دختر از تجدیدفراش‌های پدر!
جالب است که خود تاج‌السلطنه پدرش را در این عشق، مرد بیچاره‌ای معرفی
می‌کند و از او به خاطر این احساسش به این دختر دفاع می‌کند. بهتر است نظر
او را به قلم خودش بخوانیم: «..اینجا به نظر استحقار (حقارت) به پدر من
نگاه نکنی! زیرا که او در این عشق، مضطر (نیازمند) بود. این بیچاره سلاطین،
اول بدبخت روی کره (زمین) هستند، زیرا که از بدو طفولیت، جز دروغ و تملق و
ریا ندیده و نشنیده‌اند… پس عجب نیست که در مقابل تمام حرف‌های مردم که
ریا و تقلب و تمام مسموم بوده این پدر من به سخن‌های صادقانه این طفل
دلبسته و عشق او را در این آخر عمر قبول کرده و در مقابل چنان عشق شدیدی به
او عوض داد.»

مخ‌زنی همسر برای رضایت به ازدواج مجدد!
شاه قاجار که در دهه هفتاد سالگی زندگی خود دل به این دختر دوازده ساله
داده بود بی‌توجه به مسائل شرعی در خصوص عقد همزمان دو خواهر، «مدام و متصل
اشعار عاشقانه می‌خواند و دقیقه‌ای از خیال او بیرون نبود». خانم‌باشی هم
که تحمل حریف و رقیبی همخون را نداشت تحت هیچ شرایطی رضایت به این وصلت
نمی‌داد، حتی هدایایی از طرف شاه برای او چون «چهار دست لباس بسیار اعلا و
جواهر»، «دو هزار تومان»، «یک ملک»، «یک نیم تاج»، «یک بازوبند» و «یک حلقه
انگشتری» او را راضی نکرد و کار به جایی رسید که شاه مجبور شد دست به
دامان رجال شود!

توسل به یکی از همسران، برای جلب رضایتِ سوگلی!

شرط سوگلی برای ازدواج دختر نوجوان با ناصرالدین‌شاه چه بود؟

شمس‌الدوله،
یکی از همسران محبوب شاه از ماموریتی که به او داده شده بود تا خانم باشی
را راضی کند این‌چنین نقل می‌کند: «چندی قبل شاه منزل من آمد خیلی محزون و
مغموم (غمگین) است و میل دارد من از حال او سوالی کنم. پرسیدم خدای نخواسته
شما را چه می‌شود. گفت از دست باشی (خانم‌باشی) و کارهای او این طورم…
گفتم با اینکه سن شما از هفتاد گذشته یک جو عقل برای شما باقی نمانده
نمی‌دانم چه کرده‌اید که تمام کارهای شما از عدم عقل و کفایت است. فرمودند
راست می‌گویی خودم می‌دانم اما یک دفعه باشی (خانم باشی) را بخوان و
گفتگویی بکن (با او صحبت کن). من هم اطاعت کرده عصر همان روز باشی (خانم
باشی) را فرستادم آمد. هرچه گفتم دیدم مثل یک عالم مجتهد جواب می‌دهد.
حقیقت جواب‌های او مرا طوری ساکت کرد که هیچ به شاه عرض نکردم.»

و بالاخره رضایت، با یک شرط

شرط سوگلی برای ازدواج دختر نوجوان با ناصرالدین‌شاه چه بود؟

بالاخره
صدراعظم بعد از رفت و آمدهایی که با خانم باشی داشت و از او اطلاعات لازم
را به دست آورد او را راضی کرد تا با ازدواج شاه با ماه رخسار رضایت بدهد.
البته به انجام چند شرط. از جمله اینکه پس از ازدواج شاه باید ماه رخسار را
در حرمسرا نگه ندارد و در خارج از حرم برای او خانه‌ای بگیرد. شاه این شرط
را پذیرفت و بعد از صیغه‌کردن ماه‌رخسار در خارج از حرمسرا برای او منزلی
گرفت و تنها فرصت داشت شب‌ها به خانه این سوگلی جدید برود.

پذیرفتن شاه و اجرای دو دسیسه!
دختر ناصرالدین‌شاه تاج‌السلطنه، درباره قراردادن این شرط برای این ازدواج،
نظری را بیان کرده است که قابل تأمل است که شاه بدون توجه به این موضوع آن
را قبول کرده است: «باری، منزلی در خارج ترتیب داده، این دختر را صیغه
کرده، به آن خانه بردند. و نقطه نظر این صدراعظم، از این خارج‌شدن
ماه‌رخسار از حرمسرا چه بود؟ عمده مقصودش این بود: چون پدر من سلطان است.
روزها نمی‌تواند از کار مملکتی سر پیچ شده در انظار مردم به خانه معشوق
رفته، مشغول عیش شود. ناچار شب‌ها می‌رود. اگر روز آمد و شد کرد، که این
صدراعظم به رعیت بگوید: سلطان شما لاابالی…فلان است، صبح تا شام تمام کار
مملکتی را رها کرده، مشغول تفریح است».

شاه، وقت ترور با کدام زنش بود؟
تاج‌السلطنه معتقد است که صدراعظم با پیشنهاد این شرط و قبول آن توسط شاه
دو هدف داشته است یکی آنکه اگر در روز به دیدن ماه رخسار می‌رفت بین مردم
شایع می‌شد که شاه مملکت، بدون اهمیت‌دادن به مسئولیت‌هایش به هوس‌بازی و
عیش و نوش مشغول است که البته این نقشه صدراعظم عملی نشد، چون شاه با آگاهی
از این نقشه شب‌ها به دیدن این دختر می‌رفته است و هدف دوم صدراعظم،
گیرآوردن شاه در خلوت شب‌ها در مسیر رفتن به خانه ماه‌رخسار برای
به‌قتل‌رساندن او بوده است که البته به این امر هم موفق نمی‌شود و شاه
روزهای آخر عمر خود را که نزدیک به زمان ترورش بوده است با این سوگلی پر
دردسر  ماه‌رخسار می‌گذراند.
این‌ها همه در حالی است که تصور عموم بر این است که شاه‌های قاجار در رفتار
با زنان خود، نیازمند به کاربستن هیچ دسیسه‌ای و محتاج به جلب رضایت
هیچ‌یک نبوده‌اند؛ اما می‌بینیم که یکی از شاهان هوس‌باز قاجار نیز، برای
رسیدن به منافع خود، مجبور بوده است شروطی را بپذیرد.

عضویت در تلگرام عصر خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
طراحی سایت و بهینه‌سازی: نیکان‌تک