سوريه دركما
خيلي وقت بود اين سوال مطرح بود كه چرا روسها با سوابق حضورشان در ليبي و سرمايهگذاريشان در ارتش، صنايع نظامي و اقتصاد اين كشور با راي ممتنع خود در قطعنامه ۱۹۷۳ شوراي امنيت سازمان ملل درباره ليبي زمينه حمله نظامي غرب به اين كشور را فراهم كردند و يك موقعيت استراتژيك و سرزمين وسيع با منابع نفتي قابل توجه را از دست دادند؟
روزنامه آرمان؛ نصرتا… تاجيك*:خيلي وقت بود اين سوال مطرح بود كه چرا روسها با سوابق حضورشان در ليبي و سرمايهگذاريشان در ارتش، صنايع نظامي و اقتصاد اين كشور با راي ممتنع خود در قطعنامه ۱۹۷۳ شوراي امنيت سازمان ملل درباره ليبي زمينه حمله نظامي غرب به اين كشور را فراهم كردند و يك موقعيت استراتژيك و سرزمين وسيع با منابع نفتي قابل توجه را از دست دادند؟ براي اطلاع خوانندگان عزيز اشاره ميكنم در تاريخ ۱۷ مارس ۲۰۱۱ مطابق با ۲۷ اسفندماه ۱۳۸۹ و بر اساس ماده ۴۲ فصل هفتم منشور ملل متحد قطعنامه ۱۹۷۳ براي ايجاد منطقه پرواز ممنوع بر فراز ليبي، با راي ممتنع چين، روسيه، برزيل، هند و آلمان به تصويب رسيد. روسها بعدا خود به اين نتيجه رسيدند كه اشتباه كردند اين قطعنامه را وتو نكردند، اما همچنان براي من مبهم بود. به تازگي در منابع غربي خواندم كه مدودوف، رئيسجمهور وقت روسيه براي رعايت حال رئيسجمهور فرانسه و اينكه نميخواست وي را برنجاند تصميم گرفت روسيه از حق وتوي خود استفاده نكند. اينگونه موارد در تعاملات بينالمللي مرسوم و اشتباه برآورد هميشه وجود دارد. اما همين تجربه باعث شد روسها چنين اشتباهي در صحنه سوريه نكرده و نه فقط صحنه اين كشور را به رقيب آمريكايي خود واگذار نكردند، بلكه با حضور قويتر خود در اين كشور از توانمندي مذاكراتي خود با آمريكا بهره برده و حتي ساير مشكلاتشان با غرب و آمريكا به ويژه مساله اوكراين را نيز با استفاده از اهرم حضور در سوريه حل كنند. نگاهي به روند استفاده روسيه از قدرت نظامي در سياست خارجي حاكي از آن است كه در ١۵ سال گذشته بر خلاف مدودوف، پوتين كه داراي شخصيتي انعطاف ناپذير، مصمم، استراتژيك، متهور و شجاع است بيش ازپيش به استفاده از قدرت نظامي براي رسيدن به اهداف داخلي و خارجي خود متكي بوده است؛ روندي كه با حمله روسيه به چچن در سال ١٩٩٩ آغاز شد، سپس در سال ٢۰۰٨ به گرجستان رسيد و در سال ٢۰١۴ نيز شامل حال اوكراين شد و هماكنون نيز دخالت نظامي در سوريه، نقطه عطفي در سياست خارجي سال ٢۰١۵ اين كشور است كه به درستي محاسبه شده بود كه بسياري از كشورهاي جهان كه مداخلات نظامي قبلي او را محكوم ميكردند، اكنون از مداخله نظامي روسيه براي مبارزه با تروريسم در سوريه حمايت ميكنند. اين اقدام باعث شده كه به انزواي بينالمللي روسيه پايان داده شده و اين كشور بار ديگر به صحنه جهاني بازگشته است؛ زيرا جهان اكنون به روسيه نيازمند است. اما متقابلا روسها معتقدند كه آمريكاييها در مساله سوريه جدي نيستند و وقت گذراني ميكنند. اتفاقا ورود جديتر و نظامي روسيه به صحنه سوريه به نفع ما شد و هم از هزينههاي مادي و معنوي ما كاست و هم به اقدامات يك طرفه آمريكا در اين كشور شكل و سامان بخشيد و تحركات آمريكا و همپيمانان منطقهاي اش را قانونمند كرد، تا قوانين بازي را رعايت كنند. از سوي ديگر با توجه به مشكلاتي كه ديوار بياعتمادي بين ايران و آمريكا ايجاد كرده و قدرت پايين مصالحه دو كشور به دلايل تاريخي و سياسي، طبيعي بود كه آمريكا حاضر به پذيرش نقش مثبت و رسمي ايران در تحولات اين كشور نباشد و راحتتر بتواند با روسها كنار بيايد و از آنها امتياز بگيرد و امتياز بدهد.
* ديپلمات سابق و تحليلگر مسائل بينالملل