حمله تند محمد اصفهانی به برخی مسئولان

محمد اصفهانی همزمان با انتشار قطعه «غم غفلت» یادداشتی را هم به قلم خود روی سایت شخصی اش منتشر کرده که در آن انتقادهای تندی را نثار مسئولان فرهنگی، برخی افراد وتهیه کننده سریال «تکیه بر باد» ابراز داشته.

به گزارش تماشا، گفت و گو با «محمد اصفهانی» در این چند سال اخیر بسیار سخت بوده. او خیلی به ندرت حاضر می شود در قبال اتفاقات و آلبوم هایش اظهار نظر کند ولی اصفهانی به تازگی قطعه «غم غفلت» را به صورت اینترنتی منتشر کرده و در آن اعتراضش را به تولید فیلم موهن علیه پیامبر ابراز داشته.

او همزمان با انتشار این قطعه یادداشتی را هم به قلم خود روی سایت شخصی اش منتشر کرده که در آن انتقادهای تندی را نثار مسئولان فرهنگی، برخی افراد وتهیه کننده سریال «تکیه بر باد» ابراز داشته که در ادامه می خوانید:

اصفهانی در ابتدای این متن آورده: «این نوشته دغدغه این روزهای من است. در نگارش آن مقید به مرتبط سازی هنجارهایش نبودم و هر آنچه در من گذشت بیان کردم: وقتی ماجرای آن فیلم درباره پیامبر و وقایع بعدی اش اتفاق افتاد از خودم پرسیدم: چرا ما دوستداران و پیروانش این شاخص رحمت و محبت را آنگونه به دنیا معرفی نکردیم تا کسی پروا نکند که به حریم نورانی اش نزدیک شود؟

چرا با بداخلاقی ها و خشونت های ساده لوحانه و از سر غفلت؛ مکتب بزرگ او را در پهنه گیتی زیر سوال بردیم؟ پیروان باطل؛ همیشه در جلوه نمایی حاضرند … آیا ما به آنها فرصت های خوب و استثنایی ندادیم؟ آیا در تعریف مکتب محمد؛ پیروان «او» کسانی هستند که تا بی احترامی و جفا می بینند؛ حمله می کنند ومی کشند و کشته می شوند؟ آیا او و فرزندانش هم اینگونه بودند؟ آیا حرکاتی که از ما سر می زند روح بزرگ پیامبر را بیشتر به درد می آورد یا نمایش فیلمی ضعیف از یک فرد معلوم الحال؟

این روزها با غم چنین غفلت هایی سر به گریبانم … فکر به کمرنگ شدن روزافزون مقدسات در اذهان؛ فکر به اوضاع نا به هنجار مسلمانان در خارج و داخل ایران؛ وضع کار اهالی موسیقی در مملکت؛ مشکلات حرفه ای خودم مثل سانسور ناگهانی و یک جانبه تیتراژ «تکیه بر باد» توسط واحد موسیقی صداوسیما پس از تصویب آن (به گفته دوستان در شبکه تهران) توسط واحد موسیقی سازمان صداوسیما!

آن هم با قطع مواجب و پرداخت های اقشار ضعیفی مانند کارمندان واحد ترابری و … سریال؛ و تحت فشار قرار دادن تهیه کننده محترم با موقوف کردن پرداخت ها به قبل این سانسور توسط گروه فیلم و سریال شبکه تهران … سپس انتقال این مسئله به بنده که آیا راضی هستم حقوق راننده ترابری قطع شود یا نه؟

از طرف دیگر تحقیر و شکست و مخاطره مستمر در قالب بی احترامی به این همه شهروند ایرانی با فرستادن شبانه روزی پارازیت های سنگین ماهواره ای و تبدیل ایران به کانون های تشعشع توسط اشخاصی مجهول که نه ملت را قدر می شناسند و نه به فریادهای وزیر و وکیل واکنشی نشان می دهند که لابد اگر ایرانی باشند خانواده های آنها هم قطعا در گذر زمان قربانی چنین تشعشعاتی خواهند شد …»

از شما می پرسم!

اصفهانی در ادامه این یادداشت هم آورده: «از شما متصدی پارازیت! می پرسم: بیماری که داروهای سرکوب ایمنی مصرف می کند تا عضو پیوندی اش در بدن باقی بماند … سالمندان فرتوت که اصلا ماهواره نمی بینند؛ بیماران سرطانی و ضعیف تحت شیمی درمانی؛ مسلول ها و جانبازان و معلولان؛ بیماران اعصاب و روان؛ آدم های سالم و قوی که ماهواره نگاه نمی کنند؛ بچه های سرطانی در کانون هایی مثل محک؛ دیالیزی ها؛ حامله ها؛ نوزادها و جنین ها و … همه روز و شب شان را با پارازیت های ماهواره ای و تشعشعات مسموم و مضر آن طی می کنند تا شما که کسی جرات ندارد درباره تان سوال کند به وظیفه فرهنگی خود در جبهه های تهاجم فرهنگی و جنگ نرم عمل کنید؟ و مثل همیشه فقط با سیستم حذفی ظاهرا به سراغ دشمن و در اصل به سراغ هموطنان و خانواده های خود بروید؟ … نکند خطر این تشعشعات را شوخی گرفته اید؟ آیا می دانید رهایی از حق مردم در روز جزا هیچ علاجی جز حلالیت از تک تک آنها ندارد و حتی خداوند بزرگ هم از ناحیه ای جز طلب حلالیت؛ قادر به رفع و رجوع آن نیست؟ و اما بعد …

جالب اینجاست که ناگهان تمامی این ضرورت ها و احساس مسئولیت های مطابق مصلحت که وضع و تشخیص آنها هم فقط با همان غیرپاسخگو و مجهول است یکدفعه رنگ می بازد؛ محو می شود و از بین می رود! چرا؟

به راستی مقصر کیست؟

در انتهای این یادداشت هم ذکر شده: «چون چند نفر غیرایرانی از خارج؛ به نام «سران جنبش عدم تعهد» چند روزی وارد ایران می شوند، به خاطر آنها تمامی ملت از این عقوبت شبانه روزی ناگهان عفو شده؛ به یمن برکت ورود آنها موقتا مجاز به ادامه زندگی با شرایط بهتر می شوند … ولی فقط موقتا … چون با پایان کار اجلاس؛ پارازیت ها دوباره غوغا می کنند تا آمار افزایش سرطان به ۹۰ هزار نفر در سال گذشته؛ روند صعودی خود را کماکان ادامه دهد وما را به آستانه «سونامی سرطان» در ایران به عنوان یکی از رکوردداران جهانی این بیماری برساند…

این است قدر و منزلت ما شهروندان ایرانی و ملت ایران … خودمان اینگونه به هم اهانت می کنیم و قصد جان همدیگر می کنیم آن وقت ناراحتیم که چرا بیگانگان حرمت پیامبرمان و عقایدیمان را نگه نمی دارند … به راستی مقصر کیست؟ آیا دیگر وقت آن نیست که از خواب غفلت بیدار شویم؛ از عناد و لجبازی دست برداریم ونگاهی اساسی و منصفانه به دین و دنیامان بیندازیم؟ مگر نگفته اند که دنیا مزرعه آخرت است؟ این روزها با غم چنین غفلت هایی سر به گریبانم …

آواز «غم غفلت» را که با همراهی دوست خوب و همکارم بهروز صفاریان؛ بر غزل تابناک شاعر بزرگ؛ بیدل دهلوی در استودیوی بهروز اجرا کردم پیشکش می کنم به پیشگاه اسوه و نمونه اخلاق و محبت و جذب … یعنی پیامبر گرامی اسلام. این اثر؛ وصف الحال این روزهای کسی است که متاسفانه فقط نامش شبیه به محمد مصطفی است و درد دل اوست با هموطنانش.»

کارگردان سریال تکیه بر باد: اصفهانی قرار است هدیه هم به ما بدهد

درباره آنچه محمد اصفهانی نوشته با محمود معظمی، کارگردان سریال «تکیه بر باد»، تماس گرفتیم. او در توضیح ماجرا گفت: «متاسفانه من این نامه را نخوانده ام و در جریان امور مالی و حق و حقوق مالی آدم ها نیستم اما من با خود ایشان در ارتباطم و اتفاقا یک غزل هدیه هم به من دادند که قرار است کارهایش را انجام دهند تا برای سریال استفاده کنیم.

درباره آن بیت سانسوری هم باید بگویم بله قرار بود که یک بیت حذف شود که توافق حاصل شد.» از طرف دیگر پیگیری های «تماشا» برای گفت و گو با تهیه کننده این سریال بی نتیجه ماند و با وجود تماس های مکرر نتوانستیم حمیدرضا مهدوی را برای شفاف سازی و توضیحات بیشتر پیدا کنیم.

عضویت در تلگرام عصر خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
طراحی سایت و بهینه‌سازی: نیکان‌تک