تحلیل خبر یا ساختن یک داستان عاشقانه!
تحلیل رویدادها و اخبار سیاسی نیاز به تفکر و تعقل بسیاری دارد. معمولا برای رسیدن به معنای رفتار کنشگران سیاسی یا تصمیمات یک حکومت علاوه بر داشتن دانش سیاسی، احاطه به تاریخچه موضوع و جغرافیایی سیاسی نیز مورد نیاز است اما طنز سیاسی بهویژه برنامههای طنز که شبکههای ماهوارهای از آنها استفاده میکنند با استفاده از زبان و ادبیات خاص، رویدادی سیاسی را ساده و تحلیلی یکسویه را به مخاطب تحمیل میکنند.
سرویس فرهنگی «فردا»: نگاهی به شبکههای خبری ماهوارهای و تلویزیونهای بیگانه نشان میدهد که طنز در آنها از جایگاه ویژهای برخوردار است. بسیاری از این شبکهها پخش برنامههای طنز را به ساعات ابتدایی شب یعنی پربینندهترین ساعات اختصاص میدهند. بعضی از آنها نیز اقدام به ساخت دورهای برنامههای طنز میکنند و سعی میکنند در هر دوره با اضافه کردن جلوههای بصری و جذابیتهای ظاهری بر مخاطبان خود بیافزایند. اما چرا برنامههای طنز برای این شبکهها تا این اندازه مهم است؟ چرا آنها با وجود اینکه خود را شبکههایی خبری و اطلاعرسانی تعریف کردهاند اقدام به بررسی رویدادها به زبان طنز میکنند؟ چه هدفی در پشت برنامههای طنز پنهان شده است و مخاطب این برنامهها کیست؟
نظریهپردازان رسانه برای وسایل ارتباط جمعی ۴ کارکرد عمده را برشمردهاند. این کارکردهای چهارگانه عبارتند از: کارکرد اطلاعرسانی، کارکرد آموزشی، کارکرد بسیج کردن و کارکرد سرگرمی. مهمترین کارکرد برنامههای خبری کارکرد اطلاعرسانی و خبررسانی است اما شبکههای خبری بیگانه برای تاثیرگذاری بر مخاطب خود کارکرد سرگرمی را با کارکرد خبری رسانه ترکیب کردهاند. سرگرمی و بهخصوص قالب طنز دارای ویژگیهایی است که تاثیرگذاری رسانهای را بیشتر میکند.
مهمترین ویژگی طنز تحت تاثیر قرار دادن هیجانات و بهطبع دور کردن مخاطب از فکر کردن و تعمق در موضوع است و ترکیب کردن طنز با اخبار شیوهای است که صاحبان رسانه برای ساده کردن موضوعات سیاسی و القای پیام مورد نظر خود از آن استفاده میکنند.
تحلیل رویدادها و اخبار سیاسی نیاز به تفکر و تعقل بسیاری دارد. معمولا برای رسیدن به معنای رفتار کنشگران سیاسی یا تصمیمات یک حکومت علاوه بر داشتن دانش سیاسی، احاطه به تاریخچه موضوع و جغرافیایی سیاسی نیز مورد نیاز است اما طنز سیاسی بهویژه برنامههای طنز که شبکههای ماهوارهای از آنها استفاده میکنند با استفاده از زبان و ادبیات خاص، رویدادی سیاسی را ساده و تحلیلی یکسویه را به مخاطب تحمیل میکنند.
«پیر بوردیو»، جامعهشناس فرانسوی برای توصیف این پدیده از واژه «دراماتیزاسیون» استفاده میکند. دراماتیزاسیون یعنی روندی که در آن یک رویداد یا خبر بهجای اینکه تعمق و تفکر را برانگیزد تبدیل به موضوعی هیجانانگیز و جالب توجه میشود. میتوان گفت مخاطب وقتی یک فیلم درام عاشقانه را میبیند بیش از اینکه بخواهد پیامی از آن دریافت کند در پی سرگرم شدن است. دراماتیک شدن اخبار دقیقا به همین معناست یعنی خبر بیشتر از آنکه به فرد اطلاعاتی درباره موقعیتش و تصمیماتی که میتواند بگیرد، بدهد تبدیل به یک درام عاشقانه یا حتی چیزی سخیفتر از آن میشود.
بوردیو میگوید زمانی که دراماتیزاسیون درباره اخبار اتفاق میافتد و خبر از چیزی که واقعا باید باشد خالی میشود دو اتفاق برای آن میافتد. اولا خبر ساده میشود یعنی بهجای اینکه معنای درست خودش را داشته باشد معنای ساده که موردنظر سیاستپرداز رسانهای است را خواهد داشت و دوما خبر بیش از اندازه اهمیت پیدا میکند و تبدیل به موضوعی مهم برای مخاطب میشود.
بوردیو نتیجه میگیرد در این شرایط اخبار تلویزیون دارای تاثیرات فوقالعاده در ایجاد باور در مردم دارند. بوردیو این ویژگی تلویزیون را قدرت بسیجکنندگی آن مینامند یعنی همه مردم درباره یک موضوع به یک نتیجه خاص که مورد نظر یک شخص خاص است میرسند.
با این اوصاف تلویزیون نه ابزاری برای ثبت واقعیت که ابزاری برای ایجاد واقعیت است و بدل به واحد دسترسی به هستی اجتماعی و سیاسی میشود و چون این هستی اجتماعی و سیاسی از سوی فرد یا گروهی با غرض خاص تعیین میشود، مخاطب بدون آنکه بخواهد به اغراض آنها تن داده است و نگاهی را برای خود برگزیده است که نگاه صاحب آن رسانه است.
برای مثال برنامه «آنتن» که از شبکه خبری «صدای آمریکا» پخش می شود یا برنامه «دکتر کپی» شبکه «من و تو» بسیاری از این ویژگی ها را دارند. یکی از موضوعاتی که در هفته های اخیر دستمایه طنز در این برنامه ها بوده موضوع قیمت سکه و ارز است.
این شبکه ها علاوه بر اینکه به طور گسترده به پوشش خبری موضوع افزایش قیمت سکه و ارز پرداختند، در برنامه های طنز خود نیز فضای به آن اختصاص دادند. در این برنامه طنز موضوعی که به تحلیل های کارشناسانه و اقتصادی بسیار عمیق نیاز دارد با بیانی طنز به ناتوانی نظام برای تامین معیشت مردم تبدیل شد. در این میان شوخی های بسیاری با کلمه «ارز» صورت گرفت و این کلمه تبدیل به یکی از اصطلاحات این برنامه ها شد و تکرار آن هیجان این موضوع را بیشتر و بیشتر کرد.
علاوه بر محتوای برنامههای طنز، فرم آنها نیز مورد توجه است. از نظر متخصصان رسانه ساعات ابتدایی شب بهخاطر فراغتی که فرد از کار روزانه پیدا کرده است بهترین ساعت برای مخاطب قرار دادن اوست. همچنین در این ساعات به خاطر خستگی ذهن از کار روزانه فرصت اندیشیدن به محتوای رسانه کم است و در نتیجه تاثیرگذاری رسانه بیشتر خواهد شد.
این در حالی است که اگرچه برخی از این برنامهها با کمترین هزینه ممکن تهیه و تولید میشوند با هدف قرار دادن مخاطبی که به دلیل خستگی یا به دلیل دسترسی نداشتن به تحلیلهای درست، نمیتواند نظری مخالف ارائه کند، توفیق زیادی کسب میکنند.
از طرف دیگر میان اندیشه و سرعت همیشه نوعی رابطه معکوس وجود دارد. یعنی سرعت رسانه قدرت اندیشیدن را از افراد میگیرد. به این صورت که اندیشه در نتیجه سلسلهایی از استدلالهای منطقی است و چون در تلویزیون چنین فرصتی وجود ندارد این پیشداوریها هستند که منتقل میشود، پیشداوری یعنی مسئلهایی وجود ندارد یا خود به خود حل شده است.
به همین دلیل اگر یک مخاطب دسترسی به جریانهای جایگزین و رقیب نداشته باشد، پیشداوریهای سیاسی مورد نظر اربابان رسانه جای تحلیل استدلالهای قوی را میگیرند. جریانهای رقیب و جایگزین برنامههای طنز سیاسی شبکههای ماهوراهای، میتواند گزارشها و تحلیلهای داخلی باشد که با زبان ساده و جذاب به تحلیل خبرها بپردازد. این وظیفه رسالتی است که بر عهده همه رسانههای داخلی از صدا و سیما و روزنامهها تا خبرگزاریها و سایتهای خبری داخلی میباشد اما متاسفانه این رسانهها هنوز نتوانستهاند با مخاطبشناسی درست بیننده را پای اخبار و گزارشهای خود بنشانند چه برسد به اینکه تحلیل واقعی از اتفاقات به او ارائه دهند.
به این ترتیب مخاطب رسانهای دیگر را جستجو میکند و در این میان جاذبه طنز شبکههای بیگانه او را به دام میاندازد و محتوای مورد نظر خود را به او منتقل میکند. از همی رو است که باید طراحی رسانه ای دقیقی را برای مقابله با این حربه های جدید در نظر داشت. روش های کلاسیک رسانه ای همیشه جواب نمی دهند.