بازگشت شير ايراني از هند

هنوز در حد حرف است، هنوز هيچ اتفاقي نيفتاده، هنوز خبر در حد مصاحبه معاون سازمان محيط‌زيست با خبرگزاري مهر است، اما همين كه در اين مصاحبه از موافقت مقامات هندوستان با فرستادن شير به ايران سخن به ميان آمده براي به راه افتادن يك موج خبري كافي است؛ آن هم شيري كه از زمان قاجار به بعد نسلش در ايران منقرض شده و مشخص نيست اگر يك بار ديگر پايش به سرزمين مادري برسد، زنده خواهد ماند يا نه.

علي‌اصغر فاضل، معاون سازمان محيط‌‌زيست اما نه از به راه افتادن موج خبري نگران است و نه به ناتواني ايران در احياي شير باور دارد، به همين علت او روز گذشته به مهر توضيح داد كه در مذاكرات اخير رئيس سازمان محيط‌زيست ايران با وزير محيط‌زيست هند، اين مقام هندي به تمايل ايران براي انتقال شير ايراني به ايران و تكثير آن در اسارت، پاسخ مثبت داده و به صورت ضمني با اين نقل و انتقال موافقت كرده است.

فاضل اما زمان دقيق اين اتفاق را نمي‌داند حتي مطمئن نيست كه اتحاديه جهاني حفاظت كه انجام كارهاي كارشناسي مربوط به‌اين انتقال بر عهده‌اش گذاشته شده چه نظري در اين باره مي‌دهد، اما اين را خوب مي‌داند كه هنوز سازمان حفاظت محيط‌زيست هيچ مجوزي با اين مضمون براي هيچ متقاضي بخش خصوصي صادر نكرده و اگر قرار است فردي از بخش خصوصي عهده‌دار احياي شير ايراني شود ابتدا بايد پيشنهادهايش را ارائه دهد و پس از آن مجوزهاي ملي را بگيرد.

اما با اين‌كه هنوز هيچ چيز قطعي نيست ولي نگراني‌ها از آمدن شير به ايران جدي است، چون هنوز خاطره ببرهاي سيبري در يادها زنده است. ايراني‌ها يادشان مانده كه دو قلاده ببر چطور دو سال پيش با آب و تاب زياد از روسيه به تهران آمدند و پس از چند ماه، ببر نر مغلوب بيماري مشمشه شد و ببر ماده نيز هنوز در قرنطينه با مشمشه دست به گريبان است. ببرهاي روسي قرار بود احياگر نسل ببر‌مازندران باشند اما بازيگر نقشي پيچيده در پرونده‌اي پر ابهام شدند كه سرانجام همه كاستي‌هايش به گردن گوشت آلوده الاغ‌هايي افتاد كه در باغ وحش ارم به خورد ببرها رفته بود.

تا زمان نهايي شدن اين گزارش، تلفن همراه علي‌اصغر فاضل، معاون محيط‌زيست طبيعي سازمان حفاظت محيط‌زيست خاموش بود براي همين يك پرسش بي‌پاسخ ماند و اكنون نمي‌دانيم كه وزير محيط‌زيست هند آيا در قبال گرفتن يوزپلنگ از ايران حاضر به فرستادن شير به ايران شده يا خير؟

هند سال‌هاست كه رد يوزپلنگ ايراني را مي‌زند و در تلاش است تا به چند قلاده از آن دست پيدا كند. پيش از اين نيز هرگاه موضوع آمدن شير به ايران به ميان مي‌آمد نخستين پرسش اين بود كه آيا در ازاي آمدن شير، يوزپلنگي از دست مي‌رود؟ حالا نيز اين موضوع جاي پرسش دارد چون ناصر كرمي، كارشناس حيات وحش هم در گفت‌و‌گو با جام‌جم اولين پرسشش اين است كه آيا هند ‌بي‌چشمداشت شير را به ايران مي‌فرستد يا در قبال آن يوز مي‌خواهد‌؟

كرمي بحث بر سر انتقال شير از هند به ايران را بحثي قديمي و مربوط به پيش از انقلاب مي‌داند‌؛ بحثي كه به باور او نه از نظر زيست‌محيطي ارزش دارد و نه از لحاظ علمي و عملي، شدني است.

او مي‌گويد: براي احياي نسل گوشتخواران بزرگ جثه حداقل 40 قلاده از آن حيوان و يكصد هزار هكتار زمين قرق‌شده نياز است كه هم‌اكنون چنين امكاني براي ايران وجود ندارد‌؛ اين در حالي است كه دشت ارژنگ و منطقه آسماري در شمال خوزستان كه روزي زيستگاه شير ايراني بوده حالا به مناطقي كاملا مسكوني تبديل شده است.

ژنوم بهانه است

رضا كاشي زنوزي از كارشناسان حيات وحش و صاحب‌نظر در حوزه گربه‌سانان نيز موضوع را از زاويه ديد ناصر كرمي مي‌بيند، اما موضوعاتي را به گفته‌هاي او اضافه مي‌كند تا با دليل و مدرك ثابت كند كه احياي شير در ايران كاري غيرممكن، انرژي‌بر و از بين برنده ميليون‌ها دلار سرمايه است.

كاشي روزي را يادآوري مي‌كند كه تيم احيا‌كننده ببر در ايران به ژن مشترك ببر سيبري و مازندران استناد مي‌كرد تا تلاش براي احياي ببر در ايران را كاري علمي جلوه دهد. به گفته كاشي ژن‌هاي مشترك ميان دوگونه جانوري هرگز احياي گونه‌ها در شرايط اقليمي متفاوت را توجيه نمي‌كند چون به گفته او با اين‌كه شيرهاي ايراني از نظر ژنوم (ماده ژنتيكي موجود در يك سلول)‌ شبيه‌ترين شير به شيرهاي بربر هستند (شيرهاي شمال آفريقا از اتيوپي تا ليبي) اما چون زيستگاه‌هاي آنها در ايران و آفريقا با هم تفاوت بسيار دارد هرگز شير ايراني در آفريقا و هرگز شير آفريقايي در ايران امكان تكثير ندارد.

او معتقد است بايد بهانه ژنوم را كنار بگذاريم و به احياي گربه‌سانان از جمله شير واقع‌بينانه نگاه كنيم. به گفته كاشي، مانع اصلي برسر راه احياي شير ايراني از بين رفتن زيستگاه‌هاي اوست ضمن اين‌كه تامين غذاي شيرها در زيستگاهي كه كاملا از بين رفته است نيز كاري سخت و بسيار هزينه‌بر است.

اين كارشناس حيات‌وحش از شيرهايي سخن مي‌گويد كه ارتفاع قامت آنها از سرشانه 95 سانتيمتر تا يك متر است اما چون بيشه‌زارها و علفزارهايي كه روزي قلمرو آنها در ايران بوده از بين رفته اگر حالا به ايران برگردانده شوند چون امكان استتار ندارند بشدت در طبيعت آسيب مي‌بينند.

كاشي در عين حال به نبض زندگي شيرها اشاره مي‌كند و مي‌گويد: شيرها برخلاف ببرها كه به صورت انفرادي نيز قادر به زندگي‌اند هرگز به تنهايي نمي‌توانند به حياتشان ادامه دهند پس اگر حتي ايران دو قلاده شير نيز از هند وارد كند چون زندگي شيرها در گروه‌هاي كمتر از 20 قلاده مفهوم ندارد عملا توان زندگي را از دست مي‌دهند مگر اين‌كه شيرهاي وارد شده در باغ‌وحش نگهداري شوند و در اسارت توليدمثل كنند كه در آن صورت نيز شيري كه در اسارت به دنيا مي‌آيد ديگر شير نيست و نمي‌توان ادعا كرد كه با تولد او نسل شير در ايران احيا شده است.

شيرها تقلبي نباشند

ببرهاي سيبري كه به ايران آمدند اگرچه جثه‌شان بزرگ بود و هيبتشان بيننده را تحت‌تاثير قرار مي‌داد، اما به محض آن‌كه نگاه كارشناسان حيات وحش به چهره‌شان افتاد فهميدند كه اين ببرها نه تنها برخلاف گفته مسئولان بزودي بچه‌دار نمي‌شوند، بلكه چند سال زمان مي‌برد تا بالغ شوند و به سن توليدمثل برسند.

اين كارشناسان، آن زمان در اين باره هشدار دادند، اما مسوولان مربوطه به هشدار آنها توجه نكرد و بر بالغ بودن ببرها و آبستن بودن ببر ماده تاكيد كرد؛ حالا نيز برخي كارشناسان نگران اصيل نبودن شيرهايي هستند كه ممكن است به ايران وارد شوند چون به گفته آنها نه ايران ژنوم شير ايراني منقرض شده را در اختيار دارد كه آن را با ژنوم شير وارداتي انطباق دهد و نه لابراتوارهايي دارد كه بتواند اين موضوع را در آن كشف كند.

البته شايد در روزها و ماه‌هاي آينده مسير آمدن شير ايراني از هند آنقدر پرفراز و نشيب بشود كه پرونده احياي شير ايراني همچون سال‌هاي گذشته بار ديگر مسكوت بماند؛ اما اگر قرار است اين كار در آينده‌اي نزديك اجرايي شود، بهتر است سازمان حفاظت محيط‌زيست، حرف‌هاي درست و علمي را كنار هم بچيند و آنگاه سود و زيان احياي اين‌گونه جانوري را سبك و سنگين كند و در نهايت تصميمي بگيرد كه به نفع حيات‌وحش و محيط‌زيست ايران تمام شود.

عضویت در تلگرام عصر خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
طراحی سایت و بهینه‌سازی: نیکان‌تک