غفلت ما و سریالی به نام «حریم سلطان»
ترک ها می خواهند با ساخت چنین سریال هایی برای خود تاریخ سازی کنند و اینجاست که باز هم آنها از غفلت ما استفاده می کنند.در برخی صحنه ها سلطان سلیمان الفاظ زشتی را نسبت با شاه صفوی بکار می برد.حال در نظر بگیرید مخاطب ترکیه ای یا حتی ایرانی را که روایت مخدوش این سریال را بعنوان حقیقت می پذیرد. اینجاست که کم کاری ما باز هم به چشم می آید؛ اینکه خیلی از ایرانیها حتی نمی دانند شاه تهماسب کیست، تقصیر چه کسی است؟
سرویس فرهنگی «فردا»: پخش سریال های خارجی در ایران قدمت زیادی دارد. تا مدتهای مدید پخش این سریال ها، بصورت انحصاری در دست صدا و سیما بود اما در طول چند سال گذشته با فراگیر شدن اینترنت، مخاطبان علاقمند خود سریال های پرآوازه ای چون لاست، فرار از زندان و … را دانلود و تماشا کردند. در کنار این موج جدید شبکه های ماهواره ای نیز با پخش سریال های مختلف سعی در جذب مخاطب داشته اند اما دلایلی چون تکراری و سطحی بودن و یا دوبله نامناسب و همچنین محتوای غیر قابل قبول برای جامعه ایرانی، در اکثر موارد باعث شده تا شبکه های ماهواره ای چندان در این زمینه موفق نباشند.
اما فارغ از این دسته بندی ها، اخیرا شبکه جم که در انگلستان قرار دارد اقدام به دوبله و پخش یک سریال ترکی برای مخاطبان ایرانی کرده است: حریم سلطان. این سریال ساخت کشور ترکیه است که در ترکیه با نام سده باشکوه پخش می شود. فصل اول این سریال از شبکه تلویزیونی شو تیوی و فصل دوم آن از شبکه استار تیوی پخش شده است. داستان این سریال در مورد زندگی سلطان سلیمان قانونی و خرم سلطان، کنیز روسی که به همسری سلطان سلیمان در می آید است. پخش این سریال در خود ترکیه نیز انتقادات فراوانی را بدنبال داشته اما برای ما ایرانیها پخش این سریال چه معناهایی می تواند داشته باشد؟
طبق شنیده ها توانسته بخشی از مخاطبان ایرانی ماهواره بین را جذب کند و این اولین نکته ای است که باید به آن دقت کرد. در چند سال اخیر در کنار سریال های فاخر،متاسفانه روند کیفی سریال سازی در صدا و سیما ضعیف شده و تعداد سریال های ساخته شده که از کیفیت بالایی برخوردار باشند و در جذب مخاطب نیز موفق عمل کننداندک است. مشخص است که در این فضا و هنگامی که صدا و سیما در جذب مخاطب شکست می خورد فضا برای دیگران باز می شود. خصوصا در عصر حاضر که مرزهای ملی توسط انقلاب اطلاعات در حال محو شدن هستند و دیگر کمتر کسی را می توان یافت که ناز یک رسانه را بکشد، مخاطب امروزی مخاطبی بی حوصله است که به محض راضی نشدن توسط یک رسانه، آن را به کناری گذاشته و در پی رسانه ای دیگر می رود. بنابراین در این بازار آشفته باید حساب شده عمل کرد و آگاه بود که مخاطب مجبور نیست برنامه های یک رسانه را نگاه کند، حتی اگر آن رسانه درون مرزهای یک کشور حالت انحصاری داشته باشد. باید دقت داشت که تماشای هر سریال و برنامه ای چه عواقب ناخواسته و پنهانی دارد.
سریال حریم سلطان در ظاهر می خواهد دوره سلطنت سلطان سلیمان قانونی را به تصویر بکشد، اما در نهایت چیزی جز نشان دادن حرمسرای سلطان و دسیسه ها و خاله زنک بازی های زنان دربار به مخاطب عرضه نمی کند. باید دقت کرد که قشری از مخاطب عام به موضوعاتی اینچنینی بسیار علاقه دارد و آنها را با علاقه وافر دنبال می کند و از آنجا که پیام های نهفته در سریال ها بدلیل تصویری بودنشان ناخواسته بر ذهن مخاطب اثر می گذارند، این سریال ها در انتقال پیام های دلخواهشان موفق عمل می کنند.
نکته قابل ذکر دیگر در مورد حریم سلطان این است که ترک ها می خواهند با ساخت چنین سریال هایی برای خود تاریخ سازی کنند و اینجاست که باز هم آنها از غفلت ما استفاده می کنند. ترکیه در چند سال گذشته نیز با منتسب کردن مولانا به خود دست به چنین کاری زده است و حالا پخش سریال حریم سلطان برگ دیگری از این ماجراست. واقعا باید پرسید اگر در ایران سریالی در مورد یکی از پادشاهان ایرانی بطور دقیق و منطبق بر تاریخ ساخته شود، باز هم شاهد جولان سریالی چون حریم سلطان خواهیم بود؟ طرفه آنکه در برخی از قسمت های این سریال تلاش شده تا ایران بگونه ای تحقیر شود. خصوصا با توجه به اختلافات اخیر دو کشور در مورد برخی از مسائل این تحقیرها و صحنه های غیر قابل قبول که سندیت تاریخی نیز ندارند بیشتر دیده می شود.
همزمان با سلطان سلیمان در عثمانی، شاه تهماسب صفوی در ایران حکمرانی می کرده است و آوازه و اقتدار ایران در آن دوره به حدی بوده که مسلما پادشاهان و دربار کشورهای بزرگ از آن آگاهی داشته اند اما در این سریال سعی می شود به مخاطب القا شود که ایران جزو مستعمرات عثمانی و یا کشوری کوچک و ناشناخته است! حتی در برخی قسمت ها نامه ای از قول شاه صفوی به سلطان سلیم قرائت می شود که نوعی تملق گویی است! نامه ای که اصلا سندیت تاریخی ندارد و یا در برخی صحنه ها سلطان سلیمان الفاظ زشتی را نسبت با شاه صفوی بکار می برد. همه اینها در حالیست که سلیمان قانونی یکی از طولانیترین درگیرهای خود را با ایران صفوی و شاه تهماسب داشته است، در گیری هایی که 18 سال به طول انجامید و سلطان سلیمان بارها در آن شکست خورده و گاها نیز پیروز شده است، بنابراین هیچکس نمیتواند بپذیرد که سلطان سلیمان نمی دانسته ایران کجاست! این امر نمونه ای واضح از کینه عثمانی گرایانی است که شکوه و عظمت ایران دوره صفوی جلوی یکه تازی آنها را گرفته است.
حال در نظر بگیرید مخاطب ترکیه ای یا حتی ایرانی را که کمترین اطلاعی از تاریخ ندارد و به احتمال زیاد روایت مخدوش این سریال از تاریخ را بعنوان حقیقت می پذیرد. اینجاست که کم کاری ما باز هم به چشم می آید؛ اینکه خیلی از ایرانیها حتی نمی دانند شاه تهماسب کیست، تقصیر چه کسی است؟
علاوه بر این برخی از اتفاقاتی که در سریال رخ می دهد با زندگینامه سلطان سلیمان نیز تطابق ندارد که مورد بحث ما نیست. مثلا نحوه پوشش زنان دربار سلطان سلیمان اصلا با آنچه که در کتب تاریخی آمده است تطابق ندارد، مسلما سازندگان سریال در طراحی لباس و صحنه ها بیش از از تاریخ حواسشان به اضافه کردن رنگ و لعاب سریال برای جذب مخاطب بیشتر بوده است!
در نهایت باید پرسید چه کسی مسئول مخاطبی است که برنامه و سریال دلخواه خود را در صدا و سیمای ملی پیدا نمی کند و با فقر دانش خود، اسیر سریال هایی چون حریم سلطان می شود؟ البته باید گفت اگر حریم سلطان نبیند، در سیمای ملی نیز نهایتا چیزی جز «دونگ یی» نصیبش نخواهد شد.