وضعیت آموزش موسیقی مطلوب شده است
در ایران هر کسی بخواهد کار هنری کند و هنر را جدی بگیرید باید از نظر معاش، تامین باشد و و موسیقی به تنهایی نمی تواند کفاف هزینه های زندگی هنرمند را بکند و این آسیب بزرگ برای موسیقی کشور است. زمانی که یک هنرمند بتواند تمام وقت و با فکر آزاد و بدون هر گونه دغدغه ای در خدمت هنرش باشد بدون شک آفرینش هنری خوبی در پی خواهد داشت.
عصر خبر:«حمید خلیل پور» نوازنده و مدرس موسیقی متولد 1351 در شهرری است. وی شروع فراگیری اش به موسیقی با ساز فلوت بود و به تدریج با علاقه مندی به ساز ویولون، از محضر اساتیدی چون: رحمت الله حجازی، اسداله ملک، مجتبی میرزاده در شاخه موسیقی ایرانی و نیز اساتید دیگری چون: شجاع الدین لشکرلو و فرید عمران در شاخه موسیقی کلاسیک و در کنار ساز وبولون سازهایی مثل پیانو و کمانچه و دروس آهنگسازی در محضر استاد عزیزاله احمدیان، دکتر فرید عمران و دکتر کامبیز روشن روان بهره برد.
شرکت در کلاسهای آهنگسازی استاد فرهاد فخرالدینی و محسن الهامیان، نوازندگی در گروه های سنتی به عنوان نوازنده ویلن و کمانچه و به آموزش موسیقی در مراکز فرهنگی هنری از سال 81 از جمله مجتمع فرهنگی هنری شیخ ابوالفتوح رازی شهرری در رشته های ویولون و کمانچه است. همچنین آهنگسازی برای تاتر و تله فیلم و تنظیم و ساخت موسیقی نیز انجام می دهد. با وی گفت و گویی کرده ایم که در پی می آید.
در موسیقی ایرانی، سواد و آموزش تئوریک چه جایگاهی دارند؟
موسیقی قبل از آنکه هنر باشد، علم و فن است و برای آموزش موسیقی باید راه آکادمیک را طی نمود و بدون طی کردن این مسیر کار حرفه ای و مطابق استاندارد های موسیقی میسر نخواهد یود. موسیقی ایرانی و غیر ایرانی ندارد و همه چیز علمی شده و اگر اینطور نبود دانشگاه های هنر وجود نمی داشت.
یادگیری موسیقی، نیاز به استعداد خاصی دارد؟
قبل از آنکه به استعداد خاصی نیاز باشد، نیازمند همت عالی، مداومت و اراده و کار جدی است و به دلیل داشتن استعداد، نمی توان موسیقی آموخت. به قول استاد بزرگ موسیقی مرحوم مرتضی حنانه، با کار جدی می توان جای نبوغ را گرفت.
شرایط کنونی حوزه آموزش موسیقی را چگونه ارزیابی می کنید؟
شرایط فعلی نسبت به زمانی که ما تحصیل می کردیم، بهتر شده است. در آن زمان فقط یکی دو آموزسگاه در تهران وجود داشت، حال آنکه هم اکنون در هر منطقه ای چندین آموزشگاه موسیقی وجود دارد که افراد تحصیل کرده مشغول آموزش هستند و حتی در نقاط دور افتاده الان آموزشگاه های موسیقی وجود دارد.
این فضا باعث رقابت بین آموزشگاه ها و هنرجویان هم شده است. الان کنسرت های هنرجویی برگزار می شود و در همین کنسرت های هنرجویی افراد مستعد شناسایی می شود. روش های آموزش نیز به روز شده است. حضور افراد متخصص زیاد شده است. متون آموزشی و وسایل کمک آموزشی افزایش پیدا کرده است و در نتیجه بستر مناسب تری برای آموزش علاقه مندان نسبت به گذشته وجود دارد.
وضعیت اجراهای صحنه ای و کنسرت های موسیقی را چگونه ارزیابی می کنید؟
وضعیت خوبی ندارند. چرا که اگر وضع مطلوب می بود، هیچ موزیسینی در هیچ سطحی نمی بایست وقت آزاد داشته باشد و باید مدام بر سر تمرین و آمادگی برای اجرای کنسرت باشد. موزیسین باید در حال تمرین و یا در حال اجرای موسیقی در سالن ها باشد. هر وقت به این مرحله رسیدیم، وضعیت خوبی بر حوزه موسیقی حاکم است.
هم اکنون گروه های موسیقی اندکی با هزینه های شخصی شکل گردفته اند و تعدادی از آنها موفق به اخذ مجوز می شوند و پس از یکی دو اجرا به دلیل نداشتن پشتوانه مالی، فعالیتشان تعطیل می شود.
به عقیده شما دولت در ایجاد زمینه برای آموزش موسیقی سنتی، چه جایگاهی دارند؟
ابتدا باید مردم شنوندگان خوب موسیقی باشند و با موسیقی انس داشته باشند تا علاقه مندی به فراگیری موسیقی نیز ایجا شود.
دولت در اینجاست که می تواند با حمایت های مالی و معنوی خود از گروه های موسیقی، برگزاری کنسرت موسیقی، فراهم آوردن تسهیلات برای نشر آثار موسیقایی و نیز تبلیغات از طریق رسانه ها به نوعی بستر سازی جهت آموزش موسیقی اصیل ایرانی به علاقه مندان، کمک کند.
هنرمندان چقدر در ایران امنیت شغلی دارند؟
در ایران هر کسی بخواهد کار هنری کند و هنر را جدی بگیرید باید از نظر معاش، تامین باشد و و موسیقی به تنهایی نمی تواند کفاف هزینه های زندگی هنرمند را بکند و این آسیب بزرگ برای موسیقی کشور است. زمانی که یک هنرمند بتواند تمام وقت و با فکر آزاد و بدون هر گونه دغدغه ای در خدمت هنرش باشد بدون شک آفرینش هنری خوبی در پی خواهد داشت.
صنعت و هنر موسیقی چقدر در کشورمان جا افتاده است؟
هر زمان که اهالی هنر فارغ از اینکه در چه رشته ای فعال باشد، به جایگاهی رسیدند که توانستند از هنرشان کسب درآمد کنند و فقط به هنرشان فکر کنند و با تمام وجود در خدمت هنر باشند، می توانیم بگوییم که که هنر به جایگاه واقعی خود رسیده است و نیز تبدیل به یک صنعت شده است.
و سخن آخر؟
هر کشوری با موسیق اش شناخته می شود. متاسفانه مردم ما کمتر موسیقی گوش می دهند و برای موسیقی هزینه ای نمی کنند و به دید تفنن و سرگرمی به هنرها به ویژه موسیقی نگاه می کنند. هنر زمامی می تواند به حیات خود ادامه دهد و پویا و تاثیر گذار باشد که جایگاه واقعی خود را در هر جامعه ای پیدا کند. به امید ان روز…
گفت و گو: علی رسولی