شرح مختصر دعای مکارم الاخلاق/ گفتار سوم: سلوک در صراط مستقیم
البته اشاره به این لطیفه ضروری است که بدانیم صراط مستقیم و طریق حق همان روش انسانی زیستن است که حضرت صادق علیه السلام فرمود: «أن الصورة الانسانیة هی الطریق المستقیم الی کل خیر و الجسر الممدود بین الجنه و النار» (صورت انسانی و انسانی زیستن، همان راه مستقیم برای نیل به هر خوبی و نیکی است؛ پلی است که بین بهشت و دوزخ کشیده شده است). (تفسیر صافی،ج1، ص86).
عصر خبر: در ایام ماه مبارک رمضان امسال، یادگار گرامی امام آيت الله حسن خمینی طی سلسله یادداشت هایی، به اختصار به شرح دعای مکارم الاخلاق می پردازد.
به گزرش پايگاه اطلاع رساني آستان، امروز بخش سوم این یادداشت ها تحت عنوان «سلوک در صراط مستقیم»، از نظر مخاطبان ارجمند می گذرد:
فرازهای دعای شریف مکارم الاخلاق به این فراز رسید که حضرت سجاد (علیه السلام) از خدا می خواهد تا او را به راه و روشی شایسته و حق رهنمون گردد که هیچ گاه از آن منحرف نشود: «وَ طَرِیقَةِ حَقٍّ لَا أَزِیغُ عَنْهَا».«طریقة» در لغت عرب به مذهب، راه و روش معنا شده است؛ نیز به راهی که شخص می پیماید، طریق می گویند. (مفردات، ص474)«حق» در مقابل باطل، به حکم مطابق با واقع گفته می شود (ریاض السالکین، ج3، ص308) و مراد از آن در اینجا، روی آوردن به پروردگار سبحان است؛ به این معنی که اعمال نیک مطابق با عقاید صحیح انجام گیرد؛ باطل نیز روی گردانی از دات مقدس حق است؛ به این بیان اعمالی انجام می گیرد که هیچ سود و ارزشی ندارد. این معنا از حق و باطل، معنای کلام امیر مؤمنان (علیه السلام) را روشن می سازد که فرمود: «مَنْ لَمْ یَنْفَعْهُ الْحَقُ یَضُرُّهُ الْبَاطِلُ» (ارشاد القلوب دیلمی، ج1، ص 34) کسی که حق سود و بهره ای به او نرساند، لاجرم به مضار و کژی های باطل گرفتار می شود.«زیغ» را «میل و گرایش» معنا کرده اند و البته این واژه به معنای انحراف عمدی از مسیر حق و اصرار بر انحراف هم به کار گرفته شده است؛ زیغ حتی از شقوق کفر هم شمرده شده است. (مفردات الراغب مع ملاحظات العاملی، ص372) عبارتِ «لا ازیغ» در اینجا به معنای طلب توفیق برای استدامه در «طریقه حق» و عدم رویگردانی از آن است، چراکه حق شایسته ترین چیز برای پیروی و متابعت است: «الْحَقِ أَحَقُ أَنْ یُتَّبَعَ» (غررالحکم و درر الکلم، ص65؛ برگرفته از آیه 35 سوره یونس).درباره ثبات قدم در مسیر حق، در گفتارهای گذشته مطالبی بیان گردید؛ اما رسیدن به این مرتبه و نیل به این مقام، کاری بس صعب و دشوار است. صاحب مجمع البیان در تفسیر آیه یکصد و دوازدهم از سوره مبارکه هود «فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَ مَن تَابَ مَعَکَ وَ لَا تَطْغَوْاْ» (پس چنان که فرمان یافتهاى پایدارى کن و (نیز) آنکه همراه تو (به سوى خداوند) بازگشته است (پایدارى کند) و سرکشى نورزید) از حضرت ختمی مرتبت (صلی الله علیه و آله) نقل کرده است که: «شَیَّبَتْنِی هُودٌ…» (مجمع البیان، ج5، ص 140) یعنی دستور به استقامت و پایداری در راه حق چنان صعب و دشوار بوده است که فرستاده حق را پیر کرده است، زیرا این آیه شریفه، امر به همه تکالیف و دستورات را دربر می گیرد. (ریاض السالکین، ج3، ص310)دشواری امر زمانی رخ می نمایاند که بدانیم، «طاعت» حق تنها با فراهم آوردن چهار شرط، خاصل می شود: نخست آنکه مومن باید به شرایط طاعت و فرمانبرداری عالم و آگاه باشد؛ دوم آنکه دستورات و احکام الهی را با رضایت قلبی و بی هیچ اجباری انجام دهد؛ سوم آنکه به درستی و نیکویی و خوبی عملی که انجام می دهد، ایمان راسخ داشته باشد؛ چهارم اینکه بر انجام این اعمال و دستورات مداومت و استقامت داشته باشد. رعایت این شرایط چهارگانه، خلوص طاعت و عبودیت را نمایان می سازد و قبول آن را موجب می شود.از این رو، برخی بر این باورند که مصداق آیه و کلام حضرت سیدالساجدین (علیه السلام) تنها انبیاء و اولیای الهی و بزرگان و پیشوایان دین اند. (ریاض السالکین، ج3، ص310)پاداش این استقامت و پایداری در مسیر حق و مراقبت و عدم روی گردانی از صراط مستقیم نیز آن است که قلب انسان به مهبط وحی و محل نزول و رفت و آمد فرشتگان الهی مبدل می شود؛ مؤمن در اثر این استقامت، در مقام مزبور، به سکینه آرامشی بارمی یابد که ترس و اندوه را در آن راه نیست: «إِنَّ الَّذِینَ قَالُواْ رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَمُواْ تَتَنزََّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَئکَةُ أَلَّا تخََافُواْ وَ لَا تحَْزَنُواْ وَ أَبْشِرُواْ بِالجَْنَّةِ الَّتىِ کُنتُمْ تُوعَدُونَ»؛ در حقیقت، کسانى که گفتند: «پروردگار ما خداست»؛ سپس ایستادگى کردند، فرشتگان بر آنان فرود مىآیند [و مىگویند:] «هان، بیم مدارید و غمین مباشید، و به بهشتى که وعده یافته بودید شاد باشید. (فصلت: آیه 30)امیرمؤمنان (علیه السلام) در خطبه 176 نهج البلاغه با اشاره به این آیه شریفه می فرماید: «وَ إِنِّی مُتَکَلِّمٌ بِعِدَةِ اللَّهِ وَ حُجَّتِهِ قَالَ اللَّهُ [جَلَّ ذِکْرُهُ] تَعَالَى إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ وَ قَدْ قُلْتُمْ رَبُّنَا اللَّهُ فَاسْتَقِیمُوا عَلَى کِتَابِهِ وَ عَلَى مِنْهَاجِ أَمْرِهِ وَ عَلَى الطَّرِیقَةِ الصَّالِحَةِ مِنْ عِبَادَتِهِ ثُمَّ لَا تَمْرُقُوا مِنْهَا وَ لَا تَبْتَدِعُوا فِیهَا وَ لَا تُخَالِفُوا عَنْهَا فَإِنَّ أَهْلَ الْمُرُوقِ مُنْقَطَعٌ بِهِمْ عِنْدَ اللَّهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ»؛ و من به اتکاء وعدههاى خدا و دلیل او سخن مىگویم؛ خدای تعالی مىفرماید: «کسانى که گفتند: پروردگار ما خداست، سپس استقامت ورزیدند، فرشتگان بر آنها نازل مىگردند (و به آنها مىگویند) نترسید و محزون مباشید و بشارت باد بر شما بهشتى که موعود است»، شما گفتهاید «پروردگار ما خدا است» پس بر انجام دستورات کتاب او، و در راهى که فرمان داده است، و در طریق نیکى که همان پرستش او است استقامت و ایستادگى ورزید، و از دائره فرمانش خارج نشوید، و در آن بدعتى مگذارید، و از آن منحرف نگردید؛ پس همانا آنها که خارج شوند در رستاخیز از رحمت خدا بریده خواهند شدالبته اشاره به این لطیفه ضروری است که بدانیم صراط مستقیم و طریق حق همان روش انسانی زیستن است که حضرت صادق علیه السلام فرمود: «أن الصورة الانسانیة هی الطریق المستقیم الی کل خیر و الجسر الممدود بین الجنه و النار» (صورت انسانی و انسانی زیستن، همان راه مستقیم برای نیل به هر خوبی و نیکی است؛ پلی است که بین بهشت و دوزخ کشیده شده است). (تفسیر صافی،ج1، ص86).بنابراین هرگاه کسی از خدای تعالی طلب می کند که ما را به صراط مستقیم و طریقه صحیح هدایت کن، در واقع از خدا می خواهد که مرا با لطف و رحمت خود، موفق بدار تا اعمال و رفتارم همواره انسانی باشد و هرگز از روش و منش انسانی منحرف نشوم و زیستی انسانی داشته باشم.در پایان باید به این نکته توجه داشت که علت ناتوانی در استقامت بر مسیر صحیح و صراط مستقیم و فاصله گرفتن و انحراف از راه حق در اثر بروز کمترین ناملایمات آن است که گوهر ایمان در درون ما کامل نشده و به شناخت باری تعالی دست نیافته ایم؛ امام خمینی (قدس سره) در این باره می نویسند: «بنده ای که نتواند یک مصیبت که از حضرت حق و محبوب مطلق به او می رسد را تحمل کند، و انسانی که از ولی نعمت خود، که هزاران هزار نعمت دیده و همیشه مستغرق نعمت های اوست، یک بلیه دید، زبان به شکایت پیش خلق گشود، چه ایمانی دارد و چه تسلیمی در مقام مقدس حق دارد؟! پس درست است که گفته شود کسی که صبر ندارد ایمان ندارد. اگر تو به جناب ربوبی ایمان داشته باشی و مجاری امور را به ید قدرت کامله او بدانی و کسی را متصرف در امور ندانی، البته از پیشامدهای روزگار و بلیات وارده شکایت پیش غیر حق تعالی نکنی؛ بلکه آنها را به جان و دل بخری و شکر نعم حق کنی». (شرح چهل حدیث، ص263)در پایان می توان نتیجه گرفت که این فراز از دعای مکارم الاخلاق، مسألت از درگاه خدای رحمان است که به ما عنایت کند تا واجد اخلاق کریمه و سجایای انسانی شویم و در بهره مندی از تداوم در مسیر حق و منحرف نشدن از آن، توفیق یابیم.