“تروريسم بدون مرز” هشداري جدي براي دنيا
روزنامه آفرینش نوشت:
ايران به عنوان بزرگ ترين قرباني ترور درجهان طي دهههاي گذشته همواره در مبارزه با تروريسم در خط مقدم بوده است. اما امروز اين تروريسم به ابزاري براي قدرت نمايي و نيل به اهداف برخي كشورهاي منطقه و جهان تبديل شده است. هرگاه كه داعش در تنگناي نظامي و مالي نفسهاي آخر خود را زده است، شاهد حادثهاي از جنس عملياتهاي تروريستي و ارسال كمكهاي دلاري و تسليحاتي به اين جريان تروريستي بودهايم.
حادثه تروريستي تهران درحالي صورت گرفت كه حاميان اصلي داعش در موضع گيريهاي خود نسبت به كشتار مردم بي گناه، ماهيت رفتاري خود را نمايان ساختند. وزيرخارجه عربستان تنها چند ساعت قبل از حادثه ايران را به تنبيه و مجازات تهديد ميكرد و پس از آن رئيس جمهور آمريكا در موضع گيري مشابهي وقوع چنين حوادثي را براي ايران مجازات اقدامات حمايتي از تروريست قلمداد كرد!
اما واقعيت امر اين است كه خطر و تهديدات تروريسم از خصومتها و اختلافات سياسي بسيار فراتر رفته و به تهديدي جهاني مبدل شده است. لذا به واسطه عدم وحدت نظام جهاني در برابر اين پديده، تروريسم در حال تسخير نقاط مختلف جهان است. بدون ترديد کسي وقوع عمليات تروريستي در کنسرت باتاکلان در پاريس، ايستگاه مترو مسکو و بروکسل يا حمله مهاجمان با ماشين به مردم حاضر در پياده روهاي شهر منچستر را پيش بيني نمي کرد. در همين راستا، به ذهن کسي خطور نمي کرد که تهران و ايران به عنوان «جزيره امن» در قلب منطقه ناآرام خاورميانه مورد آماج حملات مهاجمان قرار گيرد.
اگر در گذشته غربي ها در برابر وقوع حوادثي همانند کشتارهاي دسته جمعي، بهره گيري از سلاح هاي شيمايي در کشتار شهروندان غيرمسلح، بريدن سرها و تجاوز به زنان محصور در دست تروريست ها بي تفاوت بودند و با سياست هاي دوگانه خود در مبارزه با تروريسم، زمينه بقا و تقويت آن را فراهم مي کردند، اقدامات اخير تروريست ها نشان مي دهد که ديگر تهديد تروريسم بخشي از زندگي روزمره مردمان خاروميانه نيست، بلکه در مرزهاي اروپا و آمريکا نيز از حالت استثنا در حال تبديل شدن به قاعده و امري معمول است.
از اين رو ضروري است که اجماعي جهاني براي حراست از صلح و حفظ جهان از پديده خشونت و ترور، با همکاري همگاني کشورها و نهادهاي بين المللي شکل گيرد. حادثه تروريستي تهران نشان داد که راديکاليسم براي تداوم حيات خود راهبرد نفوذ در جهان امن و پايتخت هاي مصون از تروريسم را در پيش گرفته است. عدم هم گرايي و بازي ها دوگانه با اين پديده نه تنها در راستاي منافع يک طرف نيست، بلکه تداوم فعاليت عملي و فکري گروه هاي تروريستي با شارژ مالي و نظامي برخي از کشورها، تهديدي جمعي براي همگان است.
در واقع، در شرايط اضطراري جديد ديگر کشورهاي غربي نمي توانند هم سياست ترويج بي ثباتي در خاورميانه را در پيش گيرند و هم امنيت داخلي خود را تضمين شده تلقي کنند. لذا اين وظيفه برعهده ايران و ديگر كشورهاي مبارز عليه تروريست ميباشد تا جامعه جهاني را نسبت به اين اقدامات آگاه سازند.
اگر ايران در سوريه درحال جنگيدن با داعش و ديگر گروههاي سلفي و تكفيري است، بايد جبهه ديپلماسي برعليه اين جريان را نيز تقويت نمايد. امروز جوامع غربي از مفسران سياسي شبكههاي جهاني، تا اساتيد دانشگاه ها و افكارعمومي جهان نسبت معرفي حاميان اصلي تروريست اتفاق نظر دارند، اما اين جريان بايد به گونهاي ساماندهي شود كه براي حاميان تروريست فشارعمومي به همراه داشته باشد.لذا براي رسيدن به اجماع جهاني بايد ديپلماسي ضد تروريست را فعال كرد و جامعه جهاني را نسبت به خطر تروريسم بدون مرز آگاه ساخت.