کدام مردان که تمایلی به ابراز احساسات ندارند؟
زنها سعی میکنند با ابراز احساسات و عشق بیشتر مردان را وادار به تغییر کنند. بعضی از خانمها فکر میکنند که تا به حال کسی مردشان را آنطور که آنها دوست دارند، واقعا دوست نداشته و اگر آنها ابراز احساسات و علاقه زیادی به همسرشان بکنند، آنها نیز از لحاظ عاطفی بازتر میشوند. البته بعضی اوقات این ابراز علاقه تاثیر کوچکی میگذارد و برخی از مردان کمی از لحاظ احساسی و عاطفی پذیراتر و بازتر میشوند، اما نه به اندازهای که برای موفقیت یک رابطه کافی باشد.
گاهی اوقات این فرایند خیلی طولانی میشود، طوری که زنان خسته و ناامید میشوند. خانمها باید یک نکته را در نظر داشته باشند که تنها به یک شرط میتوان به مردی کمک کرد تا از لحاظ عاطفی و احساسی بازتر شود که او نیز مایل باشد به خودش کمک کند. این کاملا درست است که عشق یک زن میتواند روی زندگی یک مرد تاثیر بگذارد. عشق زن میتواند حمایت، امنیت، شوق و جراتی را که یک مرد به آن نیاز دارد تا با دنیای درونی احساساتش روبرو شود را به او بدهد اما تمامی تلاشها، صحبتها، اشکها و گریههای یک زن هرگز موثر نخواهد شد، مگر اینکه همسرش نیز نسبت به رشد شخصی، پیشرفت و موفقیت خودش متعهد باشد و میبایست که خودش هم بخواهد تغییری ایجاد کند.
در هر رابطهای زمانی فرا میرسد که یک زن باید تلاش کند، صبورتر باشد و احساس امنیت کافی را به همسرش بدهد تا روی پیشرفت خود کار کند اما بعضی اوقات زنان باید بدانند که علیرقم تلاششان آن مرد حاضر به تغییر نیست و کمکهای زن تاثیری در بهبود اوضاع ایجاد نخواهد کرد، به برخی از نشانههایی که نشان میدهد مرد مایل نیست روی شخصیت خود کار کند در زیر اشاره شده است:
– بیش از آن چه مرد به خود عشق میورزد، زن به او عشق بورزد.
– رفتار و نگرش مرد به زندگی برخوردی است منفی و از روی عجز و درماندگی و اعتقاد دارد زندگی ظالم است و هیچ چیز برای او خوب پیش نمیرود.
– دیگران را به خاطر مشکلاتش سرزنش میکند و از پذیرفتن مسئولیت نقشی که خود داشته سر باز میزند.
– اعتیادهای مخربی دارد که از رویارویی با آنها و ترکشان سرباز میزند (اعتیادهایی مانند: مواد مخدر، الکل، غذا، قمار).
– به طرزی مزمن معتاد به کنترل دیگران است و سر همه موارد با همسرش یک “نبرد قدرت” راه میاندازد.
– به واسطه اتفاقات گذشته زندگیاش، احساس گناه دارد و از اعتماد به نفس چندانی برخوردار نیست
– مدام به خاطر رفتارها و برخوردهایش عذر و بهانه میآورد، یا فقط میگوید: ” من همینم که هستم”.
– از دریافت مشاوره یا کمک حرفهای (مشاوره، روانکاوی، شرکت در سمینار، کتاب خواندن) برای پیشرفت خود یا رابطهاش امتناع میکند.
- به همسرش میگوید که نمیخواهد تغییر کند.
در واقع همگی مردان گهگاه مرتکب برخی از موارد ذکر شده میشوند اما چنانچه این نشانهها بیش از حد باشند باید آنها را جدی گرفت. در این خصوص زنان باید با نامزد یا همسرشان راجع به ترسهایشان و احساساتشان صحبت کنند و آنها را جدی بگیرند. خانمها میتوانند برای حل مشکلاتشان از مشاور خانواده کمک بگیرند و باید در نظر داشته باشند برای این که رابطهای موفق باشد، به دو انسان متعهد احتیاج است، نه یکی.