چگونه به آرزوهای بزرگمان برسیم؟
یکی از نکات مهم در رسیدن به موفقیت، تبدیل هدف به اجزای کوچکتر و قابل دسترس است.
آرزوهای بزرگ را به اجزای کوچکتر تقسیم کنید
پس باید برای رسیدن به آرزوهای بزرگ آنها را به اجزای کوچکتر تقسیم کنید. تفاوت بزرگی بین تمایلی برای خرید یک اتومبیل کوچک که نیاز حمل و نقل را برآورده کند با تمایلی برای خرید یک ماشین رولز رویس یا لامبورگینی وجود دارد.
گاهی اوقات چیزی که میخواهید باید در زمان نسبتاً کوتاهی قابل حصول باشد. اما برای رسیدن به آرزوهایی که خیلی بزرگ هستند، جهش کورکورانه بزرگی لازم است. که در این صورت بهتر است آنها را به گامهای قابل کنترلی تقسیم کنید. موضوع مهم این است که هر یک از این گامها را به طور جدی بررسی کنید.
درباره هر یک با چنان دقتی فکر کنید مثل این که هدف نهاییتان بودهاند، نه این که تازه نقطه شروع است.
آیا داستان جوانی را در کانادا شنیدهاید که تصمیم گرفت تا هر چه را میخواهد با تجارت به دست آورد؟ او با یک گیره کاغذ قرمز شروع کرد، که آن را با یک قلم مبادله کرد. سپس شروع به معامله دستگیره دَر نمود و الى آخر.
این تجارتها را تا جایی ادامه داد تا بالاخره یک خانه خرید.
ملاحظه میکنید، هیچ راهی وجود نداشت که او بتواند آن گیره کاغذ را با یک خانه معامله کند، اما چون قدم به قدم پیش رفت، در آخر آنچه را میخواست به دست آورد. در مورد او این تجارتها به ۱۴ معامله رسید. در مورد شما ممکن است این تجارت فقط یک یا دو گام یا شاید هم شامل مراحل بسیاری شود.
آرزوهای بزرگ را گام به گام بردارید و با هر مرحله طوری مواجه شوید که خود یک موفقیت باشد. در غیر این صورت اندازه گیری ارتفاع کوه خیلی سخت خواهد بود و شما جرأت این کار را نخواهید داشت. در حقیقت، ممکن است در آخر راه کمتر از آنچه میتوانستید بهدست آورید، به دست بیاورید.
اگر خواهان لامبورگینی هستید، هدفتان را برای چند اتومبیل گران قیمت، باشکوه، باوقار، سریع و یا هر نوع اتومبیلی سرانجام مایل به خرید آن هستید، تنظیم کنید.
هر آرزویی آنقدر بزرگ نیست که آن را به اجزای کوچکتری تقسیم کرد. اما اگر آرزوی خودتان است، به طور قطع بهتر است چند مرحله مهم را مشخص کنید. این مراحلی، موفقیتهای نهایی واقعی نیستند، بلکه گامهایی در مسیر رسیدن به موفقیت هستند.
بنابراین برای مثال، اگر سعی می کنید وزنتان را کم کنید، شاید هدف نهایی شما کاهش پنج کیلو در شش ماه آینده باشد. اما اگر به نظر خیلی طولانی میرسد، یک هدف نسبتاً کمتری را در مسیر شش ماه در نظر بگیرید. شاید برای مثال، کاهش دو کیلو تا آخر همین ماه خوب باشد.
لازم نیست تمام مراحل مهم خیلی واقعی باشند. شاید می دانید که برای گرفتن ترفیع مورد نیازتان باید در یک قرارداد برنده شوید، پس از رئیستان بخواهید تا مسئولیت بیشتری به شما بدهد، بهدنبال فرصتی باشید تا با یک گزارش با ارزش که خودتان تهیه کردهاید هیأت مدیره را تحت تأثیر قرار دهید و از اهداف معینی عبور کنید و الی آخر.
هر یکی از این موضوع ها یک گام به سوی موفقیت است. برای شروع شرکت در یک کلاس زبان، لازم است محلی کلاس را تعیین کنید، عصرهای مربوطه را برای شرکت در کلاس آزاد کنید و کسی را پیدا کنید تا با شما همراه شود. هیچیک از این موضوعها به خودی خود یک پایان نیست، اما بدون آنها به خواسته خودتان نخواهید رسید.
مراحل اصلی به دو دلیل مهم هستند. یک دلیل آن است که میتوانند به شما کمک کنند تا با یک برنامهریزی منظم بتوانید نقشهتان را به شکلی موثر اجرا کنید. دلیل دیگر این است که آنها تضمین میکنند تا در مسیر درست قرار بگیرید و بهسوی مقصدتان پیش بروید.