اشکان خیلنژاد در جدال با نظامِ آموزشی
روزنامه شرق نوشت: عنوانِ درخشان «پسرانِ تاریخ»، در تضاد با آنچه به ذهن میآورد اثری است به شدت معاصر. نمایشی دور از هیاهوی سیاست و تاریخِ کهنِ تلخی که بر اعصار راندهشده، جهانی کوچک را تصویر میکند جذاب و مؤثر که از هزار لابیرنت نامرئی زمان بگذرد تا بتواند نقدش کند.
«پسرانِ تاریخِ» آلن بنت درامی است تجربی، سخت و نقادانه با ارجاعاتی به عمق اندیشه و دانشِ روانشناسی، ادبیات و تاریخ با ترجمهای روان از محسن ابوالحسنی که خود نیز در اجرای اشکان خیلنژاد یکی از پسرانِ تاریخ شده است.
«پسرانِ تاریخ» نمایشی است در نقد جامعهای کوچک برساخته از نوجوانانی که پا روی طناب باریکِ جوانی میگذارند و باید یکتنه بجنگند تا پیروز شوند. پیروزی آنها محکوم به یکی از برترین دانشگاههای جهان است، دانشگاههایی با عناوینِ درشت در علوم و ریاضیات و …، راهرویی تنگ و یکسویه به سمت موفقیتِ محتوم «اکسفورد»، «کمبریج»…آنچه نظامِ آموزشی در سدههای گذشته به «دیگری» (دانشآموزان) دیکته کرده است که پیشرفت جنگی است که قویترها، تنها و توانها میتوانند از سد آن بگذرند. در عین حال اجرای «پسرانِ تاریخ» در زمان حیاتش در سالن چهارسوی تئاتر شهر درامی است پرتحرک و بیزرقوبرق، تئاتری که میبایست گوشهایت را تیز کنی و گاهی چشمانت را ببندی و در حجم شلوغی، تحرک و ضرباهنگِ درهمتنیده یازده بازیگرش صبور باشی.
امروز شاید قرارگرفتن یازده بازیگر و یک پیانیست (مهرداد بابایی) کنار هم و چیدمانِ یازده شخصیتِ مستقل و متفاوت از هم در سالنی کوچک با دیالوگهایی وسیع و سخت (چه از منظر بیان و چه از منظر مفهوم) کاری است یقینا جسورانه که تنها به همت تفاهم تجربی قابل انجام باشد. آنها بستر دبیرستانی پسرانه را تصویر میکنند، پسرانی در جدال با ورزش، جنسیت، قدرت و همه در لفافِ نظامِ آموزشیای مناقشهبرانگیز و سختگیرانه که همه چیز را «دیکته» میکند. مدیری غمگین که در انتخابش اشتباه کرده است (حمید رحیمی) و خود درگیر نقیضه ماجراست. هکتور (مجید آقا کریمی) معلمی که دلسوزیهایش همچون کودکی است که هنوز از نوجوانی نگذشته است و در فاصله میان ارتباط خود به عنوان معلمی با سابقه، مقتدر، فهیم و شاگردانش در آستانه ورود به دانشگاه هنوز موفق به گذاشتن مرزی نیست.
گرچه نظامِ آموزشی به چالش کشیدهشده در این نمایش، نمونه آن چیزی است که بر «آلن بنت» نمایشنامهنویس و کارگردانِ انگلیسیِ صاحب اثر در دهههای پنجاه و شصت اروپا گذشته است اما چنان معاصر است که میتواند به درستی ما را، مخاطب ایرانی را درگیر رنجهایی کند که از آنها گذشتهایم. درعینحال تماشای نیمی از همین رنجها بر صحنه ما را به شدت میخنداند. حضور شش شاگردِ پسر که عناصر صحنه میشوند و همچون توپ پینگپونگ به در و دیوار کوبیده میشوند و هرکدامشان نمونه جداشدهای از جامعهای اینترنشنالاند…
با ملیتها، مذهبها و خاستگاههایی متفاوت که طغیانشان زیر پوتین مدیر مدرسه، معلم تازهکار ایروین (حامد رسولی)، خانم لینتات (مریم نورمحمدی) و حتی هکتور له میشود. «پسرانِ تاریخ»، نمایشی است که ذرهذره وجود بازیگرانش در دل اثر نشسته است، آنها پسر بچههایی دوستداشتنی هستند با عادتهایی خاصِ خودشان که سه رکن نظامِ آموزشی «مدیر، هکتور و ایروین» آنها را محاصره کرده است.
اشکان خیلنژاد «پسرانِ تاریخ» را برای نخستینبار به صحنه تئاتر ایران آورده است، نمایشنامهای برای تمام دوران که هر شب ساعت هشت در سالن چهارسوی تئاتر شهر به صحنه میرود.