چه کنیم تا دانش آموز از حقوق خود دفاع کند؟
به راستی وقتی که مسوولان آموزش و پرورش مدعی هستند که ۹۸درصد بودجه این وزارت خانه صرف مسائل جاری و عمدتا حقوق معلمانی میشود که همچنان از فقر و نداری در رنج هستند، توقع تحقیق و پژوهش و برنامهریزی برای اصلاح مدارس دولتی تا چه حد میتواند منطقی و واقعبینانه باشد؟
سیاستگذاران آموزش و پرورش را به بیراهه سوق دادهاند رشد مدرکگرایی و تحمیل الگوی تحصیل برای تحصیل و تحصیل برای مدرک و رقابت برای عبور از سد کذایی کنکور و جایگزین کردن نمره با دانش و معلومات، مدرک با قابلیت، توانایی و مهارت موجب شده که حاصل تلاش معلمان زحمتکش به مدد رسانه ملی به نفع تجارت پیشگانی که آموزشگاهها و موسسات قارچگونهشان روز به روز در حال گسترش و افزایش است مصادره شود.
موسساتی که به تنهایی معادل کل بودجه آموزش و پرورش رسمی کشور را بلعیده و امر آموزش را در انحصار خود گرفتهاند. دانشآموزان امانتهایی هستند که ملت عزیزمان آنها را به ما سپردهاند. ما با دانشآموزانمان در یک جبههایم. اجازه ندهیم دیگران با تحمیل آنچه که باور نداریم ما را در مسیر انحرافی تدریس و تعلیم و تربیت قرار دهند.
اجازه ندهیم که با تحمیل نظم و مقررات خشک و آزاردهنده دانشآموزانمان از لذت آموختن حقایق محروم شوند. زمان آن فرا رسیده است که به دانشآموزانمان بیاموزیم، چگونه زندگی کنند، شاد باشند، فکر کنند، بیندیشند، انتقاد کنند، شک و تردید کنند، مهارت بیاموزند، نه بگویند، مهر بورزند، تعامل و مدارا را تجربه کنند، با طبیعت انس بگیرند، محیط زیست خود را دوست بدارند و در حفظش بکوشند. احترام به حقوق دیگران را از یاد نبرند، گفتوگو کنند، کار جمعی را تجربه کنند. و در نهایت دوستی و دوست داشتن همنوع را به آنها بیاموزیم.
اجازه بدهیم دوستمان بدارند، همانگونه که دوستشان داریم. و در کنارمان باشند همانگونه که در کنارشان هستیم، بیایید کلاسهای درس را به محل انتقال مهربانیها و دوستیها و آموزش معلومات و مهارتها تبدیل کنیم. به دانشآموزانمان اجازه اعتراض بدهیم، تا در آینده بتوانند از حقوق خود دفاع کنند و ترسی از عوارض و عواقب آن نداشته باشند. از هرگونه خشونت در کلاس و مدرسه به جد پرهیز کنید، اتحادمان را با صنف و همکارانمان گستردهتر کنیم.