دوربینها علیه داعش
روزنامه شرق نوشت: «به وقت شام»، به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا، آخرین فیلمی است که با موضوع جنایات داعش، با تدوین مهرداد خوشبخت در حال تدوین است؛ فیلمی که به دلیل بلندبودن آن باید به ١٢٠ دقیقه برسد. «به وقت شام» یکی از چند فیلمی است که درباره داعش ساخته شده و البته خود داعش هم هیچ ابایی ندارد تاریخ خونافشانیهایش را باافتخار تبدیل به فیلم کرده و آنها را برای زندانیانش پخش کند، اما در زمینه تولید فیلم درباره موضوع داعش باید گفت که از سال ٩٣ تاکنون چندین فیلم به طور جدی در ایران و سوریه تهیه و پخش شده است.
آوازهای سرزمین من
«آوازهای سرزمین من»، به کارگردانی عباس رافعی و تهیهکنندگی امیرحسین شریفی، پس از دریافت جایزه ویژه جشنواره کریمه در روسیه، در سال ٩٣ اکران شد. در شهرستان ربله و در آستانه ازدواج دو خانواده، داعش به این شهرستان حمله میکند و زنها را میدزدد و عروس هم یکی از این دزدیدهشدههاست. با استفاده از این اتفاق فیلمنامهای نوشته شد درباره دختر و پسری که قصد ازدواج دارند و پسر برای خرید مراسم عروسی از شهرستان خارج میشود که همزمان تروریستها به این شهرستان حمله میکنند و زنها را میربایند. سعی کردیم به این داستان موقعیت دراماتیک بدهیم، بههمیندلیل این مرد به جستوجوی عروس گمشده خود میرود.
هرچند کفار نپسندند
اما گروه تروریستی داعش اولین فیلم سینمایی خود را برای زندانیان استان حلب روی پرده برد. گروه تروریستی و تکفیری داعش در سوریه فیلمی را درباره تاریخ خونین خود ساخته است و آن را اکران میکند. فیلم «هرچند کفار نپسندند» نام دارد و داعش زندانیان خود را مجبور به مشاهده این فیلم کرده است. تصاویر منتشرشده در این زمینه نشان میدهد که زندانیان داعش در اتاقی نشستهاند و به فیلم «هرچند کفار نپسندند» که شامل صحنههایی از سربریدن مردم به دست نیروهای داعش است، نگاه میکنند. زندانیان چه بخواهند چه نخواهند باید فیلمی را که داعش درباره نحوه تشکیل خود و تاریخ خونینش ساخته است، مشاهده کنند!
نابودشدنی
«نابودشدنی»، اثر «نجدت انزور»، کارگردان مطرح سوری، در سال ٩٥ در سوریه اکران شد. این کارگردان که با فیلم پرسروصدای پادشاهی شنها (مملکه الرمال) درباره پادشاهی آلسعود، نگاههای جهانیان را به خود جلب کرده بود، به معرفی خطرناکترین گروه تروریستی با عقاید جاهلی و بدعتهای وهابیون؛ یعنی داعش و جنایات وحشیانه این گروه و رنج و مصائب ملت سوریه بهخاطر وجود چنین فرقه خطرناکی پرداخته است. نابودشدنی در سینماهای مختلف سوریه، بهویژه در شهر حلب به نمایش درآمده و توجه شهروندان سوری را به خود جلب کرده است.
حاتمیکیا و به وقت شام
تیم تولید فیلم سینمایی «به وقت شام»، جدیدترین پروژه سینمایی ابراهیم حاتمیکیا بعد از تصویربرداری در لوکیشنهای متعدد، از روستاهای اطراف شهریار تا پایگاه هوایی شیراز، این روزها مراحل نهایی تدوین را سپری میکند. آنطور که «صبحنو» گزارش کرده، ابراهیم حاتمیکیا و تیم تولیدش، شهریور ٩٦ برای تصویربرداری از آخرین نماهای فیلم جدیدشان به شیراز و پایگاه هفتم شکاری این شهر میروند. در یکی از صحنهها که قرار است صدای هواپیمای ترابری بهطور واقعی ضبط و در فیلم مورد استفاده قرار گیرد، ایلیوشین-٧٦ نیروی هوایی مشغول تاکسیکردن روی باند است. جلوی هواپیما هم در فاصله چندمتری از نوک هواپیما، تیم تولید متشکل از گروه تصویربرداری و صدا روی یک وانت مستقر شده و مشغول ضبط تصویر و صدای موتورهای این غول روسیاند. برای خیلی از اعضای تیم تولید، فرصت یک تجربه مهیج فراهم شده است، آن هم در کنار کارگردانی مثل حاتمیکیا. فیلم، ماجرای یک فروند هواپیمای ترابری ایرانی را روایت میکند که از ایران عازم فرودگاه دمشق میشود. هادی حجازیفر و بابک حمیدیان، خلبان و کمکخلبان هواپیما هستند؛ خلبان و کمکخلبانی که از قضا پدر و پسر هم هستند. آنها حالا در کنار یکدیگر قرار است یک محموله بشردوستانه را از ایران به سوریه منتقل کنند؛ اما این همه ماجرا نیست. پدر و پسر خلبان در سوریه میان تروریستهای تکفیری به دام افتاده و به اسارت برده میشوند. حالا آنها اسیر داعشند.
حاتمیکیا تصویربرداریهای خود را در لوکیشنهای متعددی انجام داده است؛ از تهران، روستاهای شهریار و مشهد گرفته تا شیراز و سیستانوبلوچستان. کارگردان کاربلد سینمای ایران برای تصویربرداری آخرین نماهای خود برای سکانسهایی که هواپیمای ترابری در آنها حضور دارد، مجبور به تصویربرداری در فضایی بود که اطراف باند پرواز تا دوردستها، حاوی نماهای باز بوده و به موقعیت ژئوپلیتیکی صحراها و بیابانهای سوریه شباهت داشته باشد. قرعه بهنام فرودگاه شیراز و پایگاه هفتم شکاری- ترابری این شهر افتاد. به همین منظور هم او و تیمش شهریورماه راهی شیراز شدند. برحسب پیگیریهای «صبحنو»، بازیگران خارجی عرب نیز در این پروژه ایفای نقش میکنند و سهمی در این فیلم سینمایی دارند. یکی از این بازیگران که احتمالا لبنانی یا سوری است، نقش یک شخصیت موقرمز را بازی میکند که جایگاه بالایی هم در میان نیروهای تکفیری داشته و بهنوعی فرمانده آنها محسوب میشود. کاراکتر موقرمز آنقدر به سنت سلفی خود وفادار است که ابایی نداشته باشد سوار بر اسب، روی باند پرواز بیاید و در کنار هواپیمای ترابری که گروه پروازیشان را به اسارت گرفته، عرضاندام کند و قدرت خود را به رخ آنها بکشد. کارگردان برای بهنمایشکشیدن وضعیت اسارت نیروهایی که در بند تکفیریها افتادهاند، تمهیدات ویژهای هم اندیشیده است. او سعی کرده تا حد امکان به واقعیت ماجرا و آنچه درون تروریستها میگذرد وفادار باشد. ازهمینرو عجیب نیست که اسرای تکفیریها را در لباس نارنجی و درون قفس به تصویر بکشد. مشابه همان ویدئوهایی که تروریستها منتشر کردهاند و در آنها اسرای خود را به تصویر میکشند. حجازیفر و حمیدیان، پدر و پسر خلبان هم از این قاعده مستثنا نمیشوند. باید لباس نارنجی اسارت بپوشند و در کنار دیگر هنرورانی که نقش اسرا را بازی میکنند، درون قفس بروند. قفسی که از رویهمگذاشتن دو سبد فلزی بار هواپیما و جوشدادن آنها به یکدیگر ساخته شده است. ابراهیم حاتمیکیا و دیگر صاحبان اثر بسیار امیدوار هستند این فیلم یک اتفاق نو در سینمای ایران و اولین فیلم جدی بینالمللی باشد؛ ازهمینرو سازمان اوج سرمایهگذار «به وقت شام» مشغول برنامهریزی و رایزنی برای اکران خارجی این اثر است تا فیلم در خاورمیانه و چند کشور اروپایی به نمایش دربیاید. «به وقت شام» قرار است در سیوششمین جشنواره ملی فیلم فجر رونمایی شود.
امپراطور جهنم
پرویز شیخطادی نیز از جمله سینماگرانی است که در «امپراطور جهنم» از زاویه دیگری به این موضوع پرداخته است. این فیلم به سیوپنجمین جشنواره فیلم فجر راه نیافت و باعث شد سازندگان این اثر ضمن گله از راهنیافتن این فیلم به بخش اصلی جشنواره خطاب به دبیر جشنواره از اهمیت این فیلم سینمایی صحبت کنند. به گفته محمد خزاعی، تهیهکننده این فیلم، «امپراطور جهنم» به نقد عملکرد حکام آلسعود و فلسفه و چگونگی بهوجودآمدن گروه داعش و دیگر گروههای تندرو و رادیکال اسلامی در اروپا و آمریکا میپردازد و نگاهی دارد به پشتپردههای «پیوند عربی- عبری» و همکاری صهیونیسم بینالملل و خاندان آلسعود. اثری که به ضرس قاطع میتوان گفت: نمونه آن را در سینمای منطقه نداریم.
پایتخت و داعش
«پایتخت»، کنجکاوی بسیاری از مخاطبان تلویزیون را برمیانگیزد، بهویژه که هر بار داستانهایش حالوهوای خاص خودش را دارد. شاید وقتی نخستینبار از همکاری سازمان اوج و سیروس مقدم حرفی به میان آمد، خیلی مشخص نبود که در این فصل از پایتخت قرار است چه موضوعی دستمایه ساخت سریال شود، اما به گفته سیروس مقدم ظاهرا در «پایتخت٥ » باید منتظر ورود خانواده معمولی به ماجرای داعش بود. مقدم درباره این فصل از پایتخت به خبرگزاری مهر گفت: «ما تلاش کردهایم این خانواده را به یک فضای مریخی پرت کنیم، خانوادهای که شاید در تمام عمرش پایش را از علیآباد بیرون نگذاشته و دورترین جایی که رفته تهران بوده، ناگهان از بالنی در آسمان سر درمیآورد و اتفاقاتی برایش رخ میدهد که بهعنوان مخاطب ممکن است بگویید مگر میشود! اما همه اینها رئال است و منطق روایی خود را دارد. مسئله این است که خانواده «پایتخت» برای کار دیگری وارد یک کشور میشوند و بنا بر حادثهای در نقطهای سقوط میکنند که حتی نمیدانند کجاست؟ سوریه است؟ عراق است؟ مکان برایشان مشخص نیست و زمانی که چشمشان را باز میکنند در موقعیتی قرار میگیرند که شوکه میشوند».
ابوضرغام علیه داعش
«ابوضرغام» مستندی درباره مبارزان علیه داعش و گروههای تکفیری است که وحید فراهانی آن را ساخته است. فراهانی در این مستند سراغ یک ژنرال ارتش عراق به نام «ابوضرغام» رفته که ابتدا یک نیروی داوطلب سپاه بدر بود و علیه رژیم دیکتاتوری صدام فعالیت میکرد و بعد از حمله آمریکا نیز در برابر متجاوزان آمریکایی مقاومت میکند. بعد از اتفاقات سوریه و بالاگرفتن آتش جنگ در آن کشور، به جمع مدافعان حرم در سوریه میپیوندد تا اینکه داعش در عراق شروع به فعالیتهای تروریستی میکند و او بهعنوان یکی از فرماندهان نظامی در عراق شروع به فعالیت و مبارزه علیه تکفیریها میکند. مستند «ابوضرغام» به کارگردانی وحید فراهانی و تهیهکنندگی سیدهاشم موسوی، محصول گروه تلویزیونی روایت فتح و مجری طرح آن، خانه مستند انقلاب اسلامی است. از دیگر مستندهای جدید با موضوع داعش میتوان به «شرح یک عکس»، ساخته ساتیار امامی اشاره کرد که این روزها متقاضی حضور در بخش مسابقه ملی و جایزه شهید آوینی یازدهمین دوره جشنواره سینماحقیقت است. این مستند یک روز پس از حادثه تروریستی مجلس شورای اسلامی کلید خورد. حضور عکاسان حاضر در روز حادثه و روایت آنها از این حادثه مهم، خانواده عماد و حاشیههای حضورشان در مجلس و مشکلات بیماری عماد و درنهایت روایت کارمندان مجلس از لحظه نجات عماد و مادرش، سه بخشی است که در این فیلم برای فیلمساز اهمیت دارد.
شهر ارواح
تعداد فیلمهایی که در سینمای جهان درباره این موضوع ساخته شده کم نیست و معمولا با توجه به بحرانهایی که گاهی فضای رسانهای دنیا رادربر میگیرد، بسیاری از فیلمسازان از زاویه نگاه خودشان به نقد این شرایط میپردازند. «شهر ارواح» (City of Ghosts)، سومین فیلم کارنامه متیو هاینمن، در جشنواره ساندنس روی پرده رفت. او پس از مستند «فرار از آتش: مبارزه برای نجات نظام سلامت آمریکا» (۲۰۱۲، که بهطور مشترک با سوزان فرومکه کارگردانی شد) و مستند نفسگیر و غوطهورکننده «سرزمین کارتل» یا «سرزمین قاچاقچیان» محصول ۲۰۱۵، «شهر ارواح» را ساخته که میتوان آن را «سرزمین کارتل با حضور داعش» توصیف کرد؛ او در این فیلم یک بار دیگر جانش را به خطر انداخته و پا به قلمروی تیرهوتار و خشونتآمیز نیروهای داعش گذاشته است. قهرمانان «شهر ارواح» گروهی از روزنامهنگاران بومی اهل رقه در سوریه هستند که دور هم جمع شدند و وبسایت و کانالهای اجتماعی با عنوان «الرقه بیصدا غرق خون میشود»
(Raqqa is Being Slaughtered Silently: RBSS) را راهاندازی کردند. این گروه سمپاتیک دنیا را از حضور داعش در کرانههای رود فرات و حمله آنها در قالب کاروانهای موتوری به الرقه باخبر میکنند و این در حالی است که داعشیها میکوشند شهر را از ماهوارهها، اینترنت و دوربینها خالی کنند.