ناگفته های شریعتمداری از ری‌شهری پس از 34سال

محمد شریعتمداری را همه به عنوان یک چهره اقتصادی می شناسد؛ مردی که در انتخابات ریاست جمهوری سال 76 در جمعیت دفاع از ارزش هایی انقلاب اسلامی به دنبال ریاست جمهوری محمد محمدی نیک (ری شهری) بود.

محمد شریعتمداری را همه به عنوان  یک
چهره اقتصادی می شناسد؛ مردی که در انتخابات ریاست جمهوری سال 76 در جمعیت
دفاع از ارزش هایی انقلاب اسلامی به دنبال ریاست جمهوری محمد محمدی نیک (ری
شهری) بود اما ثمره دوم خرداد به همان میزان که برای ری شهری تلخ بود برای
او شیرین آمد. سید محمد خاتمی که پا به کاخ ریاست جمهوری گذاشت او را به
عنوان وزیر بازرگانی خود انتخاب کرد.

در ادامه متن مصاحبه اعتماد با محمد شریعتمداری را به طور مفصل می خوانید؛

آقای شریعتمداری نخستین تصویری که از شما به
خاطر دارم به سال 76 باز می گردد . جایی که در کنار آیت الله ری شهری و برخی از
چهره های امنیتی در آن مقطع اقدام به راه اندازی جمعیت دفاع از ارزش ها کردید اما
پس از مشخص شدن نتیجه آرا به دولت سید محمد خاتمی پیوستید . آيا گفتمان مشترکی
میان آقای ری شهری و خاتمی وجود داشت که شما پیشنهاد صدارت را درآن مقطع پذیرفتید
؟

اولاً من تنها یک بار فعالیت حزبی کرده ام و آن هم جمعیت از
ارزش ها بوده است که در تاسیس این حزب خدمت حضرت آیت الله ری شهری بودم و در تاسیس
حضور داشتم . اعضای جمعیت دفاع از ارزش ها به این دلیل که محور کلانی مبنای شکل
گیری یعنی دفاع از ارزش های انقلاب اسلامی ایران بود . طبیعتا سلیقه های متفاوتی
می توانست در آن مشارکت کند . همچنان همه آن کسانی که در عرصه سیاسی داخلی ، سیاست
ورزی می کنند ، مفتخر به این هستند که بگویند ما همه داریم از ارزش های انقلاب
اسلامی دفاع می کنیم . منتهی ما فکر می کنیم که برداشت مان از ارزش های انقلاب
اسلامی متفاوت است . لذا همه این جناح های سیاسی که شما ازآنها صحبت مب کنبد که
مثلاً آقای خاتمی مسولیت یک بخشی از آن بر عهده داشتند . آقای ری شهری با تاسیس
جمعیت دفاع از ارزش ها یک بخش دیگری را بر عهده داشتند اینها در یک قول مشترک
بودند و معتقد به این موضوع بودند . امروز هم اگر با همه این افراد صحبت کنید به
همین موضوع اشاره می کنند ، هم آقای حسینیان با هویت امروزشان و نه هویت آن روزشان
و هم آقای احمد پورنجاتی با هویت امروزشان و نه هویت آن روزشان اگر سوال بپرسید می
گویند ما نظرمان دفاع از اصول و ارزش های انقلاب اسلامی است اما برداشت از این
اصول و ارزش ها با هم متفاوت است و در عمل به اشکال با یکدیگر رسیده اند . لذا
محوریت در آن حزب موضوعی است که الان درباره آن صحبت می کنیم و دریک قالب مرامنامه
یی نوشتمی و منتشر کردیم این امکان را فراهم کرده بود که اشخاصی با طرز تفکر هایی
که در جزییات ممکن بود یک تفاوت هایی با یکدیگر داشتند ولی بر یک محور مشترکی
تشکیل یک حزب دادند . چرا که فکر می کردند این اصول و ارزش ها در معرض مخاطره است
مثلاً ممکن بود که یکی در جمع ما فکر کند که آزادی های مشروع یک حق مسلم و مشروع
ملت ایران است. و یکی از بزرگتریندستاورد های انقلاب ایران است و مثلا حالا ممکن
است تحت تاثیر برخی از اقداماتی که آن موقع در دولت صورت می گرفت احساس می کرد که
این مساله در حال محدود شدن است و همین مساله باعث شد تا به جمعیت دفاع از ارزش ها
بپیوندد یکی هم فکر می کرد دفاع از ایثارگری ، دفاع از مقاومت در برابر سختی ها ،
دفاع از پایداری از اصول و ارزش ها که عده یی فکر می کردند در آن مقطع در حال
حاشیه نشین شدن است باعث شد به این حزب بیایند . یعنی با دغدغه های متفاوت اما حول
یک مفهوم کلی باعث شد افراد متفاوتی به جمعیت دفاع از ارزش ها بپیوندد .

محور
فعالیت ها جدا از این مفهوم کلی انباشت تجربه اعضای آن در حوزه امنیتی نبود ؟

خیر اصلاً آدم هایی که در جمعیت دفاع از ارزش ها بودند
امنیتی نبودند یعنی افرادی باطرز تفکرات حضور داشتند .

یعنی غیر از آقای ری شهری شما ،‌حسینیان که
سوابق امنیتی داشتید افراد دیگری که سابقه فعالیت های اطلاعاتی و امنیتی داشته
باشند نبود ؟

خیلی ها بودند . آقای الهام هم بود . هیات موسس که پنج نفر
بودیم اما اعضای شورای مرکزی که تعداد بیشتری بودند ،‌ آقای رازینی و الهام آقای
عباس زاده بودند .


چه کسی به شما پیشنهاد داد که وارد جمعیت دفاع
از ارزشها شوید ؟

من از تاسیس همراه آیت الله ری شهری بودم .

نه می خواهم بدانم که جرقه تاسیس یک حزب توسط
آقای ری شهری به زمانی باز می گردد که ایشان وزیر اطلاعات بودند یا اینکه پی از
خروج از وزارت به فکر راه اندازی یک تشکیلات سیاسی افتادند .

نه اصلا ربطی به وزارت اطلاعات ندارد. ایشان در دورانی که
وزیر اطلاعات بودند هر گونه فعالیت سیاسی را برای افرادی که در وزارت اطلاعات
فعالیت می کردند . ممنوع کرده بودند و بانگاه حضرت امام به این موضوع نگاه می کردند .

یعنی
آقای ری شهری حکم حرام بودن فعالیت سیاسی برای وزارتی ها را داده بودند ؟

بله آقای ری شهری می گفتند کسانی که در وزارت اطلاعات هستند
اگر بیرون فعالیت سیاسی بکنند حقوق شان حرام است . بر همین اساس در آن مقطعی که
ایشان وزیر اطلاعات بودند نه به این موضوع فکر می کردند و نه اجازه فعالیت سیاسی
را به کارمندان وزارت اطلاعات می دانند . اینها برای بعد از دوران وزارت اطلاعات
است .

با خروج آیت الله ری شهری شما هم از وزارت اطلاعات خارج شدید ؟

بله

معاونت اقتصادی وزارت را بر عهده داشتید ؟

ما موظفیم که تشکیلات وزارت اطلاعات را در هیچ دوره یی او
ندهیم و جزو تعهدات مان است طبیعی است که من درباره این چیز ها صحبت نکنم .

جنابعالی همراه آیت الله ری شهری در تاسیس
وزارت اطلاعات بودید ؟

بله در تاسیس وزارت
اطلاعات با ایشان بودم .

پیش از حضور در وزارت اطلاعات هم گویا در
اطلاعات نخست ویزیری حضور داشتید .

در دفتر معاونت انقلاب بودم که دفتر اطلاعات نخست وزیری هم
یکی از شؤون آن بود که دفاتر مختلفی مانند دفتر کردستان و سیستان و بلوچستان هم
داشت .

یعنی در همان مقطع که آقای بهزاد نبوی و خسرو تهرانی در دفتر اطلاعات
نخست وزیری حضور داشتند شما هم بودید ؟

آقای بهزاد نبوی حضور نداشتند آقای تهرانی بودند

آقای حجاریان ؟

ایشان هم تشریف داشتند .

با این تفاسیر که اگر چه همه شما را به عنوان
یک مهره اقتصادی می شناسند اما سوابق تان بیشتر در حوزه فعالیت های اطلاعاتی و
امنیتی بوده است .

کمیته مرکزی انقلاب اسلامی و کمیته استقبال از حضرت امام
ورود به انقلاب است .

سوابق قبل از انقلاب تان چیست؟

قبل از انقلاب که ما دانشجو بودیم و اصلا ورود به کار
اجرایی نداشتیم . در دانشگاه کرمان الکترونیک می خواندم . با پیروزی انقلاب اسلامی
به ترهان آمدم برای اینکه اهل تهران بودم . وقتی تهران آمدم کار سیاسی را آغاز
کردم . قبل از انقلاب هم نقش داشتیم ؛ گروه های سیاسی تشکیل داده بودیم . کار
انتشار اعلامیه های حضرت امام را برعهده داشتیم که در فروردین 57 منجر به دستگیری
اعضای گروه شد که 4 نفر دستگیر شدند و بقیه اعضای گروه پراکنده شدند به هرجهت از
جوانی به کارهای مربوط به انقلاب مشغول بودیم . البته یک از این سایت ها چند روز
پیش خبری زده بود که فلانی برای انتخابات آمده است و گفته که من مرهون دو تا مساله
هستم ؛ یکی بستگی با مهدوی کنی و دیگری فعالیت های امنیتی که نمی دانم این حرف را
از کجا در آورده بود .

مگر نسبت با آیت الله مهدوی کنی دارید ؟

بله نسبت داریم

چه نسبتی؟

افتخار نسبت با ایشان را داریم .

اینکه با حضور برادر و پدرتان در دانشگاه امام
صادق مرتبط نیست ؟

خیر. پدرم که پیش از آیت الله مهدوی کنی در دانشگاه امام
صادق حضور داشتند . آقای حسینی اخلاق در
خانواده در آن مقطع مسوول تشکیل دانشگاه امام صادق شده بودند . بعد به دلایلی آقای
حسینی کنار کشیدند و آیت الله مهدوی کنی آمدند که پدرم فعالیتش را در دانشگاه امام
صادق ادامه دادند . البته پدرم از پیش از انقلاب با آيت الله مهدوی کنی ارتباط
داشتند به هر حال مادر در خانواده یی بزرگ
شدیم که مسائل سیاسی بسیار با اهمیت بوده است و اعلامیه های امام را از دوران بچگی
دیده ایم و امروز وارد مسائل انقلاب نشده ایم .

چه شد که وارد فعالیت های امنیتی شدید؟

اینطوری به موضوع نگاه نکنید .

نگاه خوفناکی به فعالیت امنیتی ندارم .

نه، می خواهم بگویم که مفهوم عام امنیت معجون با خیلی از
این چیزهاست که می خواهم اینها را تشریح کنم . وقتی در کمیته استقبال فعالیت می
کردم این کمیته معجونی از همه فعالیت ها بود. من چون ورزش رزمی می کردم به یک عده
یی دفاع شخصی یاد می دادم . عضو گروع پذیرایی کمیته استقبال هم یودیم که شام و
ناهار می دادیم . در دبیرستان علوی که شوهر خاله من ،‌آقای شایسته رییس این
دبیرستان بودند و جلسات کمیته استقبال هم در دفتر ایشان برگزار می شد ؛ در آنجا
همه نوع کاری بود بعد هم که کمیته مرکزی انقلاب تشکیل شد و آیت الله مهدوی کنی
آمدند ، خدمت ایشان حاظر شدیم . در آن زمان هم وقتی هواپیمای شکاری می خواست بلند
شود کمیته مرکزی باید تصمیم می گرفت و اجازه می داد و اگر قرار بود نفت توزیع شود
،‌تصمیمش با کمیته مرکزی بود .

یعنی کمیته مرکزی خودش به نوعی دولت موقت بود ؟

دولت نبود اما عملا کار دولت را انجام می داد .

در کمیته چه جایگاه و منصبی داشتید ؟

در کمیته مرکزی هم پست می دادم ، هم لیست حقوق می نوشتیم هم در واحد عملیات حضور
داستم و با ماشین های گشتی عملیات می دادیم . یادم م یآید یکی از آقایان که الان
هم مسوولیت بالایی دارندیک یک روز پشت فرمان نشسته بودند و من کنار دستش بودم که
بلندگو را روشن کرد و فریاد زد که مدرم به باند فرودگاه تیر اندازی نکنید که
هواپیما مهاجم خودی است . من هم به او گفتم آقا جان هواپیمای مهاجم نمی تواند خود
باشد . یعنی آن موقع هم معجونی از کارها از انجام می دادیم . هرچه کار تشکیلاتی تر
شد طبیعتا من به آن به آن سمتی رفتم که نیروی انسانی نیاز داشتند . مثلا فرض کنید
جایی هیات امنایی می خواستند آنجا می رفتم . برای مثال حساب جاری کمیته یک حساب
چهار امضا بود که امضای به اضافه امضای مرحوم افشار ،‌آیت الله باقری کنی و آیت
الله مهدوی کنی بود که نخستین حساب کمیته مرکزی انقلاب اسلامی همین حساب بود .

با چقدر سرمایه؟

سرمایه یی نداشت . یک پولی را امام می دادند که همان پول را
داخل یک ظرفی می گذاشتند که در طبقه بالای کمیته بود و هرکسی بر اساس نیازش از آن
پول بر می داشت . یکی صد تومان ، یکی دویست تومان ، هر کسی بر اساس پولی که لازم
داشت از داخل آن ظرف پول بر می داشت یک روزی من رفتم به آقای باقری کنی گفتم حاج
آقا این کمیته ضابطه پرداخت دستمزد می خواهد که ایشان گفت بیا بنویسم که کاغذی که
آیت الله باقری کنی نوشتند را من دارم . ایشان نوشتند مجرد 1200 تومان ، متاهل
1500 تومان و هر اولاد هم 100 تومان که این شد نظام حقوق دستمزد کمیته انقلاب بعد
یک دوره یی از کمیته که گذشت شرایطی به وجود آمد که یکسری از بچه های کمیته انقلاب
در زمان شهید رجایی مخصوصا در واحد های مختلف و بیشتر در حوزه سیاسی به نخست
وزیری منتقل شدند .

آقای بهزاد نبوی در آنجا معاون اجرایی ایشان
بودند ؟

بله ایشان معاون اجرایی شهید رجایی بودند . یک معاونتی هم
بود با عنوان معاومنت امور انقلاب که آقای چمران اداره می کردند . متصدی آم
معاومنت با آقای خسرو تهرانی بود . ایشان هم اتفاقا دانشجوی دانشکده امام صادق(ع)
بودند که البته در حال حاضر در دانشگاه ارشاد
تدریس می کنند و بنده با رای و نظر آیت الله باقری کنی و مهدوی کنی به نخست وزیری
آمدم و جانشین آقای خسرو تهرانی در نخست وزیری شدم و در آنجا دفاتر مختلفی بود .
کارهای مختلفی را در سطح کشور می کردیم .

زمینه های تاسیس وزارت اطلاعات که مطرح شد طبیعتا یکی از
نهاد هایی که در این زمینه نقش داشت از این نظر که وقتی ساواکی ها تظاهرات می
کردند می گفتند که اینها تظاهرات می کنند دم در ،
بروید ببینید چه خبر است که این هم از موضوعات جالب است که انقلاب به
پیروزی رسیده و جمهوری اسلامی تاسیس شده و خیلی از مقامات این نظام جدیدتوسط ساواک
شکنجه شده بودند اما ساواکی ها می آمدند جلوی در نخست وزیری و تظاهرات می کردند .

حق و حقوق شان را می خواستند ؟

بله . خیلی از ساواکی های معترض زمانی هست که الان هم باشد
و شما بشناسید ؟

نه نمی شناسم . اما اوایل انقلاب که اینها می آمدند و می رفتند خیلی از ساواکی ها را می شناختم .

کسی از این ساواکی ها را هم جذب اطلاعات نخست
وزیری کردید؟

اصلاً بخشی از ساواک را ما مجددا را اندازی کردیم اطلاعات
کشور در حوزه امنیتی کار سخیفی می کرد.

مثلاً؟

فرض کنید اگر ضد جاسوسی در ساواک بود و به این دلیل که این
سیستم را آمریکایی ها طراحی کرده بودن در حوزه شرق بیشتر تمرکز و قدرت داشتند .

ثمره اش را هم بعدا در منحل شدن حزب توده دیده
ایم .

شاید . این هم گفتم
به دلیل این بود که آمیرکایی ها اینجا بودند و طبیعتاً روی شرق باید بیشتر کار می
کردند

چند درصد از ساواکی ها ار جذب کردید ؟

خاطرم نیست ولی تعدادی از اینها که در حوزه امنیت در مسائل
خارجی کار می کردند به ویژه در حوزه جاسوسی و ضد جاسوسی به کار گرفته شدند که
اطلاعات از آنها گرفته شود و مشخص شود که چه کارهایی انجام شده است .

امام درجریان جذب ساواکی ها بودند؟

بله حتماً مسولان دولت امام را در جریان گذاشته بودند .

پیشنهاد این کار را چه کسی داد و چه کسی نظارت
بر این کار داشت ؟

معاونت امور انقلاب نخست وزیری متصدی این کار بود که معاون
نخست وزیر محسوب می شد و بالطبع خود نخست وزیر که شهید رجایی بودند مسولیت این کار
را بر عهده داشتند ایشان هماهنگی های لازم را با امام در این زمینه داشتند .

مسعود کشمیری را هم شما در اطلاعات نخست وزیری
دیده بودید ؟

من خوشبختانه ورودم
در آنجا در یک مقطعی بود که انفجار صورت گرفت بود و درست همزمان شده بود با
رزوهایی که می خواستمم وارد محیطی شوم که کار آنها بود مثلا شورای امنیت کشور.

پس مسعود کشمیری را می شناخید؟

بله ، او دبیر شورای امنیت کشور بود .

جانشین مسعود کشمیری در شورای امنیت چه کسی بود
؟

آقای سعیدی که در حال حاظر در قم هستند و جالب اینجاست که
دیدم پسرشان در دفتر آقای لاریجانی در قم کار می کنند .

این آقای سعیدی در حال حاظر مسوولیت ندارند ؟

نه ایشان روحانی است .

چگونه به وزارت اطلاعات رفتید ؟

دفتر امور انقلاب
در اطلاعات نخست وزیری معجونی از همه این فعالیت ها بود . وقتی قرار شد وزارت
اطلاعات تشکیل شود خب ، با آدم هایی که در این زمینه آشنایی داشتند در نگارش قانون
اطلاعات را نوشتیم که توسط دولت تحویل مجلس شورای اسلامی شود .

یک
پرانتزی اینجا باز کنم ؛ مشروح مذاکرات در مجلس پیرامون وزارت اطلاعات را در کتابی
که آقای عماد الدین باقی نوشته اند وقتی می خواندم با یک اسم مواجه شدم که کمتر
کسی از این نام اطلاعات دارد و حرف می زند به نام جواد مادرشاهی که اطلاعات زیادی
درباره ایشان موجود نیست . ایشان همان مقطع زمانی مشاور امنیتی رئیس جمهور وقت
بودند . آقای مادرشاهی از اعضای سرشناس انجمن حجتیه بوده اند آقای حجاریان در آن
مقطع زمانی که قانون وزارت اطلاعات قرار بوده در مجلس بررسی شود با اسم مستعار
جهانگیر به مجلس می آمدند . برای تدوین این قانون دو نگاه وجود داشت. یک نگاره که
متعلق به آقای حجاریان و دوست شان بود که قائل به وزارتی شدن اطلاعات بودند . یک
نگاه هم متعلق به آقای مادرشاهی بود که به عنوان مشاو امنیتی رییس جمهور در جلسات
حاظر می شد و قائل به سازمان اطلاعات بودند .

چه سوال هایی می پرسی . خیلی گفت و گو امنیتی شد . اگر
اجازه بدهی پاسخ این سوالتان را بدهم که من سابقه امنیتی به قول شما داشتم چه شد
وارد حوزه اقتصادی شدم .

شما بفرمائید اما این سوال را من دوباره خواهم
پرسید .

اگر برسیم و چیزی به خاطر داشته باشم می گویم تا اینجا گفتم
که نخستسن حساب جاری کمیته انقلاب را امضا کردم . یعنی ورود من به حوزه فعالیت های
اقتصادی و مالی از کمیته انقلاب آغاز شد .

بعد گفتند که نماینده به سازمان برنامه معرفی کنید که آقای
طهماسب مظاهری معاون برنامه توسعه بودند و آقای موسی خیر رییس سازمان برنامه بودند
. من به عنوان نماینده آیت الله مهدوی کنی و کمیته انقلاب به سازمان برنامه رفتم .
مسوول ستاد ساطمان برنامه شدم . در آنجا می خواستم بودجه کشور را بنویسم بعد
دوباره در دفتر امور انقلاب به سازمان برنامه رفتم . مسوول ستاد سازمان برنامه شدم
. در آنجا می خواستم بودجه کشور را بنویسیم بعد دوباره در دفتر امور انقلاب نخست
وزیری که فعالیت های متنوع داشت آمدیم . بعد به همراه آیت الله ری شهری به وزارت
اطلاعات آمدیم که در نگارش قانون ، مسائل فکری و اندیشه یی و تاسیس چنین نهادی
مساله مهمی بود که من در آنجا نقش داشتم . بعد وارد وزارت اطلاعات که شدیم باز هم
حوزه های مختلفی از کار وجود داشت . یکی از کارهای وزارت ، نظارت بر امور اقتصادی
بر اساس منافع نظام بود در آنجا باز مسوولیت داشتم . پس از آن در وزارت بازرگانی
که مشخص است حوزه کاری اش چیست که فعالیتم در حوزه مسائل اقتصادی از آن روز تا به
حال ادامه داشته است . حوزه کاری من در این ایام یک حلقه به هم متصل بوده است که
رها نشده است . یک سری مشاغل مرتبط به هم بوده که جرم نیست و من به آنها افتخار می
کنم چرا که خدمت به مردم بوده است.

برگردیم به آن سوالی که پاسخ ندادید چگونه با
آیت الله ری شهری آشنا شدید و اینکه در بحث انتخاب وزیر اطلاعات که در نهایت آیت
الله ری شهری انتخابات شدند گزینه های دیگری مانند اسدلله لاجوردی و مرحوم زواره
یی هم اسامی شان بود که به ناگهان بحث شرط
مجتهد بودن وزیر اطلاعات مطرح می شود و حکم اجتهاد آیت الله ری شهری توسط پدرزن
شان که مرحوم آیت الله مشکینی بودند صادر می شود . همین حکم اجتهاد باعث می شود
لاجوردی و زواره یی اسامی شان به عنوان یکی از گزینه های وزارت اطلاعات ،‌وزارت
اطلاعات حذف شد ودر نهایت آیت الله ری شهری وزیر اطلاعات شدند . با توجه به اینکه
در آن مقطع زمانی حضور داشتید و از نزدیک اتفاقات را دیده اید چه شد که وزارت
اطلاعات ، وزارت شد و فعالیت های اطلاعاتی به شکل سازمان اطلاعات به تصویب نرسید و
اینکه چه شناختی از آقای جواد مادرشاهی دارید ؟ از آقای حجاریان که بدرباره ایشان
سوال پرسید ایشان می گفتند که آقای مادر شاهی روی مسائل اطلاعاتی و سازمان های
اطلاعاتی و سازمان ها اطلاعاتی بسیار تسلط داشتند …

من همیشه از آقای مادر شاهی خوب شنیدم

برخوردی با آقای مادرشاهی نداشتید ؟

همکاری با ایشان نداشتم . در دوران ریاست جمهوری آقا هم
یادم می آید که ایشان در نهاد ریاست جمهوری هم فعالیت می کردند .

بله خب ایشان مشاور بودند و نخستین رییس مرکز
اسناد انقلاب هم بوده اند .

هم آقای مادر شاهی و هم همسرشان خانم دکتر فیاض بخش که رئیس
دانشگاه علوم پزشکی قم شدند

خانم دکتر فیاض بخش که جز صد چهره برجسته زنان
دنیا شدند .

البته باید گفت که آقای فیاض در آن مقطع ، بیشتر از آقای
مادرشاهی ظهور و بروز داشتند و ایشان یک زمانی هم معاون وزیر صنایع شدند و درحال
حاضر هم سفیر ایران در امارت هستند اینها همه آدم های اهل کار و مطالعه بودند که
ما همیشه خوبی اینها را شنیده ایم و این مساله جدای از این اشت که ارتباط این دوستان
با شیخ محمود حلبی در انجمن ضذ بهایی چه بوده است .

شما عضو انجمن حجتیه بوده اید ؟

عضو انجمن به این معنا که آقای مادر شاهی و دوستانشان حضور
داشتند نبودم . اما در دوران نوجوانی تا 15-16 سالگی فکر می کنم همه پنج شنبه ها
هفت هشت نفری می نشستیم و دعای فرج می خواندیم که یک معلمی داشتمی که شهید شدند .
ایشان در همین زمینه های ضد بهاییت به ما درس می دادند ولی اینکه این سازمان
فعالیتش چه بوده است خارج از بحث الان ما است . من خیلی اطلاعات درباره این مسائل
ندارم به نظرم از آقای نهاوندیان سوال بپرسید بهتر است .

چگونه با آیت الله ری شهری آشنا شدید؟

آیت الله ری شهری حاکم شرع دادگاه های ارتش بودند . در
مجموعه یی که ایشان بودند هم دفتر اطلاعات عملیاتی بود که در آنجا هم فعالیت های
اطلاعاتی می کردند . در مجموعه نخست وزیری که قبل از این عرض کردم یک سری ارتباطات
با اینها بر قرار شده بود که این دغدغه های شرعی مداخله در منهیات بودیم . فکر می
کردیم که بچه های مسلمان می آیند و می روند در مجموعه یی کار می کنند در حکم اولیه
که بحث حکم ثانویه در مسائل اطلاعاتی پیش مد و مساله مهمی بود . برای مثال سر در
سوراخ کلید مردم کردن ،‌کار بدی است ولی بنا بر حکم ثانویه ممکن است این کار ،
واجب و لازم شود . اینها که این کار می کنند
دچار ذایلی می شود . ما این دغدغه را به عنوان بچه های مسلمان داشتیم . در
اوایل پیروزی انقلاب که ما بچه های انقلاب را دعوت کردیم و گفتیم بروید این کار را
انجام بدهید نباید به حال خودشان رهایشان می کردیم . به این نتیجه رسیدیم . که
باید در این زمینه کاری کرد و بر همین اساس سراغ مجتهدی رفتیم به نام آیت الله ری
شهری . آن موقع هم هنوز حکم اجتهاد آیت الله ری شهری توسط آیت الله مشکینی صادر
نشده بود ایاشان هم بسیار با گشاده رویی ما را پذیرفتند . رذایل کار را با جمعی از
دوستان به صورت یک فهرست تهیه کردیم .

چه کسی پیشنهاد داد که سراغ آیت الله ری شهری
بروید ؟

فکر می کنم از همان موقع آقای خسرو تهرانی در این زمینه
دغدغه داشتند . بچه ها از ایشان سوالات شرعی در حوزه فعالیت های اطلاعاتی داشتند
که آقای تهرانی نمی توانستند پاسخ بدهند . هم نماینده ولی فقیه در مجموع باید مشخص
می شد که خیلی تلاش شد که در نهایت باید سوالات شرعی راباید از کسی پرسید برای
کارهای اجرایی که امام، آیت الله صانعی را پیشنهاد کردند و سوالات از ایشان پرسیده
می شد در حضور در حوزه امنیت . عرض کردم
معاونت امور انقلاب و معاونتی که آقای تهرانی اداره می کردند مجموعه یی از
فعالیت های سیاسی، اقتصادی ، اجتماعی و امنیتی بود که بعد ها در نخست وزیری تفکیک
شد . یکی معاونت سیاسی شد که آقای معیری مسوولیت این معاونت را بر عهده گرفتند .
معاونت اقتصادی که مسوولیتش با آقای مشایخی بود که بعد ها همه اینها زیر مجموعه
های بیشتری شدند و در آن مقطع همه این کارها در یک مجموعه انجام می شد که من هم
بیشتر با گفت و گوی شهید رجایی و آقای خسرو تهرانی به وجود آمد و پس از شهادت شهید
رجایی این دغدغه در دولت میر حسین موسوی
دنبال شد و آشنایی با آیت الله ری شهری از همین از همین جا رقم خورد البته من
آشنایی کلی از ایشان داشتم که از اینجا به بعد ارتباط من با آیت الله ری شهری به
رابطه استاد و شاگرد تبدیل شد .

رابطه استاد و شاگرد یا رابطه مرید و مراد ؟

هرجور شما تفسیر کنید . ما مرید خیلی از بزرگان هستیم و آیت
الله ری شهری حتما جزو این جمعی که میدشان هستیم حضور دارند . من در خیلی از زمینه
ها خود را مدیون آموزش های آیت الله ری شهری می دانم و اینکه خیلی چیزهای خوب را
از ایشان درس گرفته ام و این شاگردی ما به افتخار بنده است . در آن دوره ایشان این
درس را شروع کردند که منجر به تشکیل کلاسی با عنوان اخلاق اطلاعاتی شد که بعد ها
مورد استفاده کسانی که در این زمینه فعالیت می کردند . واقع شد .

آقای حجاریان و پور نجاتی دراین جلسات حضور
داشتند ؟

آقای حجاریان بودند اما آقای پورنجاتی در آن مقطع در شورای
مرکزی جهاد بودند .

از چهره های شاخص دیگری که در جلسه اخلاق
اطلاعاتی آیت الله ری شهری می آمدند چه کسانی بودند ؟

آقای اللهیان بودند که الان در حوزه مهندسی هستند . آقای
یزدانفر که در حال حاظر استاد دانشگاخ هستند . آقای طباطبایی که روحانی و در حال
حاضر در قم هستند .

وزارت اطلاعات چگونه تشکیل شد ؟ چرا سازمان اطلاعات
نشد ؟

یک عده یی در دعوای وزارت اطلاعات معتقد بودند که فعالیت
های اطلاعاتی در ایران باید در قالب یک سازمان اطلاعات انجام شود .

چه دلیلی را برای سازمان شدن اطلاعات ایران
مطرح می کردند ؟

به دلیل که از فشار های نظارتی دور باشد می گفتند ماهیت این
کار ،‌سازمانی است و نباید تحت نظر و سوال باشد . اما این مساله هم دغدغه امام بود
و هم اینکه ماها هم فکر می کردیم که باید ساختار اطلاعات کشور به نحوی باشد که
بتوان درباره عملکرد آن سوال پرسیده شود و تحت نظارت باشد .

جدای از آقای مادر شاهی که موافق سازمانی شدن
فعالیت های اطلاعاتی بودند چه افرادی موافق سازمان اطلاعات ایران بودند ؟

من اصلاً یادم نیست که آقای مادرشاهی این پیشنهاد را داده
باشند ولی می دانم که در آن مقطع یک نحله فکری وجود داشت که طرفدارانی در بخش های
گوناگون مانند سپاه اطلاعات نخست وزیری و دادگاه های انقلاب داشت .

اگر امکان دارد اسامی را بگویید .

واقعاً خاطرم نیست که چه کسانی طرفدار سازمان اطلاعات بودند
اما من و آقایان حجاریان و خسرو تهرانی فکر می کردیم که وزارت اطلاعات از سازمان
اطلاعات بهتر است به این دلیل که موظف به پاسخگویی است و بیشتر تحت نظارت و کنترل
قرار می گیرد همان دغدغه یی که باعث شد تا برویم مسائل شرعی را بپرسیم و آقای ری
شهری اخلاق اطلاعاتی بگویند و آیت الله صانعی جواب سوالات شرعی در حوزه مسائل
اطلاعاتی را بدهند که نهایت این کار حساس این بود که یک کا رها و ولی نباشد .

آقای شریعتمدرای وزارت اطلاعات فعالیت اقتصادی
می کند ؟

وزارت در زمان آغاز به کار فعالیت اقتصادی نمی کرد اما پس
از چند ماه یک عده یی وارد فاز اقتصادی شدند که من مسوول شدم و رفتم تمام اموالشان
را بررسی کردم و بخش قابل توجهی از سرمایه اینها را گرفتم و گفتم که این مال شما
نیست و از آنها گرفتم .

چه سالی ؟

63-64 که تازه وزارت تاسیس شده بود .

با چه عنوانی کار اقتصادی می کردند؟

یکی از اسامی قرآنی را گذاشته بودند . فکر می کنم یاسین یا
صافات بود . این تشکیلات را رسیدگی کردیم و دیدم که بخشی از این سرمایه یی که
اینها جمع آوری کرده اند درست نیست .

در چه زمینه ایی کار اقتصادی می کردند؟

بیشتر فعالیت های تجاری بود . از آن زمان من دیگر از فعالیت
های اقتصادی وزارت اطلاعات خبر ندارم . اما شنیدم که در زمان آقای فلاحیان فعالیت
اقتصادی گسترده یی صورت گرفته بود که یک روزی آقای یونسی در دولت گزارش می داد که
من دنبال تعطیل کردن این ماجرا هستم .

حقوق کارکنان وزارت اطلاعات حقوق مکفی ای هست
که نخواهند وارد فضای اقتصادی بشوند ؟

من اطلاعی ندارم .

تالی فساد اینکه یک عنصر اطلاعاتی وارد فضای
اقتصادی بشود چقدر است ؟

اصلاً فعالیت های اقتصادی حتی برای کسانی که در نهادهای
اقتصادی دولتی دارند کار می کنند کار خوبی نیست چه برسد به نیروهای اطلاعاتی . فعالیت
اقتصادی کار مردم است . اگر دولت هم قند و شکر می فروشد کار غلطی است و این کار را
باید به مردم واگذار کند . فعالیت اقتصادی برای همه نهاد های دولتی و حاکمتی بد
است که متاسفانه می بینیم این کار روز به روز درحال گسترش است .

با توجه با آشنایی و ارتباطی که با آقای ری
شهری دارید چرا ایشان سکوت کرده است ؟

ایشان در هیچ دوره ای اهل سرو صدا نبوده اند

اما ایشان در دوره یی که وزیر اطلاعات بودند

ایشان در هیچ دوره یی اهل سرو صدا نبودن . کار اطلاعاتی شان
را می کردند .

آخرین باری که ایشان را دیدید کی بود ؟

همین دو سه روز پیش

چه سمتی در آستان حضرت عبدالعظیم حسنی دارید؟

عضو هیات امنا و نماینده تام الاختیار آیت الله ری شهری در
آستان هستم

معاون اقتصادی نیستید؟

آستان معاونت اقتصادی ندارد .

آقای شریعتمداری ماجرای واردات ماشین های بی ام
. دبلیو توسط آستان حضرت عبد العظیم چه بود ؟

آستان دیگر هیچ فعالیت اقتصادی ای نمی کند و همه کارهایش را
به ستاد اجرایی فرمان امام داده است .

از چه زمانی ؟

از سه سال پیش تعطیل شده است . پیش از این فعالیت های
اقتصادی برای ساخت و ساز حرم انجام می شده است که فعالیت های اقتصادی بزرگی هم بود

بی ام . دبلیو هم وارد کردید؟

درباره این مساله باید بگویم که یک وفتی آقای علی نوریانی
که نماینده واردات بی ام دبلیو به ایران بود مراجعه کرد آستان و یک قرآنی آورد و
گفت که پدر من در نگارش این قرآن سهم داشته است و گفت که با این کار می خواهم
منافع این کار خرج این مجموعه شود .

یعنی ایشان بخشی از سود واردات بی ام . دبلیو
را به آستان هدیه کرد ؟

بله . ابتدا هم این کار ماهیت حقوقی نداشت بعدا ایشان اصرار
کرد که حالا که شما فعالیت اقتصادی دراید بیایید و در این زمینه مشارکت 50 درصد
سهم داشت . یک روزی اشان آمدند و گفتند که بازار خاکستری تشکیل شده است . موضوع را
طی نامه یی به آقای دانش جعفری منتقل کردیم که این خودرو که گمرکی اش برای مثال 20
میلیون تومان می شود بعضی ها با یک کارهایی 10 میلیون گمرک می دهند و این خودروها
را وارد کشور می کنند و نمایندگی این خودرو ها را وارد کشور می کنند و نمایندگی
این خودرو ها در حال ضرر دادن است که این
بحث هم به جایی نرسد و در نهایت آقای نوریانی لطمه مالی بزرگی دید و طبیعتا سود زیادی
هم نتوانست به آستان بدهد و تنها مساله یی که برای ما باقی گذاشت این بود که شما
سوال کنید که آستان بی. ام . دبیلیو وارد کشور کرده است .

عضویت در تلگرام عصر خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
طراحی سایت و بهینه‌سازی: نیکان‌تک