مشکل حسن روحانی مردم است
من با افزایش عوارض خروج از کشور کاملا موافقم. کل پولی که دولت از این روش به دست می آورد از نیم میلیارد دلار در سال بیشتر نخواهد شد. اما چرا چنین چیزی جامعه را برانگیخت؟ چون جامعه و روحانی از هم فاصله گرفته اند. احساس جامعه این است که روحانی می خواهد کشور را بدون مردم متحول کند.
اعتدال- محمدحسین غیاثی؛ مشکل حسن روحانی مردم است. مردمی که به او رای دادند و مردمی که به او رای ندادند. حسن روحانی همان راهی را می رود که مرحوم هاشمی رفسنجانی می رفت. مرحوم هاشمی می خواست ایران را بدون مردم آباد کند. چیزی که امکان ندارد. هاشمی رفسنجانی کابینه ی تکنوکرات و اقتصادی بسته بود. وقتی به او اعتراض کردند که جای فرهنگ و سیاست در کابینه ات کجاست؟ گفت من خودم به اندازه ی کافی سیاسی هستم. سالها بعد مردم جواب او را دادند. در انتخابات مجلس ششم و ریاست جمهوری در رقابت با احمدی نژاد. هاشمی رای نیاورد به همان دلیلی که محمدرضا پهلوی از ایران رفت. این دو می خواستند توسعه ی ایران را آمرانه به پیش ببرند. مع الاسف امروز آقای روحانی به سمت همان خطری می رود که هاشمی و شاه رفتند. توسعه ی بدون مردم.
من با افزایش عوارض خروج از کشور کاملا موافقم. کل پولی که دولت از این روش به دست می آورد از نیم میلیارد دلار در سال بیشتر نخواهد شد. اما چرا چنین چیزی جامعه را برانگیخت؟ چون جامعه و روحانی از هم فاصله گرفته اند. احساس جامعه این است که روحانی می خواهد کشور را بدون مردم متحول کند.
حرکتهای قبلی روحانی به چنین چیزی دامن زده است. مثلا تشکیل کابینه و انتصاب استانداران و مدیران استانی. روحانی اینها را با چه کسانی هماهنگ کرده است؟ هرکسی که بوده مردم نبوده است. روحانی وکیل ملت است. یک وکیل همواره باید نظرات موکل خود را پی بگیرد و کارها را با همفکری و هماهنگی یکدیگر پیش ببرند. در جوامعی که احزاب معتبر وجود دارند و انتخاب مجلسشان استصوابی نیست و رسانه های آزاد حضور دارند، دولتها نظرات رای دهندگان را از مشورت با آنها و یا نظرسنجی ها، یا بوسیله ی مشاوران خبره و امین و مانند آن به دست می آورند. آیا آقای روحانی و وزرای او کابینه شان را اینطور بسته اند؟ بعید می دانم! تداوم چنین انگاره هایی جامعه ی رای داده را رنجیده و سرخورده می کند و او را ناخودآگاه به سمت تقابل با دولتی می افکند که خود آنرا بوجود آورده است و اکنون با کوچکترین اشتباه یا سر هر بزنگاه یا هر مخمصه یا به هر بهانه ای شروع به تقابل می نماید.
البته که اطرافیان آقای روحانی انسانهایی خیرخواه هستند اما توسعه را باید پابه پای مردم حرکت کرد. اگر مردم نخواهند، نباید جلو رفت تا جایی که متقاعد شوند. دستکم وضعیت کشور ما (که با همه ی قدرتهای بین المللی به نوعی درگیر است) این اجازه را نمی دهد. لذا تا دیر نشده است آقای روحانی باید به سوی مردم بازگردد. مردم واقعی. مردمی که با هزار امید به او رای دادند.
اصلا قرار نیست که روحانی اختیارات خودش را به مردم بدهد. چنین چیزی ناممکن و خلاف اصول اولیه ی مدیریت است. روحانی باید قاطع باشد. کار خودش را انجام دهد اما صدای مردم را هم بشنود. مکانیسم هایی طراحی کند تا ببیند مردم از او چه می خواهند. از وزرای او چه می خواهند. و برای این خواسته ها ارزش و احترام قائل شود.
روحانی اگر در برجام موفق بود چون مردم ایران خواستند.
هیچ پشتوانه ای مطمئن تر از مردم وجود ندارد. رسیدن به نظرات مردم همان هنری است که هر سیاستمداری آنرا به دست آورد پیروز و سرفراز خواهد بود.