آیت الله قائم مقامی: در روابط انسانی تقسیم بندی «مومن و کافر» نداریم
مشکل اینجاست که خانواده ها، فضای خانواده را به گونه ای مهیا نکردند که جوانان به جای فضای مجازی، احساس نیاز به بودن در جمع کنند. جوان به دلیل آنکه می بیند، نیازش در جامعه برطرف شدنی نیست، احساس رضایت پیدا نمی کند. او وقتی می بیند آنچه در متن جاریست، آنچه نیست که او می خواهد، به فضای مجازی پناه می برد. از سوی دیگر اگر چنین فضایی نباشد، همه اقداماتش زیرزمینی خواهد شد.
عصر خبر: یک مدرس حوزه و دانشگاه گفت: خطر این است که فضای مجازی تبدیل به جامعه موازی شده و حس همدلی و یگانگی و نمادهای وحدت و فکت های هویت بخش ملی را تحت تاثیر قرار دهد، اما برخلاف تصور، عامل چنین خطری فضای مجازی نیست. بلکه این فضا ابزاری برای پناه بردن مردم از عوامل و مشکلات اصلی شده است.
به گزارش جماران، آیت الله سیدعباس قائم مقامی طی سخنانی درباره اخلاق در جامعه گفت: جامعه مطلوب انسانی جامعه ای است که تمامی رفتارهایش از نُرم اخلاقی برخوردار باشد و در واقع، آن مبنا و معیار فعل اخلاقی در همه امور اجتماعی و سیاسی وجود داشته باشد و آن منبع صفت اخلاقی، پمپاژ کننده و تضمین کننده امر اجتماعی و سیاسی باشد.
وی افزود: اگر یک جامعه دینی بود، طبیعتاً اخلاقی شدن جامعه به معنای نورم بالاتری از اخلاق است. بدین معنا که یک جامعه دینی از اخلاق حظ و بهره بالاتری می برد. بهره بیشتر آن نیز در مکارم اخلاق است که نصّ «قرآن کریم» است. از این رو، یکی از کارکردهای مکارم اخلاقی در قرآن کریم این است که دشمن را برای شما تبدیل به دوست می کند. اگر شما اهل مکارم اخلاقی باشید نه تنها دشمن تولید نمی کنید، بلکه دشمن خود را تبدیل به دوست می کنید. پس این معیار جامعه یا جامعه مطلوب دینی است.
این استاد حوزه و دانشگاه گفت: اگر کسی بر دشمنی دائمی با دشمنان خود تاکید کند، در بطنش، روح شرک وجود دارد و این نص صریح قرآن است. متاسفانه گاهی به دلیل آنکه با قرآن آشنا نیستیم و آن را به درستی نمی خوانیم، با چنین مباحثی بیگانه می شویم. دشمنی تنها بین معیارهاست، ولی بین اشخاص نیست. مگر اینکه کسی دائم بر مدارمعیاری باشد. برای نمونه به فردی بگوییم تا زمانی که تو این گونه هستی، با هم نخواهیم ساخت. اما بیان این مطلب که «امکان ندارد با هم بسازیم»، شرک است.
وی بیان کرد: اسامی خداوند در هر کجا به کار می رود، حساب و کتاب دارد. عمدتاً هر اسمی که در آیات می آید، اشاره به این دارد که تخلق به این اسم لازم است و کلید فهم آن آیه در این اسم نهفته است. یعنی مضمون آیه، تجلی آن اسم است. قرآن کریم این را می گوید که اگر شما با دشمنان خود، دشمنی دائمی را تصور کنید. شما به رحیم، قدیر و قادر بودن خداوند شک دارید. قرآن می گوید که کلید تبدیل دشمنی به دوستی، این است که غفور و رحیم باشیم. تا جایی که می شود اهل گذشت و رحمت باشیم.
آیت الله قائم مقامی گفت: هر کسی انسان را به مومن و کافر به عنوان موضوع نیکی و احسان تقسیم کرد، با روح قرآن بیگانه است. ولو اینکه «فقیه جامع الشرایط مصطلح» باشد. قرآن که تنها خطاب به فقها نیست، خطاب به همه است. ولی فقه برای فقهاست و مسائلی در آن وجود دارد که باید تنها توسط فقها استخراج شوند. اما قرآن را یک عرب عامی بادیه نشین زمان پیامبر(ص) نیز به همین نحوی که ما آن را می فهیم، می فهمیده است. کسی حق ندارد برای خدا تعیین و تکلیف کند و به منظور احسان، انسان ها را به مومن و کافر تقسیم کند.
وی افزود: در روابط انسانی تقسیم بندی «مومن و کافر» نداریم، بلکه «انسان و غیرانسان»، «انسان و انسان ستیز» داریم. مفهوم «قسط» نیز در سطح بالاتری از «عدل» قرار دارد که در زمره مکارم اخلاقی است. یعنی عدل قرآنی، قسط و حسنه قرآنی، «بِرّ» است. هر کس که تولید کننده خیر است و صفت اخلاقی دارد، موحد است. خداوند می گوید اگر سئیه بد است، بدین خاطر است که ذاتش بد است. لذا اگر کسی به تو بدی کند، تو باید تا می توانی به او بدی نکنی. این نشان می دهد که حتی به آدم های بد نیز، سیئه کردن بد است، مگر اینکه با بی پاسخ گذاشتن بدی های آن فرد، به بدی کردن او کمک کرده باشی.
این استاد حوزه و دانشگاه گفت: خداوند در قرآن می فرماید: تو می توانی بدی را با بدی جواب دهی. اگر هم انجام دهی، کار بدی نکردی. اما این کار، برمبنای ارزش قرآنی نیست. انسان می تواند از بدی های دیگران نیز سهم خود را ببرد. خدایی که ما را خلق کرده، ظرفیت ما را بالاتر از این مقدار قرار داده است. خداوند در قرآن می فرماید: سیئه را می توان با تکرار حسنه، ریشه کن کرد. آن انسان باید بسیار بد باشد که وقتی شما، جواب سیئه او را با حسنه می دهی، بازهم مرتکب سیئه در قبال شما شود.
وی افزود: اگر بدی می بینید، زود قضاوت نکنید. اولین تصمیمی که به ذهنتان می رسد، انجام ندهید. لذا کسی که به دنبال بهره های زیاد است، باید همت بلندی داشته باشد. از این رو، جامعه توحیدی نیز، همواره به دنبال مکارم اخلاقی است. منتها اگر جامعه ای بخواهد اخلاقی شود، دو شرط دارد. اول اینکه ما باید خود را اصلاح کنیم. دوم بیان این نکته که برای اخلاقی شدن جامعه، سیاست و امر اجتماعی، علاوه بر شرایط درونی که برای آن وجود دارد، نیازمند یکسری اتفاقات بیرونی هم هستیم.
آیت الله قائم مقامی گفت: مسلماً آن اتفاقات بیرونی توسط یک فرد نیست. بلکه فراتر از یک فرد و فراتر از جمع است. یعنی فراتر از فرد و افراد به عنصر سومی هم نیاز است. کسانی که متولیان گروه ها، نهادها و مجموعه های اجتماعی هستند، وظیفه بسیار مهمی برای اخلاقی کردن جامعه بر عهده دارند. اگر جامعه، خانواده یا اداره ای اخلاقی نبود. اول از همه باید به سراغ مدیران، متولیان، رهبران آنها رفت. ببینید که آنها شرط اخلاقی بودن در جامعه را فراهم کردند یا خیر؟ اگر آنها فراهم کرده بودند و هنوز جامعه اخلاقی نبود، آنجاست که می توان گفت: «پسر نوح با بدان بنشست، خاندان نبوتش گم شد.»
وی افزود: اما اگر من در خانواده، دشمنی و دشنام گویی و علیه یکدیگر حرف زدن را داشتم. نباید انتظار دیگری از سایر اعضا داشت. پدر و مادر با اینکه دوستی و محبتشان نسبت به فرزندان یکسان است، اما حق ندارند دوستی و محبتی بیشتر نسبت به فرزندی ابراز کنند. زیرا این منشاء شقاق خواهد شد و جزو بن مایه های جامعه اخلاقی از نگاه قرآن است.
وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: برخی مواقع می بینیم، کسی که به نام اخلاق پشت تریبون قرار می گیرد. با آنکه انسان خوبی است اما معرفت قرآنی ضعیفی دارد و جاهل است. این فرد از اخلاق، سیرو سلوک و مرحوم سیدعلی قاضی سخن می گوید، اما تخم دشمنی و نفرت را در میان مخاطبین خود تقسیم می کند. چنین فردی استاد اخلاق است و وظیفه ای اخلاقی بر عهده دارد، ولی بسیار راحت به عنوان وظیفه ای اخلاقی به مخالفین خود، دشنام می دهد. شاید او برای خود حجتی داشته باشد. اما بدون شک برای ما حجت نیست و نمی تواند باشد.
قائم مقامی گفت: یکی از بزرگترین آفت های جوامع انسانی، از جمله خانواده ها شکل گیری حاشیه هاست. حاشیه ها به خودی خود ایرادی ندارند. اما بدا به حال روزی که حاشیه، غلبه بر متن کند. وقتی که روح جمعی آسیب ببیند، حاشیه ها بر متون غالب می شوند. فضای مجازی کارکردهای مثبت و بی نظیری دارد. اما چرا امروز تبدیل به بحرانی اخلاقی برای جامعه شده است؟ متاسفانه برخی فکر می کنند، اگر برخی دریچه های دسترسی به ای فضا بسته شود، مشکل حل خواهد شد. در حالی که یکی دیگر باز می شود.
وی بیان کرد: متاسفانه از آنجا که ما همیشه ساده ترین راه های مبارزه را انتخاب می کنیم، از این رو در این مسأله نیز به سراغ مبارزه با معلول ها در برابر مبارزه با علت ها رفتیم. فضای مجازی زمانی می تواند خطر آفرین باشد که تبدیل به جامعه ای موازی شود. چرا ما باید از عقل و تجربه جهانی و جمعی بی بهره باشیم؟ غربی ها، بزرگترین خطر اجتماعی را ایجاد جامعه ای موازی می دانند و بزرگترین اتهام را در حق کسی، این می دانند که رفتارش در جهت ایجاد جامعه موازی باشد.
وی افزود: لذا کسانی که به نام دین در موعظه ها و صحبت های خود، مبلغان و مروجان نفرت هستند، موجب ایجاد شقاق و انشقاق اجتماعی شده و در همین راستا باعث شکل گیری جامعه موازی می شوند. هیچ چیزی برای یک جامعه و یک جمع، مخرب تر از این مسأله نیست. خطر این است که فضای مجازی تبدیل به جامعه موازی شده و حس همدلی و یگانگی و نمادهای وحدت و فکت های هویت بخش ملی را تحت تاثیر قرار دهد. این خطر امروز وجود دارد. اما برخلاف تصور، عامل چنین خطری فضای مجازی نیست. بلکه این فضا ابزاری برای پناه بردن مردم از عوامل و مشکلات اصلی شده است.
آیت الله قائم مقامی در بخش دیگری از اظهاراتش گفت: مشکل اینجاست که خانواده ها، فضای خانواده را به گونه ای مهیا نکردند که جوانان به جای فضای مجازی، احساس نیاز به بودن در جمع کنند. جوان به دلیل آنکه می بیند، نیازش در جامعه برطرف شدنی نیست، احساس رضایت پیدا نمی کند. او وقتی می بیند آنچه در متن جاریست، آنچه نیست که او می خواهد، به فضای مجازی پناه می برد. از سوی دیگر اگر چنین فضایی نباشد، همه اقداماتش زیرزمینی خواهد شد.
وی گفت: اسلام حتماً سیاسی است. اما اسلام سیاسی، مولود اسلام اجتماعی است. یعنی تقدم اسلام اجتماعی بر اسلام سیاسی و تقدم اسلام اخلاقی بر اسلام اجتماعی وجود دارد. بنیاد اجتماع، همان «روح جمعی» است. یعنی اگر بخواهید قبل آنکه اسلام اجتماعی را پیاده کنید، به سراغ اسلام سیاسی روید، ناگزیر هستید که دست به شمشیر ببرید. منطق داعش نیز دقیقاً این گونه است. تفاوت اسلام سیاسی ما با داعش اینجاست که اسلام سیاسی ما، مولود دو مرحله پیشین «اسلام اجتماعی و اسلام اخلاقی »است و اسلام اخلاقی کمک کرده تا در روابط اجتماعی، روح جمعی تولید شود و روح جمعی باعث می شود تا خیر جمعی تولید شود.