وزیر راه: بیاعتمادی مردم دلیل دارد
عباس آخوندی، وزیر راه و شهرسازی در یادداشتی به مشابهت برجام و آزادراه تهران شمال پرداخت و گفت:
وقتی مسئولیت وزارتخانه را در دست گرفتم سراغ پروژه آزادراه تهران – شمال را گرفتم. بسیاری از دوستان توصیه کردند که به این پروژه نزدیک نشو. این پروژه وزیر خراب کن است.
سوابق را خواستم دیدم صورت مالی درستی وجود ندارد. مسائل حقوقی آن آشفته است. تکلیف سرمایهگذار، تامینکنندهی مالی، پیمانکار خارجی، پیمانکاران داخلی و سایر ذینفعان مشخص نیست. مسائل فنی و مهندسی پروژه حل و فصل نشدهاست. هیچ تصویر روشنی از کریدور عبوری و روش اجرای فنی این ابرپروژهی فوقالعاده پیچیده وجود ندارد. هیچ چشماندازی برای تامین مالی آن نیست. و از همه مهمتر هیچکس به دیگری اعتماد ندارد. همه فکر میکنند طرفشان جدی نیست.
بیاعتمادی مردم به پروژه بیدلیل نیست. آنان دهها بار وعده اتمام را شنیدهاند و کار به ثمر ننشسته است. بنابراین، دلیلی ندارد که باور کنند. من هم نباید هیچ انتظاری داشته باشم که مردم از من باور کنند. من چه فرقی با دیگران دارم. تا کار به اتمام نرسد و مردم از آن عبور نکنند، به انجام کار ایمان نخواهند آورد. این یک واقعیت است.
تمام نگرانی من در باره تدبیر برجام نیز از همین دست است. چالشی پس از خروج امریکا از توافق برجام پیش آمدهاست. بزرگترین، سرمایهی ما در مدیریت این چالش امید به آینده و انتظارات تورمی پایین در سطح جامعه است.
بیرون از دولت عدهای بیباکانه در حال انداختن سنگی پیشپای مردم با بردن کشور به سمت تحریمهای شورای امنیت هستند که من هر چه بیشتر فکر میکنم منطق آن را نمیفهمم و نمیدانم چه حکمت بالغهای در آن است.
ما هر یک قدم که از اقتصاد رقابتی و آزاد دور میشویم، بازگشتمان به آن در آینده، بسیار پرهزینهتر و سختتر خواهد شد. به صرف اینکه گفته شود که در حال یک جنگ تمام عیار اقتصادی هستیم نمیتوانیم از اصول بازار صرفِ نظر کنیم.
اصلیترین معیار برای درستیسنجی تصمیمها عدم انحراف از اصول بنیادینِ اقتصاد رقابتی و عدم ضربهزدن به امید مردم و دامن نزدن به انتظارات تورمی است.
روشهای سهمیهای و کنترلی که این روزها در درون دولت و بیرون آن طرفداران فراوانی یافتهاست، تمام ویژگیهای نگران کننده را دارد. و یقینا خوبیهایی که در مورد آنها بیان میشود را ندارند.
من از تجربه آزادراه شمال یادگرفتم، که اساسا راهکارهای ساده کارایی بسیار بیشتری نسبت به راهکاری پیچیده و تودرتو دارند. بجای برقراری کنترلهای پیچیده که بیشتر چپهای جهان طرفدار آن هستند، از راهکار سادهی آزادسازی و کنترل حداقلی تبعیت کنیم.