این روزها آب ایران و روسیه مانند سابق در یک جوی نمی رود؛ چرا؟
اشتراک منافع روسیه و ایران، از حلب تا حمص و از دمشق تا پالمیرا در دوران روزهای بد بشار اسد نسبت به امروز که دولت اسد پس از تامین امنیت ادلب آماده اعلام پیروزی خود در جنگ طولانی مدت هفت ساله است، به مراتب بیشتر بود. در شرایط فعلی، سوال اصلی این است که چرا و چگونه روس ها و ایرانی ها در سوریه به تدریج نظرات متفاوتی پیدا کرده اند؟
المانیتور در گزارشی تحت عنوان «پیشروی های اسد اختلافات ایران و روسیه را در سوریه افزایش می دهد» نوشت: در سوریه، به طور فزاینده ای مشخص است که آب ایران و روسیه دیگر مانند سال 2015 در یک جوی نمی رود. در سال 2015، وقتی مسکو در بحران سوریه مداخله کرد تا اسد را در قدرت حفظ کند، اوضاع به شدت بهم ریخته و پیچیده بود و متحدین در این زمان نمی توانستند اختلاف شان در مورد مسائل موجود را طرح کنند.
به گزارش «انتخاب»؛ این رسانه امریکایی در ادامه آورده است: اشتراک منافع روسیه و ایران، از حلب تا حمص و از دمشق تا پالمیرا در دوران روزهای بد بشار اسد نسبت به امروز که دولت اسد پس از تامین امنیت ادلب آماده اعلام پیروزی خود در جنگ طولانی مدت هفت ساله است، به مراتب بیشتر بود. در شرایط فعلی، سوال اصلی این است که چرا و چگونه روس ها و ایرانی ها در سوریه به تدریج نظرات متفاوتی پیدا کرده اند؟
تشکیلات نظامی سوریه ، نگاه برابر و مشترکی نسبت به ایران و روسیه ندارند. ریشه روابط دمشق و مسکو به دوران شوروی برمی گردد. در طی حکومت خاندان اسد در سوریه از سال 1971م. هزاران افسر نظامی و کارشناسان سوری تحت تعلیم و آموزش نیروهای روسی بوده اند. نیمی از هشت عضو حزب بعث که مسیر کلی حزب را تا قبل از سال 2011م. تعیین می کردند، به زبان روسی صحبت می کردند. علاوه بر این، مدل زندگی روسیه به سوری ها بسیار نزدیک تر از ایران است و آن ها با نظامیان ایران 180 درجه تفاوت دارند.
یکی از افسران ارتش سوریه که نخواست نامش فاش شود به المانیتور گفت: « افسران ایرانی به شدت مورد احترام هستند، آن ها افراد خوبی هستند اما آن ها مذهبی هستند و ما طور دیگری هستیم…. از سوی دیگر، روس ها با آمریکا، اسرائیل، ترکیه، عربستان و ایران تماس دارند و برای ما مشخص است که دولت سوریه با روس ها در هماهنگی کاملی قرار دارند.»
بسیاری از اعضای تشکیلات سیاسی سوریه معتقدند که اگر حمایت ایران نبود ، بقای اسد به خطر می افتاد، در واقع تهران همیشه تاکید داشت که اسد باید در قدرت باقی بماند. موضع رسمی ایران همیشه این بوده که تهران توسط دولت سوریه دعوت شده و تا زمانی که آن ها درخواست نکنند این کشور را ترک نمی کند. حضور ایران در سوریه همیشه در سطح مستشاری مطرح بوده است. در این راستا، بهرام قاسمی سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، در 4 آگوست گفت در صورتی که سوریه بتواند به ثبات نسبی دست پیدا کند؛ تهران نیروهای خود را از سوریه خارج می کند.
در 1 آگوست، خبرگزاری رسمی تاس روسیه به نقل از لاورنتیف فرستاده ویژه پوتین گفت: « نیروهای ایرانی سلاح های سنگین خود را در سوریه از مرزهای جولان خارج کرده ، اما اسرائیل این اقدام را ناکافی تلقی کرده است. ایرانی ها و تشکیلات شیعه مورد حمایت آن ها از اینجا خارج شدند.»
یک منبع نظامی که نخواست نامش فاش شود به المانیتور گفت که ایران در جنوب یا بخش های دیگر سوریه از سلاح سنگین برخوردار نیست. وی افزود: « ایران تعهد روسیه را برای تضمین ثبات منطقه درک می کند و به آن متعهد است. اما همیشه ارتش سوریه است که توسط اسرائیل مورد حمله قرار گرفته است و ارتش سوریه است که همیشه واکنش نشان می دهد و مانع از اجرای برنامه های صهیونیست ها می شود.» وی افزود: « تلاش هایی بین المللی برای متقاعد کردن رهبری سوریه برای چشم پوشی از تجاوز اسرائیل انجام شده، اما رئیس جمهور اسد خودش منافع سوریه را تعیین می کند، نه این کشورهایی که در سوریه به سر می برند. همچنین او به وضوح از دستور به ارتش خود برای اجتناب از شلیک به جنگنده ها و موشک های اسرائیل خودداری کرد.»
اگر چه نقطه نظرات متفاوت در مورد دو حامی ائتلاف اسد وجود دارد، اما این که اختلاف دیدگاه منجر به برخورد طرفین شود غیرمحتمل است. ولی اختلاف نظر می تواند علاوه بر ایجاد عدم اطمینان در داخل اردوگاه حامی اسد، در تحولات میدانی به نفع اسرائیل تمام شود.
در 14 آگوست سید حسن نصرالله رهبر حزب الله ، گزارشات برخی از رسانه ها را مبنی بر این که حزب الله مجبور به خروج از سوریه است را رد کرد و در عوض تاکید کرد که بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل « معرکه گدایی» تشکیل داده تا ایران و حزب الله را از سوریه خارج کند. وی تاکید کرد که یک فرضیه کلیدی که می تواند به عنوان بهترین اصل و راهنمای سیاست ایران و روسیه در تحولات سوریه باشد: « بازندگان نمی توانند شروط تحمیل کنند»