دعوت حجتی کرمانی از مصباح یزدی به مناظره
این سخن را از آن رو گفتم و این پیشنهاد را از آن رو مطرح کردم که متأسفانه انگشت اتهام کسانی، در هیاهوهای عمامه به سرهای جوان و تصرفکنندگان «فیضیه فیاض» به «امارة» همزمانی اظهارات استاد مصباح با نارواییهای کلامی و شعاری نامبرده، بهسوی جناب ایشان و نیز جبهه موسوم به پایداری متوجه است…
عصر خبر: محمدجواد حجتی کرمانی طی یادداشتی در روزنامه اطلاعات نوشت:
گردهمآیی پارهای از عمامه به سرهای جوان با شعارهای هنجارشکن و پوپولیستی در کانون علم و مبارزهـ مدرسه فیضیه قمـ که واکنش سریع و تند و مخالفت صریح بزرگان حوزه علمیه قم را برانگیخت، این قلم را برآن داشت که با حضرت استاد مصباح یزدی که (همزمان با این رخداد غیرمنتظره شوم) اظهاراتی دائر بر لزوم عذرخواهی دولت در رابطه با «برجام» فرمودند و گونهای همنوایی با تظاهرکنندگان جوان عمامه به سر، از آن استشمام میشد، (گیرم که نحوةبیان طبیعتاً با آنچه در مدرسه فیضیه گذشت، متفاوت مینمود) اما در اصل مواجهه تند و محاکمهآمیز با دولت آقای روحانی، همسویی انکارناپذیری داشت، باریـ هم از این رو و هم به خاطر بسیاری از ناگفتههای متراکم این نگارندة حقیر با استاد بزرگوار، از ۱۸سال پیش که مناظرة ما از تلویزیون پخش شد تاکنون، برآن شدم که در جریدة شریفة اطلاعات که بانی و باعث مقدماتی برگزاری آن مناظره بود،تجدید مطلعی با ایشان داشته باشم. و حرفهای نگفتهام را تا آنجا که مصلحت ایجاب میکند. و جریدة محترمه مصلحت در انتشار آن میداند، خدمت ایشان تقدیم دارم. و اعلام کنم که همچنان مناظرة مزبور را ناقص و ابتر میدانم و برآنم که در آن ایام به خاطر ملاحظاتی و نیز به خاطر شرایط دیگر، حق گفتگو ادا نشد و یا به قول یکی از تحلیلگران، آن مناظره فاقد گفتمان بود.
و نیز برآنم که اگر استاد بزرگوار آمادگی برای «تجدید گفتگو» اما این بار «گفتگوی با گفتمان» داشته باشند، حقیر با وصف همه ناتوانیها و مشکلات و ناراحتیهای جسمی و روحی و شخصی و عمومی، حاضرم در محضر ایشان در هر جا که صلاح بدانند به گفتگو بنشینم. و رسانهها اعم از جراید یا صدا و سیما در جریان قرار گیرند و هرگونه که بهتر میدانند، در راه تنویر افکار عمومی و نیز به جریان انداختن اختلافات حاد سیاسی در یک کانال منطقی و آرام و مستدل و معتدل مردم را در جریان مذاکرات قرار دهند. تا به جای هیاهو و بلوا و شعار و تهدید به مرگ و توهین و جنجال و اوباشگری، فضای جامعه با گفتگویی محترمانه و براساس حسننیت و حسننظر و احترام متقابل و دور از نیّتخوانیهای مغرضانه و شقاق و درگیری و تندی و خشونت کلامی و قلمی (و احیاناً فیزیکی)، مواجه گردد و مباحث مورد اختلاف حاد سیاسی اعم از داخلی و خارجی و نیز مقولات اخلاقی و فرهنگی و علمی و اقتصادی، در یک مواجهه و گفتگوی آرام و منطقی و محترمانه و براساس «تحرّی حقیقت» و کنکاش برای نزدیکی ایدهها و عقیدهها و نه به قصد مقابله و محاجه مغرضانه و برتریجویانه مورد بررسی و بحث و انتقاد و تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
به نظرم برگزاری چنین گفتگویی که میتواند گسترش بیشتر یابد و الگویی برای همه اشخاص و شخصیتها و صاحبان افکار و آراء متفاوت و متضاد و مخالف باشد، جو جامعه را تا حدی آرام خواهد کرد و جلو اعمال و رفتار افراد و گروههای ماجراجو و عصبانی و تندخو و تندگو و بیمنطق و هیاهوگر و اوباشمنش را خواهد گرفت و آنان را بر سر جایشان خواهد نشاند. و این هشداری تلخ است برای عاصمة علم و فقه و مبارزه که اپیدمی واگیر بلواگری و پوپولیسم، آن ساحت مقدس را آلوده نکند.
***
حضرت استاد مصباح! هشدار!…
این سخن را از آن رو گفتم و این پیشنهاد را از آن رو مطرح کردم که متأسفانه انگشت اتهام کسانی، در هیاهوهای عمامه به سرهای جوان و تصرفکنندگان «فیضیه فیاض» به «امارة» همزمانی اظهارات استاد مصباح با نارواییهای کلامی و شعاری نامبرده، بهسوی جناب ایشان و نیز جبهه موسوم به پایداری متوجه است…