در جستوجوی سوژه تاریخی
شنبه ۷ بهمن ماه پژوهشکده تاریخ اسلام میزبان دومین پیشهمایش دکتر شریعتی و دانش تاریخ بود که در خیابان توانیر تهران برگزار شد.
فرهیختگان:این پیشهمایش با عنوان «شریعتی و تاریخ نظری» برگزار شد و در آن دکتر
محمدعلی اکبری، دکتر محمدجواد غلامرضاکاشی، دکتر محمدامین قانعیراد و
دکتر داریوش رحمانیان حضور داشتند و سخنرانی کردند. در ابتدای این نشست
دکتر داریوش رحمانیان در توضیح اهداف این همایش گفت: طرح مساله و پرسش و
تحریک ذهنها برای تفکر، انگیزه بررسی، نقد و سنجش علمی از شریعتی و ربط
با دانش تاریخ؛ اگر دکتر شریعتی مهم نبود هیچ وقت برایش همایش برگزار
نمیشد و اگر نقدی به او میشود صرفا نقد علمی و از جهت آکادمیک است.
علیاکبری: رجوع شریعتی به تاریخ از بیرون از تاریخ است
اولین سخنران این نشست دکتر محمدعلی اکبری، استاد تاریخ دانشگاه شهید بهشتی
بود. وی با بیان اینکه بحثهایش را با بیان چهار سرفصل پیگیری میکند،
گفت: مفهوم تاریخ نظری، رویکرد شریعتی به تاریخ و تلقیاش از تاریخ،
طرحهای نظری شریعتی از تاریخ و میراث شریعتی از تاریخ و تاریخنگاران
امروز این چهار سر فصل را تشکیل میدهد. وی در توضیح سرفصل اول اظهار داشت:
تاریخ نظری در دوره دکتر شریعتی و در کارهای شریعتی دیده نمیشود، ما در
آن دوره مفاهیمی چون فلسفه تاریخی و تاریخ علمی داشتیم. تاریخ نظری در
برابر تاریخ وقایعنگارانه و در برابر تاریخ تحلیلی است. اکبری ادامه داد:
تاریخ تحلیلی و تاریخ وقایعنگارانه آن مفهومی است که مورخان با آن سروکار
دارند. در تاریخ وقایعنگارانه با اینجا و اکنون مواجهیم اما تاریخ نظری
چنین پیشفرضی ندارد. تاریخ وقایعنگارانه بیان شرح رخدادهایی در یک برش
تاریخی است اما تاریخ نظری خروجی خود را نوعی نظریه میداند، از تاریخ آغاز
میشود و به نظریه ختم میشود، تاریخ وقایعنگارانه از رخدادها آغاز
میشود و به گزارش از آن رخداد ختم میشود. این استاد دانشگاه با اشاره به
این موضوع که روایتهای جدید تاریخ نظری مرزهای روشنی با الهیات و تاریخ
نظری کلاسیک دارد، اظهار داشت: رویکرد دکتر شریعتی به تاریخ از جنس تاریخ
نظری است. شریعتی مرزبندی روشنی با تاریخ وقایع دارد. اگرچه در کارهای او
میتوانیم برخی از نگاههای تاریخ وقایعنگارانه را نیز ببینیم. هرچند در
این نگاهها نیز قصد شرح رویداد نیست. علیاکبری در ادامه با بیان این سوال
که چرا دکتر شریعتی در میان گزینههای مختلف برای مواجهه با تاریخ از منظر
تاریخ نظری و غیرروایی به سراغ تاریخ میرود، گفت: دکتر شریعتی از پایگاه
مورخ کلاسیک به سراغ تاریخ نرفته است. رجوع شریعتی به تاریخ از بیرون از
تاریخ است. دکتر شریعتی وقتی دغدغه معماری یک ایدئولوژی برای ایجاد تغییر و
تحول را داشته است به تاریخ علاقهمند میشود. مراجعهاش به تاریخ پاسخ به
یک سازمان ایدئولوژیک است که نیازمند فهم و درک از تاریخ است. در دوره
تحصیل شریعتی در اروپا نیز هیچکدام از استادانش مورخان کلاسیک نبودند.
مهمترین نکته نیاز شریعتی به تاریخ برای ساختن یک ایدئولوژی است. وی
افزود: طرح نظری تاریخ در کارهای شریعتی قابل استنباط است. دکتر شریعتی
وقتی از تاریخ نظری صحبت میکند آن را علم تاریخشناسی مینامد. نوع دوم
تاریخ نظری مورد نظر شریعتی، فلسفه تاریخ نامیده میشود. وجه مسلط در نگاه
نظری او آن چیزی است که تحت عنوان فلسفه تاریخ از آن یاد میشود. این نگاه
دوم در کتاب اسلامشناسی بیشتر دیده میشود. علیاکبری با اشاره به اینکه
شریعتی علم تاریخشناسی را در چارچوب نوعی نگرش پوزیتیویستی به تاریخ و
تاریخ تطبیقی مورد بررسی قرار میدهد، عنوان کرد: حقیقت تاریخی قابل اکتشاف
است و امکان استخراج قواعد عمومی وجود دارد. ما باید روح دوره تاریخی را
بشناسیم. به کار بستن روح در دانش تاریخ در فلسفه تاریخی قابل فهم است. این
استاد دانشگاه با اشاره به این مساله که شریعتی طرح خود را طرح نظری
میداند، اظهار داشت: طرح نظری شریعتی فعلا تحقق خارجی پیدا نکرده است و
چون تحقق خارجی نداریم لاجرم باید سراغ فلسفه برویم و ترسیم تاریخی شریعتی
از عنصر آگاهی سرچشمه میگیرد و این عنصر را به عنصر مادی ترجیح میدهد. از
میان این دو خوانش علمشناسی و فلسفه تاریخ، فلسفه تاریخ چون از راهی جز
راه مورخان میآید برای مورخان قابل گفتوگو نیست. وی در توضیح مفهوم فلسفه
تاریخ در نگاه شریعتی گفت: فلسفه تاریخ در رشته تاریخ بهعنوان بخشی از
تاریخ به رسمیت شناخته نشد، چون از طریقی به جز راه مورخان به دست میآید.
اما چیزی که برای تاریخشناسان چشماندازی را میگشاید همان علم
تاریخشناسی است که این طرح بسیار خام است و بحثهای روشنی ندارد و صرفا در
حد یک ایده است که در کتاب تاریخ تمدن آن را مطرح میکند. اصل این ایده
دستمایه خوبی است برای کسانی که دغدغه نگاههای نظری در دیسیپلین تاریخ
دارند. وی با بیان این مطلب که ایده شریعتی در تاریخ علمشناسی مبتنیبر
پیشفرضهای پوزیتیویستی است، ادامه داد: حقیقت تاریخی وجود دارد و این
حقیقت قابل اکتشاف است و روش این اکتشاف روشی شبهاستقرایی و مقایسهای
است. این رویکرد پوزیتیویستی میتواند محل مناقشه قرار بگیرد. نوع نگاه
پوپری به تاریخ مقابل این نگاه است. حرف شریعتی با پوزیتیویستهای منطقی
بهخصوص همل کاملا متفاوت است. آن چیزی که از محصول کار دکتر شریعتی برای
مورخان قابلتامل است در علم تاریخشناسی است. دکتر یک نظرورزی در حوزه
تاریخ ایران داشته است که برای مورخان میتواند محل گفتوگو باشد.
قانعیراد: شریعتی حادثهنگار امیدها
و آرزوهایی است که رخ نداده است
دومین سخنران این نشست دکتر محمدامین قانعیراد، استاد جامعهشناسی بود.
قانعیراد در ابتدای صحبتهای خود با اشاره به این سوال که جای سوژه تاریخی
و کنشگر تاریخی و جای قواعد تاریخی و قوانین تاریخی کجاست و این سوژه با
قواعد تاریخی چه نسبتی دارد، گفت: شریعتی در ذیل مسائل از اگزیستانسیالیسم و
روح بدون قالب و اراده مطلق و کنشگری تاریخی که اراده خود را میخواهد بر
تاریخ تحمیل کند، بحث میکند. این بحثها باعث آشفتگی و تناقضات و ابهامات
میشود.
وی با بیان این مساله که تاریخگرایی از موارد مورد بحث شریعتی است، اظهار
داشت: در تاریخگرایی برخلاف آن روح بدون قالب، یک قاعده از قبل نوشتهشده
وجود دارد و در آن مورخ صرفا دست به یک انتخاب از پیش تعیین شده میزند. در
این نگاه خیلی کنشگری تاریخی آزاد نیست. در این نگاه وظیفه ما یا شهادت
است یا پیامرسانی. یا از قابیلیانیم یا از هابیلیان. بر مبنای این فلسفه
تاریخ، تاریخ واقعی بشریت، تاریخ انحرافی است که با جنگ هابیل و قابیل
شروع شده و ما از مرحله هابیل گذشتیم و به مرحله قابیل رسیدیم. رابطه ما یک
نگاه نفی و انکار است. چنین تاریخی ارزش مطالعه ندارد. در این تاریخ انسان
متعال و پیشاتاریخی تبدیل به یک ذهن جمعی و سوژه جمعی میشود و فردیت خود
را از دست میدهد. ما در اینجا با تبعات تاریخی مواجهیم. تاریخ موجود و
محصول یک دسیسه بزرگ است. تاریخ حقیقی، تاریخ موجود نیست. حقیقت تاریخ در
اسطورههاست. این استاد دانشگاه در ادامه افزود: تاریخ همچون بیداری است و
اسطورهها رویاهای تاریخند یعنی آرمانها و انتظارات تاریخ. منطق واقعیت با
منطق حقیقت متفاوت است. شریعتی حادثهنگار امیدها و آرزوهایی است که رخ
نداده است. وی افزود: بسیاری از افسانههای خرافی حقیقت زندگیاند. تاریخ
واقعی بر مبنای اعتقاد و حقیقت است. اندیشه او بهطور کلی ترکیبی از
تاثیراتی است که اندیشمندان مختلفی مانند مارکس و وبر و لوفور گرفته است.
قانعیراد در پایان صحبتهای خود در تعریف تراژدی تاریخ گفت: انسان
میخواهد تاریخ را برای یکسری هدفها بسازد اما به ضد آن میرسد و به چیزی
دست مییابد که آن را پیشبینی و طراحی نکرده بود.
کاشی: باید واقعیت را در پرتو حقیقت مورد نقد قرار داد
سخنران بعدی این مراسم دکتر محمدجواد غلامرضاکاشی، استاد دانشگاه علامه
بود. کاشی در ابتدای صحبتهای خود گفت: شریعتی مهمترین شخصیتی است که در
جامعه اجتماعی و سیاسی ایران وجود داشته است. شریعتی و همه آنچه او تحت
عنوان تاریخ نظری بیان کرده است را باید بر آن نامهایی گذاشت و کارهایی که
کرده در طبقات مختلف هم وجود دارد. وی با بیان این سوال که آیا راهی برای
گریز از شریعتی داریم یا نه، اظهار داشت: شریعتی میخواهد به یک ذهنیت
اجتماعی و فرهنگی برای تولید و انگیزهای برای کنش جمعی برسد. شریعتی
میخواهد همان کاری را که دورکهایم با فلسفه افلاطونی کرده است، با تاریخ
بکند. ما به منزله مسلمانان و ایرانیان یک گوهر و ذات و نقطه طلایی داریم
که آن را از دست دادیم که حقیقت است و واقعیت منحط امروزه نیز همان واقعیت
است. پس باید واقعیت را در پرتو حقیقت مورد نقد قرار داد. نتیجه این نگاه،
تولید یک عقل انتقادی است. کاشی با طرح سه سناریو راجع به شریعتی ادامه
داد: اولین سناریو درباره او این است که شریعتی یک یوتوپیست آخرالزمانگرا
بود. این به آن معنی است که تصویر یک جامعه ایدهآل را میسازد اما این
جامعه ایدهآل نه پیش روی ما بلکه پشت سر ماست و در یک فرآیند مهلک تاریخی
این یوتوپیا از دست رفته و ما در شرایط انحطاط تاریخ به سر میبریم و وظیفه
داریم آن چیز را که از دست دادیم، اعاده کنیم. داغترین نقطه تاریخی
شریعتی که در آن، والاترین ارزشها دیده میشود، کربلاست. ما نقش پیامبری
داریم و ابژههای تاریخی به مثابه گناه نخستین آگوستینی ما را لکهدار کرده
است.
این استاد دانشگاه در بیان سناریوی دوم اذعان داشت: متفکر مدرن به رشد و
پیش رو نگاه میکند اما همچنان یک یوتوپیست است. بنیامین میگوید اساسا در
پرتو یوتوپیستها بود که تاریخ تبدیل به روایت شد. شریعتی همه توجیهاش این
است که بگوید ما کجاییم و کجا بودیم و درصدد است همان روایت را بسازد.
تمام مواردی که از پشت سر جمع میکند، برای تولید انرژی است برای پیش رو.
وی در توضیح سناریوی سوم افزود: شریعتی اساسا یوتوپیست نیست. شریعتی یک
جور مصلح اجتماعی است که برنامه تغییر اجتماعی از پایین را دارد. این
شریعتی، شریعتی تاریخی نیست. شریعتی تاریخی جمع دو سناریوی یوتوپیستی است و
قرائت سازمانیافته منسجم از پیشینه ما ساخت و مولد انرژی برای آینده ما
نیز بود.
این استاد دانشگاه در ادامه صحبتهای خود با بیان این سوال که ارتباط ما با
شریعتی چگونه است، اظهار داشت: ما همچنان به شریعتی نیازمندیم.
کاشی در بخش پایانی صحبت خود با پرسش درباره این مساله که آیا بعد از سه
چهار دهه میتوانیم در ذهنیت تاریخیمان طرحی درافکنیم که بیرون از این افق
شریعتی باشد، گفت: اساسا ما چرا اینقدر از گذشته حرف میزنیم؟ اساسا بین
منازل تاریخی رابطه ارگانیک وجود ندارد. هیچ ملتی هم ذیل تاریخ خود یک
موجود ارگانیک نیست. تاریخ منظومه گسیختگیهاست. گاهی رسالت ما برای خوانش
تاریخی جستوجوی بنیادهاست و گاهی ما تاریخ میخوانیم تا اثبات کنیم هیچ
چیز بنیادی ندارد، چون تاریخ افشاگر است.
وی با اشاره به وجود دو نوع ذهنیت تاریخی افزود: ذهنیت تاریخ اجتماعی متکی
بر خاطره و ذهنیت تاریخ اجتماعی متکی بر آرزو است؛ این دو نوع ذهنیت است.
این استاد دانشگاه در توضیح شاخصهای ذهنیت اول گفت: این ذهنیت بهشدت
معرفت بنیاد است؛ بهشدت سنگین است و بار سنگین یک رسالت را همراه دارد،
بهشدت اندوهبار است و خاطره یک زخم و گناه جمعی را با خود دارد، یکسانساز
و در پی ایجاد یک هویت جمعی است، کمتر جایی برای سلیقه و رفتار فردی باقی
میگذارد، مولد یک اقتدار بیرونی است. کاشی در ادامه به شاخصهای ذهنیت
دوم پرداخت و آن را در تقابل با ذهنیت اول دانست: این ذهنیت بر میل استوار
است، معرفتگریز است، سبک است، ثقل ندارد، وصیت و رسالت بینش ندارد، شاد
است، پر از تنوع و قادر است، تفاوت را توضیح میدهد، گواه بر شخصیت است،
صورتبندی اقتدار را کمجان میکند.
رحمانیان: شریعتی درباره تاریخ، قانونمحور است
آخرین سخنران این مراسم دکتر داریوش رحمانیان، استاد تاریخ دانشگاه شهید
بهشتی بود. رحمانیان با اشاره به تمرکز شریعتی بر سرشت تاریخ مسلمانان و
علیالخصوص ایرانیان و شیعیان اظهار داشت: وقتی از این جنبه به منظومه فکری
شریعتی وارد میشویم در دیدگاه تاریخی شریعتی، روشنفکر بهعنوان یک تیپ
پیامبر است. شریعتی در اینجاست که نظرورزیهایش درباره تاریخ با توجه به
کاری که باید روشنفکر انجام دهد را مهم میداند. او میگوید روشنفکر باید
چشم جامعه خویش باشد.
این استاد دانشگاه با بیان این مطلب که شریعتی تعریف روشنفکر را مبتنی بر
نگاه اقبال به ختم نبوت میکند، توضیح داد: دکتر علی شریعتی درباره تاریخ،
قانونمحور است. همین جاست که میگوید وظیفه روشنفکر این است که جایگاه خود
و جامعهاش را در تاریخ تعریف کند. شریعتی نه مورخ است، نه جامعهشناس. او
یک متفکر مصلح است که در همه زمینهها نظرورزی میکند و با همه حوزهها
آشناست. شریعتی مفاهیم و نظرورزیهایی در آثارش مطرح میشود که هر کدام به
شکلی قابل بحث است. شریعتی تاریخ را عرصه جنگ و جدال دائمی حق و باطل
میداند و معتقد است تاریخ همین است و تمام نشده و وظیفه روشنفکر را دانستن
این مساله میداند.
این استاد دانشگاه با اشاره به این مطلب که شریعتی مسخشدن ادیان را مشکل
تاریخ میداند، گفت: دکتر شریعتی درباره تاریخ تشیع و تاریخ اسلام وارد
مبحث نظریه تاریخ تمدن میشود ولی در بین متفکران ایرانی ما کسی را نداریم
که تا پیش از شریعتی، نظرورزی موثری کرده باشد. رحمانیان در پایان گفت:
شریعتی نظریه چهار زندان تاریخ و جامعه و محیط و انسان را مطرح میکند.
باید فلسفه تاریخ شریعتی را در این نگاه فهم کرد.