جوان ِ مردم!
کاش ما هم نگذاریم کسی عکس شهیدان را در اتاق ریاست خود نصب کند اما عکس ِ خواسته و سفارش آنها عمل کند!
عصر خبر- دکتر حمید هنرجو: بیائید کمی باخودمان بی تعارف باشیم! خودمانیم! این روزها و سالها اصلا به یادشان نیستیم! چسبیده ایم به کار خودمان! حس و حال فکر کردن به آنها را هم نداریم… حتی برای چند دقیقه در طول ِ روز!
لابه لای خاطرات دوران جنگ تحمیلی، دو تصویر مربوط به سالهای کودکی ام در ذهنم آرشیو شده، دو تصویر تکان دهنده از شهرمان ملایر… کوتاه است ! اگر اجازه بدهید می گویم:
۱ – روز اعزام نیروست، جوان ِ مردم از پشت شیشه مینی بوس در حال حرکت، با لبخند از مردم خداحافظی می کند، عده زیادی به میدان امام آمده اند تا او و همرزمانش را به جبهه جنگ بدرقه کنند شهر، ارتعاش صدای نوحه خوانی صادق آهنگران از بلندگوهای بوقی را تمام و کمال احساس می کند.
برای لحظه ای جوان ِ مردم، انگار به لبخندش استراحت می دهد و خیره می شود به صورت چروکیده مادر، به دستهای استخوانی ِ فرتوت و لرزانی که مالیده می شوند به شیشه های گرد و خاک گرفته مینی بوس.
جوان ِ مردم خیلی به خودش فشار می آورد که گریه اش را کنترل کند، نه دلش می آید مادرش را تنها بگذارد، نه وجدانش قبول می کند که بی خیال ِ دفاع از آرمان و وطن و اعتقاد شود…
۲ – روزی که پیکر خون آلود جوان ِ مردم را آوردند، این مادر بود که در خودش مُرد و آتش گرفت… اما مردانه استقامت کرد که گریه نکند! دلش نمی خواست خبر ِ ضجه یک مادر رزمنده به گوش دشمن برسد.
می دانم که معنی حرفهایم را نسل چهارم و پنجم هم به خوبی می فهمند… نسل های جدید، اگر چه آن روزها را ندیده اند اما امروز را که به خوبی دارند می بینند!
کاش ما هم نگذاریم کسی عکس شهیدان را در اتاق ریاست خود نصب کند اما عکس ِ خواسته و سفارش آنها عمل کند!
بیائیم فریاد بزنیم بر سر کسانی که دعواهای حزبی شان را تمام نمی کنند و کار مردم را در مجموعه های تحت مدیریت خود معطل گذاشته اند!
حلال نمی کنیم کسانی را که برای بالابردن حقوق و مزایای نجومی شان، وقت کشور را می گیرند، قانون می نویسند برای ابقای خودشان! و این همان سیاستی است که از دیانت، فاصله کهکشانی گرفته است.
یادمان نرود که آرزوی شهیدان ما سرفرازی، عزّت و پیشرفت کشور و مردم بود… و بالندگی جوانان ِ وطن؛
۲۲ اسفند روز شهداء گرامی باد !