محمد رضا باهنر:
احمدینژاد به ۲۰سال ریاستجمهوری میاندیشد
نایب رئیسمجلس بابیان اینکه احمدینژاد با مدل پوتین-مدودف به ۲۰سال ریاست
جمهوری میاندیشد،گفت: دوقطبی هاشمی-احمدینژاد دیگر برای دولت برش
ندارد، برای همین احمدینژاد دنبال ایجاد یک دوقطبی جدید است.
محمدرضا باهنر در گفتوگوی تفصیلی با خانه ملت، آخرین تحولات عرصه سیاسی کشور را در موضوع انتخابات تشریح کرد.
بخشهایی از گفت و گوی باهنر به این شرح است:
- متأسفانه
دولت نهم و دهم در موضوع تغییر سمت مدیران خیلی خشنتر عمل کرد، حتی این
دولت، خود اصولگراها را نیز هر از چند گاهی عوض میکرد. دولت آقای
احمدینژاد از ابتدا که بر سر کار آمد تا به حال که به ماههای پایانی دولت
نزدیک میشویم، نیروهای بسیاری را تغییر داده است، جالب اینجاست که بسیاری
از کسانی که با رئیس جمهور دعوا دارند، کسانی هستند که قبل از این وزیر
خود رئیس جمهور بودند؛ ما این کار را ظلم به نظام میدانیم و قبول نداریم.
- نباید
به آن تند و تیزی هم که آقای احمدینژاد مدعی است که همه وزرا باید با من
هماهنگ باشند، دولت شکل بگیرد. آقای احمدینژاد هماهنگی را به تبعیت محض
معنی کرده است، حتی وزرا در جلسات هیات دولت هم حق ندارند خلاف نظر
رئیسجمهور حرف بزنند، این نوع “هماهنگی”، یک واژه جدید در قاموس اجرایی و
حقوقی کشور و ترمینالوژی حقوق است. قبلا این گونه “هماهنگی” نداشتیم، ولی
آقای احمدینژاد آن را ابداع کرد. از طرفی هم اگر قرار باشد نیمی از وزرای
کابینه رئیس جمهور، او را قبول داشته باشند و نیم دیگر او را قبول نداشته
باشند، نمیتوان این گونه کار کرد، دولت باید دولتی منسجم، یکپارچه، هماهنگ
و همسو باشد، اما نه آن هماهنگیای که آقای احمدینژاد میگوید که وزیر
تابع محض او باشد چراکه دولت باید یک جریان سیاسی تاثیرگذار باشد.
- آقای
روحانی در میان کاندیداهای جبهه پیروان خط امام و رهبری نیست. حالا ممکن
است در جامعه روحانیت مبارز تهران بر سر نامزدی وی بحثی صورت گیرد، اما در
جبهه پیروان خط امام و رهبری که متشکل از ۱۵ تشکل است و ما از این تشکلها
خواستهایم کاندیداهای مدنظر خود را مطرح کنند تا بتوانیم بر سر آنها بحث و
بررسی کنیم، تا به حال نیز اسم چند نفر مطرح شده اما نام آقای روحانی در
میان آنها نیست.
- عبارت «خالصسازی نیروهای انقلاب» از
حرفهای کلی است و قائلان به این نظریه (جبهه پایداری) در تلاشند تا از این
گفته، شمشیری بسازند و هر کس با آنها نیست را مضروب کنند؛ هر کس هم که
تبعیت محض میکند را جزء نیروهای خالص انقلاب میدانند. شما ببینید چند نفر
از میان نیروهای مدیر، مدبر، متخصص، انقلابی و کارآزموده که برای اداره
کشور نیاز است با اینگونه تنگنظریها باقی میماند؟ برخی از دوستان که هم
در مجلس هفتم، هم هشتم و هم نهم حضور داشته و دارند، میگویند “فقط من
اصولگرا هستم و این چهار، پنج نفری که من قبولشان دارم.” این که انتزاعی
فکر کردن است و دیگر کسی باقی نمیماند. اینها دارند بیشتر با خیالات و
توهمات خود زندگی میکنند تا اینکه بخواهند با واقعیات جامعه زندگی کنند.
مدل احمدی نژاد برای پیروزی در انتخابات
- نمیتوان
این ویژگی (تلاش برای ادامه ریاست جمهوری) را تنها به احمدینژاد محدود
کرد بلکه روسای جمهور قبلی هم همیشه به این صورت بودهاند، یعنی هر کدام به
پایان دوره خود میرسیدند دنبال راهی بودند که آیا میتوان مسیر ریاست
جمهوری را ادامه داد و در قانون اساسی به نوعی سوراخی پیدا کرد تا ریاست
جمهوری ادامه پیدا کند.
- زمان آقای هاشمی خود وی حرفی نزد
اما تعدادی از وزرای کابینه او دنبال این بودند تا به نوعی قانون اساسی را
اصلاح کرده و محدودیت در دورههای ریاست جمهوری را منتفی کنند تا ریاست
جمهوری هاشمی ادامه پیدا کند. آقای خاتمی که خدا وی را سلامت بدارد و
هدایت کند اواخر دوره ریاست جمهوری یک لایحه دو قلو زیر بغل خود گذاشته و
این طرف و آن طرف میرفت که ببیند آیا میتواند برای ادامه ریاست جمهوری
راهی پیدا کند.
- حالا احمدینژاد هم از این قاعده مستثنی
نیست. اول دوره دهم ریاست جمهوری یکی از مشاوران احمدینژاد میگفت ما برای
اجرای برنامههای خود در کشور به ۲۰ سال وقت نیاز داریم یعنی برای
عملیاتی کردن برنامههای خود باید تا پایان چشمانداز ۱۴۰۴ در قدرت بمانیم،
بعد ما سوال کردیم که دوره ریاست جمهوری بیشتر از هشت سال که نیست، او
پاسخ گفت خدا مدودف را برای همین کار درست کرده و خوب است ما یک مدودف این
وسط داشته باشیم و با یک دوره تنفس، هشت سال دیگر ریاست جمهوری ادامه پیدا
کند بنابراین برنامه آقایان بیست ساله است اما قانون اساسی این اجازه را
نمیدهد. دولت در زمان کنونی بیش از هفت سال و نیم از برنامههای عملیاتی
خود را پشت سر گذاشته و اگر عملکردی داشته باید بیان کند یعنی اگر قرار
بوده تحولی برای جان گرفتن اقتصاد کشور رخ دهد به طور مشخص آن را بیان
کنند.
- نمیخواهم وارد تحلیل و نقد آمارهای رئیس جمهور در
روز ۲۲ بهمن شوم، چراکه این مسائل باید در محافل علمی نقد شود و کار
کارشناسی روی آنها صورت بگیرد اما این که بخواهند این گونه تبلیغ کنند که
اگر ما نباشیم وضعیت رشد و پیشرفت کشور مشخص نیست، من فکر میکنم این یک
ظلم عظیم است و متاسفانه همه دولتها این ظلم عظیم را مرتکب شدند.
- خیلی
از کارها در دولت نهم انجام شد و دولت دهم آن را محکوم کرد و این جالب
است که دولت نهم در موضوع اقتصاد کارهایی انجام گرفت که بعدها از سوی دولت
دهم محکوم شد که در این میان مثالهایی مانند بنگاههای زودبازده وجود
دارد، بیش از ۱۰ هزار میلیارد تومان از بودجه کشور برای ایجاد اشتغال صرف
بنگاههای زودبازده شد اما خروجی آن عده انبوهی از افراد بیکار و بدهکار
بود که وام گرفتند اما نتوانستند پروژههای خود را عملیاتی کنند و هم اکنون
بیکار هستند و نمیتوانند اقساط وام خود را پرداخت کنند. دولت دهم طرح
ارائه تسهیلات به بنگاههای زودبازده را در زبان محکوم نکرد اما در عمل
اجرای آن را قطع کرد. دولتیها باید به دولت بعدی بگویند این کارهای مثبت
را کردهایم و این چند کار را هم که انجام دادهایم اشتباه بوده که نباید
تکرار شوند.
- فکر میکنم این سیاست(دوقطبی احمدینژاد
-هاشمی) یک سیاست نخنما شده است، آقای احمدینژاد بالاخره هفت تا هشت سال
روی این موج سوار بود و از همان ابتدا جامعه را دو قطبی کرد و دو قطبی
آقایان احمدینژاد-هاشمی در دور دهم ریاست جمهوری هم امتداد یافت اما دیگر
این شگرد برش لازم را ندارد، هرچند تصور من این است که آقای احمدینژاد
به دنبال قطب دیگری به جای آقای هاشمی است، این قطب میتواند آقای لاریجانی
باشد، اگر لاریجانی نشد یک عده از علما، در هر صورت دولت دنبال چنین فضایی
است و مساله آقای هاشمی را دیگر منتفی، نخنماشده و بیفایده میداند
بنابراین دنبال فکر جدیدی است.
- من هیچگاه اصلاحطلبان را
با چوب فتنه نراندهام و الان هم نمیرانم چرا که بسیاری از اصلاحطلبان
چارچوب نظام، انقلاب و رهبر معظم انقلاب را قبول دارند، حتی ممکن است برخی
به حرفهای رهبر معظم نقد داشته باشند اما وقتی از آنها میپرسیم بهترین
گزینه برای رهبری کشور چه کسی است آنها میگویند ما تا صد سال دیگر هم بهتر
از رهبر معظم انقلاب پیدا نمیکنیم. روزی در مجلس هشتم یکی از دوستان تند
ما تذکری داد و من در پاسخ به وی گفتم ما در مجلس هشتم اصلاحطلب داریم اما
یک نفر هم فتنهگر نداریم چرا که همه این ها نیروهای انقلاب هستند. در
مجلس هشتم تعداد اصلاحطلبان زیاد بود اما هیچ کدام از آنها را فتنهگر
نمیدانستم و الان هم فتنهگر نمیدانم.
- من نمیدانم که
آقای خاتمی در انتخابات ریاستجمهوری ثبت نام میکند یا خیر یا اگر نام
نویسی که تأیید میشود یا نمیشود اما فکر اینکه اگر خاتمی بیاید ۲۰ میلیون
رای میآورد، توهم است. معتقد نیستم که اگر خاتمی به انتخابات وارد شود ۱۸
یا ۲۰ میلیون رای میآورد، خود اصلاح طلبان هم چنین تحلیلی ندارند چراکه
آنها تحلیل میکنند در نهایت بتوانند در دور اول ۷ تا ۸ میلیون رای بیاورند
و سپس به مرحله دوم بروند تا شاید در مرحله دوم اتفاقی بیفتد.
- من
موضوع عمدی بودن گرانیها را قبول ندارم، اما معتقدم دولت سهم تحریمها در
گرانی را خیلی بزرگ میکند و در محافل عمومی و خصوصی سهم تحریمها اصلا
اینقدر نیست چراکه مقدار زیادی از این گرانیها مربوط به بیبرنامگی،
خودمحوری و نابخردی است، معتقدم با وجود تمام این تحریمها میتوانستیم
کاری بکنیم که مشکلات اینچنینی پیش نیاید.