مكرون هم از ساخت و پاخت محرمانه ميان تهران و واشنگتن ميترسد
چهاردهم خردادماه سال ١٣٨٨، باراك اوباما در قاهره يك سخنراني به ياد ماندني داشت. اوباما كه ماههاي آغازين رياست جمهوري اش را سپري ميكرد، ضمن اعتراف به دخالت آمريكا در سقوط دولت مصدق گفت: «من صراحتا به رهبران و مردم ايران گفته ام به جاي آنكه در گذشته بمانيم، كشور من آماده است كه به جلو حركت كند». آيت الله خامنهاي در سخنراني نوروزي سال ١٣٨٨، عبارت دست چدني و دستكش مخملي را مطرح كرد و لذا ابراز تمايل مجدد اوباما در آن سخنراني مهم، نگراني برخي را تحريك كرد.
يك هفته پس از سخنراني قاهره، انتخابات رياست جمهوري سال ١٣٨٨ برگزار شد و حواشي آن بستري مناسب فراهم آورد تا مخالفان كاهش تنش با تمام قوا به صحنه بيايند.
بازيگران منطقه كه از احتمال كاهش تنش متضرر ميشدند، با دميدن به آتش اختلافات داخلي در ايران، موفق شدند كه اوباما را از تعامل با ايران منصرف كنند. آيت الله خامنهاي ده سال بعد، در ٢٤ ارديبهشت ماه ١٣٩٨، ماجرا را چنين روايت كرد:
«اوباما یک نامهی «فدایت شوم» برای ما نوشت و ما هم بعد از مدّتی یک جوابی به او دادیم و بلافاصله نامهی دوّم را نوشت؛ من میخواستم باز هم جواب بدهم که در این بین فتنهی ۸۸ پیشامد کرد؛ خوشحال رفتند سراغ فتنه گرها و دفاع از فتنه، حمایت از فتنه…»
باراك اوباما در آستانه شركت در انتخابات رياست جمهوري امريكا براي انتخاب مجدد، بار ديگر شانس خود را نزد ايرانيها امتحان كرد. اين بار سلطان عمان واسطه شد و مقاماتي از ايران براي مذاكره محرمانه با آمريكاييها مجوز گرفتند.
امريكا در حالي شركاي اروپايي خود را براي تحت فشار قرار دادن ايران ترغيب ميكرد كه هم زمان پشت پرده در جستجوي راهي براي مذاكره با ايران بود. سرانجام اين دغل بازي واشنگتن افشا شد و انعكاس آن در مذاكرات هستهاي اين بود كه فرانسويان تا هفتههاي پاياني رسيدن به برجام، دنبال بهانه گيري و سنگ اندازي بودند؛ اين تصور وجود داشت كه برجام يك سند از پيش تنظيم شده در تاريكخانه مذاكرات واشنگتن و تهران است. اخيرا مكرون در نشست خبري مشترك با ترامپ يادآوري كرد كه: «مذاكره كنندگان فرانسوي در آن زمان براي امضاي برجام بيش از ديگران سختگيري ميكردند. فرانسه بيش از ساير طرفهاي برجام در مورد آن ترديد داشت.»
به هر حال مسيري كه سالها پيش ايران همراه با تروئيكاي اروپايي آغاز كرده بود، با ٥+١ به يك معامله هستهاي رسيد.
اروپاييها آن معامله را يكي از مهمترين دستاوردهاي تاريخ سياست خارجي اتحاديه اروپا ناميدند. همزمان با پيشرفت تعاملات، اسرائيل و بلوكي از كشورهاي عربي، به دنبال تعريف پروژههاي ضد ايراني رفتند تا مگر غرب را هر چه بيشتر به تقابل با ايران آلوده كنند. ايشان غافلگير و نگران با سراسيمگي جهت تشديد تنش و اخلال در روابط واشنگتن با تهران تلاش ميكردند كه از جمله آنها بر افروختن آتش جنگ در غزه و يمن بود…
سرانجام عليرغم معامله هستهاي و مذاكرات محرمانه، كارنامه باراك اوباما طي تداوم سياستهاي ضد ايراني واشنگتن، متفاوت با ديگر روساي جمهور نشد.
اوباما نيز مواضع ضد ايراني واشنگتن را تقويت كرد زيرا تغيير واقعيت تقابل ايران و امريكا، معطل تغيير ماهيت يكي از طرفين است. با انتخاب دونالد ترامپ، تاكتيكهاي واشنگتن بار ديگر بروزرساني شد. ترامپ به اتكاي ميراثي كه پيشينياناش برجاي گذاشته بودند، اقدامات ضد ايراني واشنگتن را ادامه داد.
علاوه بر امكانات زيرساخت حقوقي تحريمها، يكي از بهانههاي اعلام خروج امريكا از تعهدات برجامي، تكرار ادعايي بود كه باراك اوباما تنها چند ماه پس از برجام به ميان انداخت. فروردين ١٣٩٥، باراك اوباما نسبت به پيامد هاي نقض «روح برجام» به ايران هشدار داده بود.
ترامپ شاخ و شانه ميكشد اما اروپاييان ضربه آن تحقير را فراموش نكرده اند كه باراك اوباما عليرغم رهبري اجراي قطعنامههاي ضد ايراني و محكوميت ايران به بهانه نقض حقوق بشر، در پشت پرده با تاكيد بر محرمانه ماندن، به دنبال گفتگوي مستقيم با تهران بود.
دولت اوباما حتي در بازبيني سند راهبردي وضعيت هستهاي در سال ٢٠١٠، تلويحا ايران را تهديد به حمله اتمي كرد اما ناگهان با تغيير رئيس جمهور ايران، كاخ سفيد با ترويج تصوير واقعيت جديد ايران، نتايج مذاكرات محرمانه را در قالب برجام جمعبندي كرد. اروپاييها مطمئن نيستند كه ترامپ بازي اوباما را تكرار نكند مخصوصا اينكه خود ترامپ، غير قابل پيشبيني بودن را امتياز مي داند.
كشورهاي اروپايي نميخواهند در جامعه جهاني بي اراده و پيرو و رعيت امريكا به نظر برسند، هدفي كه در تقابل با خواسته دونالد ترامپ است. اما ايشان كه در برجام ماندهاند، ضمنا در جستجوي واكنشي مناسب به كاهش تعهدات برجامي ايران هستند.
اروپاييها پيش از اقدام به پرداخت هزينه فعاليت اينستكس و يا حتي انتخاب تندي كردن با ايران، از اين نگرانند كه افشاي توافقات دو جانبه در مذاكره محرمانه ديگري ميان تهران و واشنگتن، مجددا باعث تحقيرشان شود و ضربهاي ديگر به اعتبارشان بزند.
ابتكار مكرون هر محتوايي داشته باشد، به نيت نظارت بر در ورودي اتاقي است كه براي مذاكرات احتمالي ميان واشنگتن و تهران چيده خواهد شد. احتمال مذاكره ناچيز است اما اروپاييها هم يك صدا از ابتكار مكرون حمايت كردهاند تا اگر روزنهاي به مذاكرات ميان ايران و امريكا گشوده شد، مطلع باشند و غافلگير نشوند.
اتحاديه اروپا يك كشور نيست كه همچون ايران يا امريكا با چابكي تاكتيك عوض كند و لذا اروپاييهاي گرفتار به تعهدات سياست خارجي اتحاديه، نگران و مستاصل و بي عمل مانده اند.
سفر غافلگير كننده ظريف به بياريتز هوشمندانه بود تا از اين طريق به اروپايي ها بفهماند كه تهران با نظارت اروپا بر در ورودي اتاق كذايي مذاكرات موافق است و هيچ خبري از مذاكرات محرمانه نيست.
امريكا تاكيد ميكند كه تا به زانو در آمدن ايران دست از فشار حداكثري بر نخواهد داشت و آنگاه مذاكره علني را مطلوب ميداند. ايران هم شرط مشخص عقب نشيني و بازگشت امريكا به برجام را مطرح كرده است و حتي امكان ديدار دوجانبه ميان مقامات دو كشور را رد ميكند.
شرطهاي ملموس و عيني دو طرف اگر چه تنش آلود به نظر ميرسند اما مكرون و اروپاييها آرامش خيال خواهند يافت از اين كه دو حريف به اندازه اي دور از يكديگر هستند كه اكنون بتوان احتمال مذاكرات را از معادلات خارج كرد…
برداشتي متفاوت از ژست ميانجيگري امانوئل مكرون هم رواج دارد كه اگر چه بي اساس به نظر ميرسد اما جهت تفسير رفتار ديوانه وار اسرائيل مفيد است. اسرائيل كه هيچ هنري جز جنايت و خشونت ندارد، بار ديگر همه خباثت خود را بر تشديد تنش متمركز كرده است تا احتمال وهمي مذاكره امريكا با ايران را كاهش دهد.
اگر همچنان اين احتمال وهمي درباره امكان مذاكرات ميان ايران و امريكا برجسته بماند، طبق الگوي گذشته بايد منتظر تشديد رفتارهاي ضد ايراني برخي كشورهاي منطقه باشيم و البته نبايد غافل شد از عدهاي وطن ستيز يا ساده لوح كه در آستانه انتخاباتي ديگر ميتوانند بازيگران سناريوي پرونده سازي عليه اوضاع داخلي ايران شوند.