مردم می فهمند
همیشه گفته ام که باید «جوان» را بشناسیم، پای درد دلش بنشینیم و تا جایی که اختیار و امکان داریم برای حل یا تعدیل مشکلات او تلاش کنیم، البته در طول ایام سال... نه فقط: شب انتخابات! و آن هم با پوشش تبلیغاتی!
عصر خبر- دکتر حمید هنرجو :ریشه «جوان» و عنصر «جوانی» را چه عوامل یا افرادی می توانند خشک کنند؟ جوابش یک کلمه است: «شعار» منهای «عمل».
روزی در مراسمی بودم – اسم نمی آورم کدام مراسم و در کدام شهر – از بدو ورود، احادیث و کلام بزرگان دین به چشم می آمد تا خود سالن…
مجری راحت طلب برنامه هم از روی استندها و پلاکاردهای آویخته به دیوار، همان جملات و نوشته ها را می خواند و وقت پر می شد تا مقامات شهرستان پشت تریبون بیایند و سخن برانند.
سرانجام مراسم تمام شد، مقامات و نمایندگان و… با محافظ و ملازم سوار خودروهای لوکس شدند و بسته های انباشته و حجیم پذیرایی در صندوق عقب خودروها جا خوش کرد!
مردم پیاده، نفس خیابان را بند آوردند! برای تاکسی! در حالی که اگر همان ها نبودند، سالن پر نمی شد و مقامات باید برای صندلی ها حرف می زدند!
پیش چشم خودم، دختر جوان لوح تقدیرش را که در مراسم گرفته بود، در سالن جا گذاشت و رفت! حق هم داشت…
همان جا به مسئولان مراسم گفتم: «شما هم به اهلبیت(ع) ظلم کردید و هم ریشه جوان و جوانی را در این شهر، خشکاندید!
کاش کمی از خدم و حشم می کاستید، رنگ آمیزی ها و پذیرایی سنگین را فاکتور می گرفتید و هدیه قابل قبولی برای جوانان تهیه می کردید تا احساس ناخوشایند ابزاری بودن به آنها دست ندهد».
همیشه گفته ام که باید «جوان» را بشناسیم، پای درد دلش بنشینیم و تا جایی که اختیار و امکان داریم برای حل یا تعدیل مشکلات او تلاش کنیم، البته در طول ایام سال… نه فقط: شب انتخابات! و آن هم با پوشش تبلیغاتی!
«جوانگرایی» در کارنامه افراد قابل تشخیص است نه در نوشته جات فرمایشی در کانال ها و گعده های سازماندهی شده و سخنرانی های شتابزده ای که متن آن را دیگران برای گوینده تهیه و تنظیم می کنند… !
مردم می فهمند، یا علی مدد