جانور بودن یا نبودن مساله این است
در اینجا بهروزی در شهروندی محقق می شود چون با درک این دقیقه من با تعریفی از خیر عالی و به کاربستن عقل دور اندیش می دانم که اگر "دیگری" از این اقلام محروم شود با آلوده شدن افراد من هم در کانون این بحران مصون نخواهم ماند این را به مثابه یک مُشتی از خروار می توان به دیگر حوزه های زیستی خود تسرّی دهیم.
به گزارش عصرخبر به نقل از ابوالفضل رمضانی ، وقتی انسانها در شهر بودن را جمع اعداد می دانند و هیچ درک و تعریفی از انسان بودن خود از آن رو که شهروند هستند، ندارند و ارتباط شبکه ای بودن و شبکه ای اندیشیدن آنها به مثابه خیرِ عالی به محاقِ خیرِ آنی می رود و درکشان از خیرِ اعلا فروکاسته به مساله بقا آنهم از رهگذر توجیه “واقعیت برساخته”می شود باید در انسان بودنش شک کرد!
واقعیت برساخته چیست؟
مثلاً بودنِ بیماری کرونا یک “واقعیت ” اما ترس کاذب از این بیماری و التهاب سازی بر اساس فهم نادرست از آن “واقعیتی برساخته”ایجاد می کند و آثارش خالی کردن فروشگاهها از مواد شوینده،ماسک،الکل،انبر نسارا و…. می شود به روش استقرایی می توان گفت:هر جا انسانهایی یافتید که تمامی این اقلام متصل به این شبکه التهاب ساز را احتکار می کنند آنچه بیش از نیازشان را،ندیده حکماً جانور اند؛
چرا؟
ارسطو 2400 سال پیش در یونان باستان تعریفی از انسان اینگونه بدست داد”انسان بودن یعنی شهروند بودن”یعنی با شهروندی است که انسان تعریف می شود!
در واقع بنا بر همین ادعا اگر در شهر باشد و شهروند نباشد،می گفت:”یا جانور است یا خدا”
حال چگونه می توان در شهر بود اما شهروند نبود؟
انسانی که درک و تعریفی از غایتِ موجودیت اجتماعی اش از آن جهت که در شهر است ندارد!
این غایت چیست؟
برای وضوح بیشتر ارسطو مثالی از دانه بلوط می زند…دانه بلوط بنا به طبیعتش می خواهد درخت بلوط بشود،پس در مراتب توضیح،درخت بلوط مقدم بر دانه بلوط است؛یعنی برای فهم اینکه بدانیم دانه بلوط چیست،باید نخست بدانیم که درخت بلوط چیست.
این مثال را برای مقام مقصودی در طبیعت در نظر گرفتم که بُعدی اخلاقی هم دارد؛«غایت»هر چیزی همانا«خیر»آن چیز است و در مثال دانه بلوط “خیر” دانه بلوط آن چیزی است که به او کمک می کند تا کامل شود(کود،آب و…) و درخت بلوط گردد.
“خیر” انسان در چیزی است که بتواند کمکش کند تا کامل شود و در نگاه ارسطو خیر انسان “بهروزی”و شرایط تحصیل و تحقّق اش به کار بستن و پروش قوای عقلانی است.
حالا هر کسی درکی از بهروزی دارد؛
مثلا یکی با انبار کردن اقلام بهداشتی و کسی هم با رایگان بخشی و مدارا کردن در راه مبارزه با ویروس کرونا….
در اینجا بهروزی در شهروندی محقق می شود چون با درک این دقیقه من با تعریفی از خیر عالی و به کاربستن عقل دور اندیش می دانم که اگر “دیگری” از این اقلام محروم شود با آلوده شدن افراد من هم در کانون این بحران مصون نخواهم ماند این را به مثابه یک مُشتی از خروار می توان به دیگر حوزه های زیستی خود تسرّی دهیم.