روحانی؛ رییس جمهور بیجریان
رئیس جمهور روحانی سال آخر ریاست جمهوری خود را طی میکند. او به عنوان رییس جمهور در 7 سال گذشته نتوانست شخصیت مستقلی از خود به مردم و جریانهای سیاسی نشان دهد.
عصرخبر-حسین یگانه:روحانی در سال 92 به دلیل حمایتهای مرحوم هاشمی رفسنجانی و جریان اصلاحات به قدرت رسید و در سال 96 باز هم حمایت اصلاح طلبان و استفاده از استراتژی ترساندن مردم از رقیب، فاتح میدان شد.
او نتوانست از این سرمایه ایجاد شده استفاده کند و امروز به خاطر همین معنا تبدیل به تنهاترین رییس جمهور تاریخ ایران شده است.
هیچ رییس جمهوری به اندازه روحانی در سپهر سیاست ایران تنها نبوده است. امروز نه اصولگرایان که زمانی روحانی از جنس آنها بود و نه اصلاح طلبان که حامی جدی شیخ دیپلمات در دو انتخابات ریاست جمهوری بودند، حاضر نیستند پای روحانی بایستند و از او در برابر انتقادها حمایت کنند.
هاشمی، خاتمی و احمدی نژاد هم قبل از پیروزی در انتخابات و بعد از آن دارای حامیانی بودند که بدون توجه به فضای سیاسی و اقتصادی کشور از نامزد و رای خود دفاع میکردند.
آنها سینه چاک به میدان میآمدند و سپر به دست میگرفتند و از رییس جمهور محبوب خود دفاع میکردند.
روحانی امروز در میدان سیاست تنهاست و به جز چند نفر که از سالهای دور با حسن روحانی رفاقت داشتند و الان هم در دولت نقش و پست دارند، کسی حاضر نیست زیر علم روحانی سینه بزند.
روحانی در تمام این سالها فکر کرد میتواند هم دل راست را به دست بیاورد و هم دل چپ را. او فکر میتواند مثل هاشمی رفسنجانی تبدیل به سیاستمدار فراجناحی شود که همه به او احترام میگذارند.
روحانی نه کاریزمای هاشمی را داشت نه سیاستاش را به همین خاطر امروز میزان محبوبیتش در جامعه به پایین ترین حد خود رسیده است.
به جد میتوان گفت که اگر او در ماههای باقی مانده عمر ریاست جمهوریاش آپلو هم هوا کند باز هم نمیتواند دل رای دهندگانش را به دست بیاورد.
روحانی بعد از خروج آمریکا از برجام تبدیل به یک سیاستمدار منفعل شد. او منتظر بود تا طرف مقابل مهره خود را حرکت دهد تا بعد تصمیم بگیرد. در حالی که شرایط کشور به گونهای بود که روحانی باید دست به مهره میشد و نباید منتظر حرکت دیگران میماند.
عاقبت روحانی درس بزرگی برای همه افرادی است که سودای ریاست جمهوری بر سر دارند. بدون داشتن جریان سیاسی و سبد رای ثابت نمیتواند تبدیل به رییس جمهوری کارزماتیک و تاثیر گذار شوند.
تقریبا هر سه رییس جمهور قبل از روحانی بعد از پایان دوران ریاستجمهوریشان از سوی حامیانشان به حضور دوباره ترغیب شدند و هر سه هم به این درخواست لبیک گفتند. هاشمی در سال 84 و 92 در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرد که یک بار طعم شکست را چشید و بار دیگر رد صلاحیت شد.
خاتمی هم در سال 88 وارد کارزار شد و اعلام نامزدی کرد اما با آمدن میرحسین موسوی به نفع او کنار کشید و از نخست وزیر دوران جنگ حمایت کرد. احمدی نژاد هم در سال 96 به وزارت کشور رفت و ثبت نام کرد اما توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شد.
به نظر میرسد اما هیچ جریانی بعد از پایان دور اول رییس جمهور بعدی، از حسن روحانی برای حضور در انتخابات دعوت نکند. چون او کسی را برای خود نگه نداشته است. مگر اینکه تنهایی وارد این کارزار شود البته به شرطی که شورای نگهبان او را تایید صلاحیت کند.