قانونی که برای کمک به اقتصاد هنر تصویب شد اما به سرانجام نرسید!
یک کارشناس اقتصاد هنر گفت: طرح خرید اثر هنری توسط سازمانها، هیچگاه از سوی نهادهای دولتی جدی گرفته نشد و به سرانجام نرسید.
به گزارش خبرنگار حوزه تجسمی گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، اقتصاد هنر مسئله بسیار مهم و در عین حال، بسیار کمرنگ در کشور ماست. تا زمانی که اقتصاد هنر پویا نباشد، نباید منتظر اتفاقهای فاخر هنری در کشور بود؛ زیرا هنرمند تا جایی میتواند با مشکلات مالی کجدار و مریز پیش برود، اما از جایی به بعد، یا هنر او سرخورده میشود و یا به دلیل فشارهای مالی، فعالیتهای هنری را رها کرده و به دنبال مشاغل پردرآمدتر می رود.
گردش چرخه اقتصاد فرهنگ و هنر منوط به اعمال سیاستهایی است که کارشناسان این حوزه ارائه میدهند.
در این خصوص با کامیار محبی کارشناس اقتصاد هنر، نمایشگاه گردان و مدیر تبلیغات جشنواره هنری آفریده گفت وگو کردیم که در ادامه میخوانید:
آقای محبی به نظر شما هنرمندان قشر مهجور در جامعه هستند؟
وقتی از مقوله هنر صحبت می کنیم به واقع درباره مقولهای حرف می زنیم که در جامعه ما کمتر به آن توجه شده است. حال آنکه خالقان آثار هنری احتیاج به توجه بیشتری دارند؛ چرا که خط مشی یک جامعه را هنرمندان می توانند شکل دهند و به ظن بنده هیچ کدام از سیاسیون و مدیران این توانایی را ندارند. هنرمندان با روحیه لطیف و فکری خلاق، موضوعی را چنان که باید خلق و ذهن افراد جامعه را به سوی آن متمرکز می کنند. نمونه اش انتخابات خودمان. هر هنرمند به طریقی وظیفه اش را نسبت به جامعه ادا کرد و اگر کمی شفاف باشیم با عدم تحقق وعدههای دولت، هنرمندان در مرکز تهاجم جامعه قرار گرفتند؛ یعنی هم از جانب توده مردم و هم از جانب مسئولین مورد کم لطفی قرار گرفتند.
شما به جمله هنر برای هنر معتقد نیستید؟
به نظرم هنر مقوله ای است که می تواند خشنترین و وحشتناکترین وقایع را دیدنی و شنیدنی کند. مگر چند درصد از افراد جامعه جنگ را به چشم دیده اند؟ شاید درصدی بسیار پایین؛ اما نقاشان، عکاسان، هنرمندان موسیقی، فیلمسازان و تئاتریها چنان تلطیف شده جنگ را به تصویر کشیدند که می شود گفت تمام جامعه جنگ را لمس کرده اند.
هنر دستمایه می خواهد و هنرمندان موضوعات مختلف را دستمایه خلق آثارشان قرار می دهند. من بر این باورم که تعبیر جامعه برای هنر و هنر برای جامعه شاید درستتر باشد.
به نظر شما هنر در خدمت اقتصاد است یا اقتصاد در خدمت هنر؟
وظیفه این دو در قبال یکدیگر تضامنی است؛ به این معنا که هنر به صورت بالقوه می تواند به درآمدزایی منجر شود و نظام سرمایه هم با کمک هنر می تواند مسیری را برای تعالی برند (نام خود) فراهم آورد. به این طریق که ما در سراسر جهان شاهد هستیم که یک برند با تکیه بر هنر، نام و محصول خود را در معرض دید همگان می گذارد. حال این آثار می تواند در خدمت فرهنگ باشد یا برای تبلیغات سوء قرار گیرد. خوشبختانه قشر هنرمند ما یکسره در خدمت هنر حقیقی گام برمی دارند و قلم را به رنگ و رنگ را به بوم می نشانند.
درآمدزایی آثار هنری را ته چه حد در جامعه مهم میدانید؟
با تمام تعاریفی که ارائه شد، به نظر شما هنرمندان با کمک هنر و خلاقیت خود نمی توانند مسیری صحیح و مدیریت شده برای شکوفایی هر مقولهای تعریف کنند؟ یک نمودار جهانی اینگونه تعریف می شود که نظام سرمایه سیاستهای یک جامعه را شکل می دهد، سیاست فرهنگ را تعریف می کند و فرهنگ هم به وسیله هنرمندان ترویج داده می شود.
یعنی فرهنگ و هنر در نقطه زیرین این نمودار قرار می گیرند؛ بنابراین ما در تلاش هستیم که هنرمندان به عنوان اصلیترین بخش فرهنگ را به جایگاه حقیقی شان برسانیم و این ممکن نیست مگر آنکه از لحاظ اقتصادی به استقلال برسند تا شکوفایی آنها بدون دغدغه صورت گیرد.
برای تحقق این هدف مسئولین چه کاری می توانند انجام دهند؟
مجلس ششم شورای اسلامی در سال ۱۳۸۲ مصوبهای را به تصویب رساند که براساس آن سازمانها، نهادها و دستگاههای دولتی میتوانند نیم درصد از اعتبارات عمرانی خود را صرف ارتقای هویت ظاهری و سیمای داخلی بناهای خود کنند که خرید آثار هنری هم بخشی از آن است. این قانون مدتها در مناقشه دولت و مجلس قرار داشت تا مجمع تشخیص مصلحت نظام در سال ۸۴ این قانون را به تصویب رساند، اما از آنجا که در تصویب این قانون کلمه «ملزم» لحاظ نشده بود، هیچگاه از سوی نهادهای دولتی که از بودجه کل کشور استفاده میکنند جدی تلقی نشد و به سرانجامی نرسید.
سال ۱۳۸۸ و در ابتدای کار دولت دهم، پس از بررسی و بحث درباره طرح خرید آثار هنری در کمیسیون تلفیق مجلس شورای اسلامی، قانونی در مجلس به تصویب رسید که طبق آن وزارتخانهها و ارگانهای دولتی مجاز شدند نیم درصد از بودجه خود را به خرید آثار هنری اختصاص دهند. بر این اساس دستگاههای دولتی و سفارتخانهها این امکان را داشتند که ویترینی از صنایع دستی و آثار هنری در مجموعه ذیربط خود ایجاد کنند.
اما باز هم ملزم نبودن دستگاهها برای خرید آثار هنری باعث شد این مصوبه آنگونه که مد نظر بود اجرایی نشود. بسیاری از وزارتخانهها به دلیل ملزم نبودن و ضروری ندانستن این موضوع، برای خرید آثار اقدام نکردند و همین مسئله باعث شد مسئولان به فکر ارائه طرح جدیدی به مجلس بیفتند. طرحی که با کم کردن میزان بودجه اختصاصی، دستگاهها را ملزم میکرد از محل بودجه اعتبارات عمرانی، آثار هنرمندان را از گالریها، نمایشگاهها و اکسپوها خریداری کنند.
در سال ۱۳۹۰ مجلس آئیننامهای مبنی بر اختصاص یکدهم درصد از اعتبارات عمرانی ساختمانی دستگاههای اجرایی به خرید آثار هنری را به پیشنهاد مشترک وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری تصویب کرد. بر اساس این مصوبه کلیه دستگاهها و مؤسسات متعلق به قوای سهگانه موظف شدند حداقل یک دهم درصد از اعتبارات عمرانی ساختمانی خود را به منظور رعایت هرچه بهتر معماری اسلامی در ساختمانها و انتقال پیامهای فرهنگی و معنوی به خرید آثار هنری منقول و غیرمنقول اختصاص دهند.
در این قانون، نگارخانهها به عنوان مهمترین مراکز عرضه و فروش آثار هنری، اکسپوهایی که توسط بخش خصوصی برگزار میشود و اکسپوهایی که با حمایت دولت برگزار نمیشوند به عنوان بسترهای خرید آثار هنری تعیین شد که فعالیت بیشتر نگارخانهها، افزایش آنها و برگزاری منظم اکسپوها عواملی بودند که میتوانستند در جهت تحقق اجرایی شدن این قانون موثر باشند. اما همانند هر قانون دیگر، قانون خرید آثار هنری توسط ارگانها هم فقط تصویب شد و در مرحله اجرا سرپوشیده ماند.
شما کیوریتور و مدیر تبلیغی جشنواره آفریده هم هستید. بفرمایید چرا هنر و چرا بانوان؟
همانطور که می دانید بانوان هنرمند این مرز و بوم در حوزه هنرهای تجسمی افرادی پویا، خلاق و با توجه به زندگی مدرن بسیار آوانگارد یا به زبان سادهتر پیشرو هستند که با توجه به شرایط اقلیمی، قلم و کاغذ را وسیلهای قرار داده اند تا نظرات و تفکرات خود را بر بوم نقاشی و طراحی کنند. حال این شکوفایی باید در مسیر درآمد زایی برای آنان قرار گیرد تا انگیزهای باشد که بتوانند توانایی خود را به منصه ظهور برسانند و جامعه بانوان را به سمت پویایی اقتصادی سوق دهند تا انگیزهای والا برای ادامه راهشان باشد.
این رویداد که در دوران کرونا برگزار می شود، چه ویژگیهای خاص تری دارد؟
خیلی از کارشناسان بر این باورند که دوران کرونا سدی است که هنرمندان مهجور را گوشه نشین و منزوی و راههای ارائه اثر را بر آنان تنگ و ناهموار کرده است. حال جشنواره آفریده بر این باور خط بطلانی کشیده است و با ارائه فراخوان، فاصلهها را از میان برداشته و بانوان هنرمند را فراخوانده که عکس آثار خود را بدون توجه به بعد مسافت و حتی از دورافتادهترین قریههای این ملک برای جشنواره ارسال کنند و در مرحله بعد نسخه فیزیکی آن را به جشنواره برسانند. به عقیده من این دوران فاصله را برداشت تا انسانها راحتتر بتوانند صدای خود را به گوش همگان برسانند.
در این راه و به ویژه برای اینگونه جشنوارهها چه برنامهای دارید؟
ما با تکیه به هنر هنرمندان و نیروی خلاق آنان از نهادها و نظام سرمایه داری مطالبه داریم و با رایزنیهای صورت گرفته همه نیروی خود را به کار می گیریم تا بتوانیم آثار حاضر در این جشنواره را به دست هنرشناسان برسانیم و انگیزهای ایجاد کنیم تا هنرمندان ذهن و توانایی خود را فقط معطوف خلق اثرشان کنند. امید که نهادها هم همکاری مطلوب را در این راه داشته باشند.
و حرف آخر؟
ما در تاریخ، هنرمندان بیشماری داشتیم که در دوران حیات مورد کم لطفی جامعه قرار گرفتند و گاه این موضوع سبب شده که به انزوا کشیده شوند. برای مثال ونگوک در طول حیات چنان مورد بی اعتنایی قرار می گیرد که فقط در دوران زندگی اش یک اثر از او فروخته می شود یا بولگاکف که ۵۰ سال پس از مرگ رمان مرشد و مارگریتایش به چاپ می رسد و در یک روز ۳۰۰ هزار جلد آن به فروش می رود. همچنین داستایوفسکی که در فقر مجبور به نگارش رمان قمارباز می شود و خیلیهای دیگر.
امید داریم که به عنوان مهد تمدن و هنر بتوانیم شرایطی را رقم بزنیم تا هنرمندانمان و در جشنواره آفریده، بانوان هنرمند آثار خود را به معرض دید همگان بگذارند و از فروش اثرشان پر از انگیزه شوند. این مهم به همت جمعی و لطف نهادها و سرمایه داران میسر خواهد شد.