محمد بن سلمان، پادشاهیِ قاتل / محمد بن سلمان چگونه ولیعهد سعودی شد؟
محمد بن نایف ولیعهد سعودی که مورد تایید آمریکاییها هم بود همه چیز برای موفقیت داشت تا زمانی که پسرعمویش محمد بن سلمان استراتژی دقیقی برای از میدان به در کردن او از عرصه سیاسی و تصاحب مقامش تنظیم کرد.
اعتمادآنلاین| سیدسراج میردامادی- امیلی زاکور روزنامهنگار فرانسوی و کارشناس حوزه خاورمیانه، دنیای عرب و به ویژه حوزه خلیج فارس با نگارش مقالهای در مجله ژون افریک (شماره ۳۰۹۸ ماه مارس ۲۰۲۱) به بررسی سیر نزاع تاریخی و حساس ۲ پسرعمو (محمد بن نایف MBN و محمد بن سلمان MBS) حد فاصل سالهای ۲۰۱۵-۲۰۱۷ برای تصاحب پست ولیعهدی پادشاهی سعودی پرداخته است. در این رقابت نفسگیر تلاش گسترده هر ۲ رقیب برای جلب نظر آمریکا حائز اهمیت است.
محمد بن نایف ولیعهد سابق سعودی که مورد تایید آمریکاییها هم بود همه چیز برای موفقیت داشت تا زمانی که پسرعمویش محمد بن سلمان استراتژی دقیقی برای از میدان به در کردن او از عرصه سیاسی و تصاحب مقامش تنظیم کرد.
۲ سال زمان لازم بود که محمد بن سلمان (MBS) پسر پادشاه سلمان پسرعمویش محمد بن نایف (MBN) را برای جانشینی تاج و تخت عربستان سعودی از میدان به در کند. هرچند در این بازی پیشاپیش برنده محسوب نمی شد.
در سال ۲۰۱۵، محمد بن سلمان ۳۰ سال داشت و پسرعمویش ۵۶ساله بود و این در حالی بود که بن سلمان هیچ تجربه نظامیای نداشت و در عین حال به وزارت دفاع منصوب شده بود. بن نایف بیش از سه سال وزیر کشور بود و تجربه زیادی در زمینههای امنیتی و اطلاعاتی داشت.
در سالهای ۲۰۰۰ محمد بن نایف تحت عنوان کارشناس ضد تروریسم در عربستان سعودی به دستگاههای امنیتی وارد شده بود. او آموزشهای اطلاعاتی امنیتی را در افبیآی و اسکاتلند یارد دیده بود و بعد به وزارت کشور عربستان وارد شد و سرویس اطلاعاتی در این وزارتخانه را به دست گرفت و به مقام وزارت کشور رسید.
در مقام وزارت کشور بن نایف همکاری نزدیکی با سیا داشت. در این زمان او ارتباط نزدیکی با دیوید پترائوس مدیر اطلاعات مرکزی آمریکا در دوره اوباما برقرار کرد و از آنجا به شبکهای از ارتباطات با وزارت خارجه آمریکا هم دست پیدا کرد.
بن نایف از معدود شاهزادههای سعودی بود که توانایی حل و فصل پروندههایی را داشت که آمریکاییها به او محول میکردند و او همواره مورد تشویق قرار میگرفت.
در سال ۲۰۱۰ او به سیا اطلاع داد که یک هواپیمای باربری به مقصد آمریکا یک بمب با خود حمل میکند. در این میان جان فینر رئیس دفتر جان کری وزیر خارجه وقت آمریکا به ویژه مجذوب توانایی بن نایف در انتقال اطلاعات بسیار مهم در خصوص فعالیتهای جهادیستها شده بود.
یک عضو وزارت خارجه آمریکا که محل ماموریتش در ریاض بود درباره اکیپ بن نایف میگوید: «آنها بیش از یک بار جان مرا نجات دادند.»
وقتی پادشاه سلمان در سال ۲۰۱۵ میخواست جانشین خود را تعیین کند در نگاه واشینگتن بن نایف نامزد ایدهآل این مقام به نظر میرسید. در عربستان، منتخب خوشاقبال به عنوان قهرمان ملی تعیین شد. با وجود این MBN حتی پیش از منصوب شدنش به ولیعهدی علائمی از به حاشیه رانده شدن خود دریافت کرده بود. در مارس ۲۰۱۵ حملات نظامی به یمن در حالی آغاز شده بود که محمد بن سلمان در مقام وزیر دفاع از آن بیاطلاع بود. همزمان بن سلمان تلاش میکرد ارتباطات پسرعمویش با اطرافیان و دوستانش را قطع کند.
در تابستان ۲۰۱۵ روند حوادث سرعت گرفت؛ وقتی عادل الجبیر وزیر خارجه عربستان سعودی نزد همتای آمریکایی خود جان کری شخصیت محمد بن سلمان را ستایش کرد، کری یادداشت برداشت، اما مخصوصاً نمیخواست آمریکا را وارد این جدال جانشینی پادشاه عربستان کند.
همزمان با این وقایع سعد الجبری رئیس دفتر و رفیق نزدیک محمد بن نایف از ۱۵ سال قبل که آمریکاییها او را هم تایید میکردند به کاخ سفید رفت تا نبرد یمن را از نزدیک بررسی کند.
آمریکا دقت داشت که از بن نایف کمتر حمایت کند تا گمان نرود که آمریکا میخواهد پسر پادشاه را بیاعتبار کند.
در ماه سپتامبر بن نایف و سعد الجبری از تلویزیون دریافتند که پادشاه سلمان دست رد به سینه ایشان زده است. بن نایف به درستی دید که تقریباً از ارتباط با همکاران نزدیکش منع شده است.
چند هفته بعد بن نایف خود را آماده میکرد تا دوستش ژوزف وستفال سفیر آمریکا در عربستان سعودی را ملاقات کند غافل از اینکه سفیر آمریکا در جده توسط تیم بن سلمان رهگیری و شنود میشده است. بن سلمان از زمان و مکان ملاقات سفیر آمریکا و بن نایف باخبر شد و پیش از آن با سفیر تماس گرفت و از او تقاضای ملاقات، پیش از ملاقاتش با بن نایف کرد.
شاهزاده دیدارش با سفیر آمریکا را آنقدر به درازا کشاند تا مطمئن شود که او دیگر نمیتواند با بن نایف دیدار کند.
تحریف و قلب حقیقت
به درستی میدانیم که در کاخ سفید یک نبرد درونی جریان داشت. بیتردید بن نایف نامزد اصلی بود، اما بحران اعتماد میان ۲ پسرعمو جاری بود و البته بن سلمان پیمودن پلکان ترقی را پیشاپیش آغاز کرده بود. در عین حال به نظر میرسید که بن نایف در برابر انرژی پسرعمویش کمتر تمایل به ضدحمله داشت.
در حمله تروریستی القاعده سال ۲۰۰۹ به کاخ بن نایف که به مجروح شدن او انجامید، بن نایف خیلی جدیتر نشان داد که قصد کوتاه آمدن ندارد. بن نایف با اکراه مجبور به مصرف مسکنهای بسیار قوی بود تا جایی که سبب غیبت او در جلسات کاری میشد و حتی در میان جلسه رسمی با اوباما نیز خوابآلوده بود.
در گزارشهای سرویسهای اطلاعاتی آمریکا مساله اعتیاد نایف به داروهای مسکن و خصوصاً روی آوردنش به مصرف داروهایی برای بیدار ماندن ذکر شده بود. در این گزارشها سرویسها همچنین نوشته بودند که او به قلب واقعیت و تحریف علاقهمند است و از سوی دیگر تمایل زیادی به مردان دارد.
اظهار تمایل آشکار دربارهای سلطنتی پادشاهیهای حوزه خلیج [فارس] به ویژه محمد بن زاید (MBZ) ولیعهد ابوظبی و مرد پرقدرت امارات عربی متحده که بن سلمان جوان را زیر بال و پر خود گرفته بود به صورت زیرکانهای نفوذ MBS را به دوستان آمریکاییاش بیش از پیش یادآور میشد.
MBZ در ضیافت ناهار با مقامات آمریکایی در ویلای خود در ویرجینیا اعلام کرد: «میدانید چرا بن نایف نمیتواند پادشاه عربستان شود؟ زیرا او از سوی سعودیها و هیچ کسی در میان ما پذیرفتهشده نیست. او نمیتواند شاه بشود، او شاه نخواهد شد.»
بن نایف که احساس خطر کرده بود سفر تفریحی سالانه شکارش در الجزایر را هفتهها تمدید کرد و به درخواستهای شرکای آمریکاییاش هم پاسخ نداد.
بن سلمان از این غیبت طولانی بن نایف که تمامی سال ۲۰۱۶ به درازا کشید بهره برد و به گسترش نفوذ و ترویج نگاهش برای آینده پادشاهی همت گماشت.
هیاتهای آمریکایی پشت سر هم در بیشتر موارد به دعوت پادشاه و پسرش راهی ریاض میشدند. این فرصتی برای هیاتهای مزبور بود تا سعودیهای پرنفوذ را ملاقات کنند. سناتور جمهوریخواه لیندسی گراهام تحت تاثیر شخصیت شاهزاده جوان به ویژه نگاه روشن او نسبت به مشکلات اقتصادی و اجتماعی پادشاهی سعودی قرار گرفت.
یکی از هیاتهای نمایندگی متشکل از دانشگاهیان، سفرای سابق، مشاوران پارلمانی و مشاوران سیاسی پرنفوذِ واشینگتن در آگوست ۲۰۱۶ به ریاض رسید. آنها بعد از دیدار کوتاهی با پادشاه سلمان با محمد بن نایف دیدار کردند. بن نایف که ضعیف و ازپاافتاده مینمود آشکارا عدم تمایلش را برای پاسخ به پرسشهای اعضای این هیات درباره اصلاحات اقتصادی، جنگ یمن و بحران سوریه ابراز کرد. او حتی درباره مسائل امنیتی و زمینههای علاقهمندیاش هم سکوت کرد. این جلسه کمتر از یک ساعت به طول انجامید.
اعضای این هیات نمایندگی آمریکایی سپس با MBS ملاقات کردند. شاهزاده جوان فوراً انرژی زیاد خود را به ویژه برای ارتقای مناسبات میان آمریکا و عربستان سعودی، همکاری در حل بحران سوریه، جنگ یمن، عراق، نزاع اسرائیل و فلسطین، سیاستهای نفتی و اصلاحات دینی به نمایش گذاشت.
بن سلمان مشکل تصویر عربستان سعودی در غرب را پذیرفت، اما قول داد اصلاحاتی که او پیشنهاد میکند این تصویر را متحول خواهد کرد. سپس او مهمانان خود را با ادای این جمله که: «اسرائیل دشمن عربستان سعودی نیست» متعجب کرد. جلسه ۲ ساعت به درازا کشید و تمامی مهمانان چهره رهبر آینده را در او دیدند.
در ژانویه ۲۰۱۷ دونالد ترامپ پست ریاستجمهوری آمریکا را در دست گرفت. دامادش جرد کوشنر که همچنین مشاور ویژهاش هم بود خیلی زود با MBS و MBZ پیوند نزدیک برقرار کرد.
محبوس و آزاردیده
پس از ماهها انفعال محمد بن نایف تصمیم گرفت دوباره فعالیت کند. با پیشنهاد ماموران سرویس اطلاعات آمریکا که با او همکاری میکردند و از کنار گذاشته شدنش نگران بودند، بن نایف روبرت ستریک، یک لابیست را که از سوی سطوح بالای حزب جمهوریخواه هم معرفی شده بود، به استخدام خود درآورد. ماموریت او یادآوری به مقامات جدید دولت آمریکا بود که بن نایف یک متحد اجتنابناپذیر برای ایشان است.
خیلی دیر شده بود. کمی بعد دونالد ترامپ در حالی به ریاض سفر کرد که ملاقات رسمی با بن نایف در آن پیشبینی نشده بود. در پایان ماه یک فرستاده ویژهی MBS مخفیانه به واشینگتن پرواز کرد. او به مقامات دولت ترامپ اعلام کرد که رئیسش آماده شده تا پسرعمویش را برکنار کند.
شبانگاه ۲۰ ژوئن ۲۰۱۷ محمد بن نایف تماسی دریافت کرد که او را به کاخ الصفا فرا خوانده بودند. وقتی به محل رسید حتی پیش از ورود به کاخ محافظان او بازداشت و خلع سلاح شدند. پادشاه سلمان خواست که بن نایف را تنها ملاقات کند، اما او نپذیرفت. مهمان در سالن به انتظار نشست و فهمید که محبوس شده است. دقایقی گذشت و همزمان دفتر بن سلمان با هیات بیعت تماس گرفتند. پیام این بود: «پادشاه میخواهد پسرش ولیعهد بشود، انتخاب شما چیست؟» سرنوشت مشخصی در انتظار کسانی بود که جرأت کنند با تصمیم پادشاه مخالفت کنند. MBS با ۳۱ رأی از ۳۴ رأی به ولیعهدی عربستان سعودی برگزیده شد.
یک فرستاده به بن نایف خبر داد و از او خواست که نامه استعفای خود را بنویسد و امضا کند. یکی از نزدیکانش او را چنین به یاد میآورد: «او وحشتزده شده بود.» بن نایف امتناع کرد و ساعتهای طولانی همکاران رقیب به سالن میآمدند و ولیعهد را مورد آزار و اذیت قرار میدادند. برخی تهدیدش میکردند که اعتیاد او به داروها را نزد عموم بازگو خواهند کرد و برخی نوارهایی را که از سایر شاهزادهها ضبط شده بود و از بن سلمان حمایت میکردند به گوشش میرساندند. یکی از ماموران به او گفت، اگر بخواهد از سالن زنده بیرون برود باید استعفا کند.
بن نایف در تمام طول شب مقاومت کرد، اما ضعف سلامتش او را از پای درآورد. در صبحگاه فردا در حالی که خسته و از پا درآمده بود به مصالحه تن داد و پذیرفت که به طور شفاهی استعفا کند. در حالی که به فکر رسمی کردن استعفای شفاهیاش در طول روز بود به سمت درِ خروجی حرکت کرد. ساعت هفت صبح بود که ناگهان یک در سالن باز شد و بن نایف خود را در برابر انبوهی از دوربینها دید که محمد بن سلمان را در بر گرفته بودند و نمایش انتقال قدرت فوراً اجرا شد.
تنها جملهای که مغلوب فیالبداهه به زبان آورد این بود: «حالا میروم استراحت کنم و خدا تو را کمک کند.»
محمد بن سلمان ۳۱ساله با حکم پادشاه سلمان ولیعهد شد. او همچنین معاون نخستوزیر شد و پست وزارت دفاع خود را نیز حفظ کرد. در درازمدت بن نایف از تمام مسئولیتهایش به ویژه وزارت کشور برکنار و در قصر خود حصر خانگی شد، و در ۵۷سالگی زندگی سیاسیاش خاتمه یافت.
MBN در مارس ۲۰۲۰ به اتهام توطئه بر ضد پادشاه و ولیعهد بازداشت شد و تا امروز سرنوشت او در هالهای از ابهام باقی مانده است.