دعوای خانواده وزنه برداری به اوج رسید
چهارشنبه شب و در یکی از ساعات پربیننده سیمای جمهوری اسلامی، سلیمی و باقری در یک برنامه زنده شبکه یک رو در روی هم قرار گرفتند و تا آنجا که توانستند از شرمندگی هم در آمدند. بحث آنها به گونه ای بود که حتی اجازه سخن گفتن به مجری برنامه نیز داده نمی شد. در پایان بحث، سلیمی به نمایندگی از جمع وزنه برداران درخواست تغییرات در راس مربیگری تیم ملی وزنه برداری را داد.
این روزها وزنه برداری بار دیگر دچار چالشی جدید شده است. چالشی که پس از
موضوع «سعید علی حسینی»، در نوع خود بزرگترین است و حسین رضازاده را در
بوته آزمایشی سخت قرار داده است. او اکنون به عنوان بالاترین شخص اجرایی در
وزنه برداری ایران، هم باید از دوست دیرینه و مربی موفق تیم ملی دفاع کند و
هم ستاره های ورزشش را از دست ندهد. هم با «بدرفتاری و بداخلاقی» مبارزه
کند و هم با «قهرمان سالاری». این چالش، عیار مدیریت رضازاده را مشخص خواهد
کرد.
بی شک حسین رضازاده و
فدراسیونش در طول سه سال اخیر در کسب نتایج مطلوب بسیار موفق بوده اند.
وزنه برداران ایرانی در سه سال اخیر از رده نوجوانان گرفته تا بزرگسالان،
از رقابتهای آسیایی گرفته تا بازیهای المپیک، همیشه نتایج کم نظیری را بدست
آورده اند تا این فدراسیون از موفق ترین فدراسیونها شود. با این وجود، این
گروه موفق گویا این بار زودتر از آنچه به نظر می رسید دچار مشکل شده و روز
به روز بر عمق این مشکلات اضافه می شود. مشکلاتی که حسین رضازاده را به
عنوان رئیس فدراسیون وزنه برداری در بوته آزمایشی سخت قرار داده است. در
این روزهای حساس هر تصمیم اشتباه و از روی احساس، نتایج جبران ناپذیری را
به بار خواهد آورد. همانگونه که در فدراسیون تکواندو تجربه شد.
قصه از کجا شروع شد؟
از اوایل زمستان سال گذشته بود که برخی انتقادها (البته به صورت خفیف) از
المپیکی های وزنه برداری به گوش می رسید. محور انتقادها نیز در این رابطه
بود که چرا آنها تمرینهایشان را از سر نمی گیرند و به صورت تلویحی اعلام می
شد که پشتشان باد خورده است! این صحبتها چندان جدی نبود، چراکه دو – سه
نفر آنها مصدوم بودند و سایرین نیز کماکان تمرین می کردند. با این وجود، پس
از رقابتهای قهرمانی ایران و دعوت از 12 وزنه بردار در نیمه اسفند ماه،
مشخص شد که جای پنج وزنه بردار از شش المپیکی ایران در اردوی تیم ملی خالی
است. از میان المپیکی ها تنها سعید محمدپور به اردو دعوت شده بود. اگرچه
این اردو قرار بود دو هفته به طول انجامد و چندان دعوت نشدن وزنه برداران
المپیکی مهم نبود، ولی از همین نوع دعوت مشخص شد که کادر فنی قصد دارد
تلنگری به وزنه برداران بزند.
شاید در آن زمان، قصد فدراسیون وزنه برداری، تلنگر به ستاره هایش بود، اما
گویا مشکل چیز دیگری است و این بار این قهرمانان بودند که در گوشه و کنار
اعلام می کردند تا برطرف نشدن برخی مشکلات قصد حضور در اردوی تیم ملی را
ندارند. در آن روزها که اردوی تیم ملی در اهواز برگزار می شد، حتی این وزنه
برداران معترض قصد برگزاری نشست با بزرگان ورزش کشور را داشتند، اما به
هرحال این شرایط مهیا نشد تا اینکه بار دیگر پس از تعطیلات نوروز، 16 وزنه
بردار به دور دوم اردوهای تیم ملی دعوت شدند و این بار نیز نامی از پنج
المپیکی نبود. مسئولان کادر فنی اعلام می کردند این پنج وزنه بردار آمادگی
لازم برای حضور در اردوی تیم ملی را ندارند، اما وزنه برداران اعلام می
کردند که قصه چیز دیگری است. آنها یکصدا می گفتند که از رفتارهای سرمربی
تیم ملی خسته شده اند و دیگر تحمل رفتار توهین آمیز را ندارند. رفتاری که
حداقل برخی خبرنگاران از جمله خبرنگار ایسنا بارها با آن مواجه شده بودند.
البته گویا در این میان موضوع دیگری نیز مزیدی بر علت شده بود. برخی وزنه
برداران که در نظرسنجی بهترین مربی سال 1391، محمد بنا را به عنوان بهترین
مربی سال انتخاب کرده بودند، گویا زمینه های غضب بیشتر سرمربی تیم ملی را
فراهم کرده بودند. این شرایط رفته رفته جو وزنه برداری را ملتهب می کرد.
رونمایی از زخمی پر درد
یکی – دو روز از پایان تعطیلات نوروز گذشته بود که مسئولان تیم ملی ایران
آماده حضور در رقابتهای نوجوانان جهان در ازبکستان می شدند. بهداد سلیمی و
سرمربی تیم ملی در گفت و گو با یکی از خبرگزاری ها وجود هرگونه اختلاف را
تکذیب کردند، اما دو روز پس از این گفت و گوها، بهداد سلیمی به عنوان
نخستین وزنه بردار در گفت و گو با ایسنا پرده از اختلافهای عمقی اش با
سرمربی تیم ملی برداشت. اختلافهای او و سایر وزنه برداران به قدری بود که
در سخنان خود به کمتر از تعویض سرمربی تیم ملی قانع نمی شدند و توصیه های
دوستانه برای رسانه ای نشدن ماجرا نیز چندان کارساز نبود، چراکه گویا آنها
تصمیم خود را گرفته بودند. در این میان حتی سعید محمدپور به عنوان تنها
دعوت شده به اردوی تیم ملی نیز از اخلاق بد سرمربی تیم ملی انتقاد کرد. این
انتقادها در شرایطی رخ می داد که تیم ملی و کادر فنی ایران در ازبکستان
قرار داشتند.
واکنشهای سریع و غیرکارشناسی
بسیاری از کارشناسان حوزه ورزش و به ویژه وزنه برداری بر این باور بودند که
اختلافهای خانواده وزنه برداری نباید رسانه ای می شد و وزنه برداران برای
حل مشکلشان باید راه مناسب تری را انتخاب می کردند، اما اینکه این موضوع
اینگونه سر باز کرد، تصمیم جمعی و یا خرد جمعی خود وزنه برداران بود و
اینکه خبرگزاری ایسنا برای این موضوع انتخاب شد، همراهی همیشگی این
خبرگزاری در صداقت گفتار و امانت داری در کنار جسارت انتشار برخی انتقادها
بوده است. متاسفانه پس از انتشار این گفت و گوها، واکنشهای طرف مقابل به
ویژه حسین رضازاده چندان در راستای حل مشکل به نظر نمی رسید و رئیس
فدراسیون وزنه برداری با پشتیبانی محکم از سرمربی تیم ملی، به گونه ای
بهداد سلیمی را «بی عقل» خواند. سرمربی تیم ملی نیز در گفت و گوهای رسانه
ای خود به جای پرداختن به اصل موضوع مطرح شده، براساس «تئوری توطئه»، این
انتقادها را کاری برنامه ریزی شده از سوی برخی مربیان پیشین وزنه برداری و
برخی خبرنگاران قلمداد کرد که این واکنش نیز نه تنها شرایط وزنه برداری را
ملتهب تر کرد، بلکه پای برخی افراد که به هیچ وجه در جریان موضوع نبودند را
به میانه این دعوا بازکرد.
دعوای غیرمنتظره مقابل چشمان مردم
کمتر کسی باور می کرد که قویترین مرد جهان و سرمربی تیمهای ملی در یک
برنامه تلویزیونی رو در روی هم قرار گیرند و بی محابا به یکدیگر بتازند.
چهارشنبه شب و در یکی از ساعات پربیننده سیمای جمهوری اسلامی، سلیمی و
باقری در یک برنامه زنده شبکه یک رو در روی هم قرار گرفتند و تا آنجا که
توانستند از شرمندگی هم در آمدند. بحث آنها به گونه ای بود که حتی اجازه
سخن گفتن به مجری برنامه نیز داده نمی شد. در پایان بحث، سلیمی به نمایندگی
از جمع وزنه برداران درخواست تغییرات در راس مربیگری تیم ملی وزنه برداری
را داد. با این وجود در پایان این بحث به نسبت طولانی، مسئله ناراحت کننده،
التهابهای جدیدی بود که در این رشته ایجاد شده و با این برنامه تلویزیونی
این اختلافها عمق بیشتری نیز پیدا کرد. پس از این درگیری لفظی، هر فردی بنا
بر دیدگاه خود به این موضوع نگاه کرد و حقی را از طرفی به طرف دیگر می
داد، اما نکته بسیار حائز اهمیت این است که دوطرف ماجرا با جملات غیر قابل
دفاعشان، بار دیگر نگرش عمومی منفی را نسبت به این ورزش به بار آورده اند.
این گفت و گو به لحاظ اخلاقی به هیچ وجه قابل دفاع نبود.
کار سخت حسین رضازاده
حسین رضازاده در طول چند سال اخیر با حفظ اصول و رعایت برخی موازین توانسته
ورزشی که روزی به گل نشسته بود را امروز به یکی از موفق ترین ورزشهای کشور
بدل کند. او بخوبی از همه ابزارها برای موفقیت استفاده کرده و امروز اگرچه
مجموعه عریض و طویلی ندارد و انتقادهایی به آن وارد است، اما با این حال
در کسب نتیجه که هدف غایی هر فدراسیون است موفق بوده است. رضازاده اگرچه
تجربه اینگونه رفتارها را در زمانی که خود ورزشکار بوده دارد، اما شاید این
نخستین تجربه جدی او در زمینه ورزشکار سالاری باشد. قهرمان دو دوره المپیک
خود روزی داعیه دار بسیاری از ورزشکار سالاری ها بود و اینک خود میراث دار
این پدیده نه چندان دلپسند شده است.
البته اگر بخواهیم به حق به موضوع نگاه کنیم، خواست متحدانه وزنه برداران
نیز چندان دوراز انصاف نیست. آنها نیز در قالب اردوی تیمهای ملی نیازمند
«شان و احترام» هستند که این خواسته چندان بزرگ و دست نیافتنی به نظر نمی
رسد. حسین رضازاده که امروز تصمیم گیرنده اصلی وزنه برداری ایران است در
این آزمایش باید به چند نکته بنگرد. او در این میان هم باید هوای دوست
دیرینه و قدیمی خود که حداقل در سالهای اخیر کارنامه خوبی در کسب نتیجه
دارد، داشته باشد و هم سرمایه ها و ستاره های کنونی وزنه برداری ایران را
از دست ندهد.
شعار اینکه چند وزنه بردار جدید جای این نسل طلایی را خواهد گرفت، چندان
منصفانه نیست و خود رضازاده نیز می داند رسیدن به این شعار بسیار سخت خواهد
بود. حسین رضازاده این روزها در یکی از تاریخی ترین دوران مدیریتش قرار
دارد و باید در اتخاذ تصمیم بسیار دقت کند. تصمیمی غیراصولی و احساسی نظیر
آنچه در تکواندو گرفته شد، شاید حرف یک طرف دعوا را به کرسی بنشاند، اما بی
شک صدمات جبران ناپذیری را به دنبال خواهد داشت. به هرحال امیدواریم در
روزهای آتی اتفاقی نظیر آنچه در برنامه زنده تلویزیونی افتاد تکرار نشود و
فدراسیون وزنه برداری با توجه به جمیع جهات، تصمیمی معقولانه به سود
حداکثری را اتخاذ کند.