بیانیه صالحی درباره انصرافش از کاندیداتوری
رئیس سازمان انرژی اتمی در بیانیه ای دلایل انصرافش از کاندیداتوری در انتخابات ریاستجمهوری را اعلام کرد.
به گزارش ایسنا، متن این بیانیه به شرح زیر است:
ملت شریف و عزیز ایران،
یکی از نعماتِ الهی که در طول چند دهۀ گذشته شاملِ حالِ این بندۀ خاطیِ پروردگار شده است، اقبال و حُسن ظنِّ بسیاری از اصحاب علم و معرفت و دوستان و سروران ارجمند نسبت به اینجانب بوده است. بسیاری از استادان و پژوهشگران در مؤسسات علمی و آموزشی کشور و جمعی از بزرگواران در مجامع و محافلِ دینی و فرهنگی و نیز در سازمان ها و نهادهای تصمیم ساز در مقاطع و فصولِ منتهی به انتخابات با این کمترین تماس حاصل کرده و بر بنده منّت نهادند و با بیان احتجاجات و استدلال های گونه گون، حضور اینجانب را در میدان رقابت های انتخابات ریاست جمهوری واجب عینی تلقّی نمودند و این مطالبه را مطرح کردند که بر اینجانب فرض است تا وظیفۀ خود را به اَکملِ وجه به انجام رسانم.
در آستانۀ ثبت نام نامزدهای انتخابات ۱۴۰۰ نیز دعوت و درخواستِ دوستان و بزرگواران تکرار شد و اینجانب نیز به منظور ادای احترام به پیشگاه همۀ عزیزان به جِدّ در این باب اندیشیدم و اکنون با توّجه به ثبت نام تعداد قابل توجهّی از شخصیت های عالم، وارسته و برخوردار از تجارب ارزنده در خدمت رسانی شایسته به ایران عزیز و نظام اسلامی به این نتیجه رسیدم که حضور در این عرصه برای بنده، مقبول و ممدوح نیست.
اینجانب همواره این حدیث شریف نبوی (ص) را پیش چشم داشته ام که می فرماید ” اگر خود را به تمامی برای انجام امری شایسته نمی دانی پس بدان میدان وارد مشو”. در حال حاضر، این خدمتگزار کوچک نظام جمهوری اسلامی بدور از هرگونه عافیت طلبی و گرفتار آمدن در بندِ کیشِ شخصیت و بدون آنکه کارِ خود را با کارِ پاکان قیاس بگیرم این کلام قطب عارفان و پیشوای پارسایان، حضرت امیر مؤمنان (علیه آلاف التحیه و الثناء) را با خود زمزمه می کنم که فرمود: “من اگر وزیر شما باشم بهتر است تا امیر شما باشم”. از این رو ضمن سپاس و قدردانی فراوان از الطاف و مراحمِ همۀ دوستانِ گرانقدر و سرورانِ ارجمند از درگاه یگانۀ هستی بخش مسئلت می نمایم تا آتش عشق به ایران اسلامی را بیش از پیش در دل ما فروزان سازد و مامِ میهن را از فرزندان خویش راضی و خشنود گرداند.
ما را سَری ست با تو که گر خَلقِ روزگار / دشمن شوند و سَر برود هم بر آن سَریم
سعـــدی تو کیستی که در این حلقۀ کمنــد / چندان فتاده انـــد که ما صیـــد لاغــــریم