آماده‌باش سربازهای چینی!

جهان، در حال تغییر است و چین صرفا با تکیه بر راهبرد سنتی برد-برد و عدم حضور موثرِ نظامی در اقصی نقاط جهان، قادر نیست از موقعیت و منافع خود به خوبی حراست کند. همین مساله، احتمال تشدید کنش ورزی نظامیِ چین در بخش‌های مختلف جهان را بیش از پیش تقویت می‌کند.

آماده‌باش سربازهای چینی!

 به نقل از فرارو، پایگاه خبری “مدرن دیپلماسی” در گزارشی به تغیییر رویکرد احتمالی چین در زمینه توسعه حضور نظامی خود در اقصی نقاط جهان پرداخته و به طور خاص، وقوع برخی تحولات مهم بین المللی نظیر اوج گیری طالبان در افغانستان، ایجاد تنش‌های احتمالی در منطقه آسیای میانه، و کاهش تعهدات نظامی قدرت‌هایی نظیر آمریکا و فرانسه در خاورمیانه و آفریقا را، دلیل و محرک اصلی چین در پیگیری این دستور کار عنوان کرده است. مدرن دیپلماسی بر این باور است که چین برای حراست از منافع اقتصادی خود در اقصی نقاط جهان، چاره دیگری ندارد و باید خلا حضور نظامی قدرت‌های بزرگ در مناطق مختلف جهان را پُر کند.

مدرن دیپلماسی در این رابطه می‌نویسد: «امکان دارد که چین، هیچ علاقه و منفعتِ کوتاه مدتی برای مشارکت در بحث تضمین امنیت مناطقی نظیر آسیای مرکزی و یا ساحل شرقی آفریقا نداشته باشد. با این همه، این مساله به هیچ عنوان چین را از انجام آماده سازی‌های گسترده جهت ایجاد همکاری‌ها و مشارکت‌های نظامی و سیاسیِ طولانی مدت در بخش‌های مختلف جهان، با هدف تقویت موضع خود از حیث اعمال قدرت و یا کسب منافع اقتصادی، باز نمی‌دارد.

به گزارش فرارو، جمهوری خلق چین با تاکید بر ضرورت ایجاد روابط برد-برد میان ملل مختلف که مبتنی بر مسائلی اقتصادی، تجاری و سرمایه گذاری است، تاکنون تا حد زیادی از هر گونه مداخله سیاسی و نظامی در مسائلی که در ورای مرز‌های آن وجود دارند، قویا خودداری کرده است. با این همه، بسیاری از ناظران و تحلیلگران به طرح این سوال می‌پردازند که چین تا چه زمان قادر است که این سیاست را به پیش برد؟

در این راستا، چین نخستین گام خود جهتِ اعمال قدرت نظامی در عرصه بین المللی را در سال ۲۰۱۷ و همزمان با احداث نخستین پایگاه نظامی خارجی خود در کشور آفریقاییِ جیبوتی، برداشت. در جیبوتی، کشور‌های دیگری نظیر آمریکا، فرانسه، ژاپن و احتمالا در آینده نزدیک، عربستان نیز پایگاه‌های نظامی دارند. احداث این پایگاه نظامی از سوی چین تا حد زیادی اهمیت قابل توجهی را که چین برای منطقه شاخ آفریقا قائل است، نشان داد.

اخیرا نیز یک مقاله که در یکی از کتاب‌های چاپ تشکیلات نظامی چین به چاپ رسیده، به وضوح از ضرورت آماده شدنِ چین جهت اعمال قدرت نظامی در اقصی نقاط جهان سخن گفته است. در این مقاله به طور خاص به این مساله اشاره شده که چین باید به کشور‌های خارومیانه، آسیا، و همچنین آفریقا، آموزش‌های سیاسی و نظامی را ارائه کند و در این زمینه کاملا فعال باشد.

مقاله مذکور تاکید می‌کند: “دانشجویان و به طور کلی افرادی که در چین درس می‌خوانند، به طور معمول، نخبگان سیاسی و نظامی، و یا وابستگانِ نخبگان سیاسی و نظامی در کشور‌های خود هستند. پس از اینکه آن‌ها تحصیلات خود را در چین به پایان برسانند و به کشور‌های خود بازگردند، به احتمال زیاد در زمره رهبران عالی‌رتبه سیاسی و نظامی کشورهایشان قرار خواهند گرفت”. بدون تردید این مساله یک موضوع مهم و کاملا مفید برای چین، جهت توسعه نفوذ خارجی اش است و حتی می‌تواند به توسعه صادرات تسلیحات نظامی چین نیز کمک قابل توجهی کند.

این مقاله چینی به طور خاص تاکید دارد که دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی چین برای بسیاری از دانشجویان کشور‌های در حال توسعه در مقایسه با دانشگاه‌های غربی، از جذابیت بیشتری برخوردار هستند. بسیاری از کشور‌های غربی برای کشور‌های در حال توسعه، شروط مختلفی را تعیین می‌کنند و همین مساله از جانب این دسته از کشورها، چندان خوشایند نیست.

این مقاله می‌نویسد: “دانشگاه‌های نظامی چین، هیچگونه پیش شرطی را برای پذیرش دانشجویان خارجی نظیر همتایان غربی خود طلب نمی‌کنند. دانشجویان خارجی در چین، تاکتیک‌ها و راهبرد‌های نظامی چینی را فرا می‌گیرند و در عین حال، نحوه کار با تسلیحات چینی را نیز فرا می‌گیرند”. البته که چین در بحث فروش تسلیحات به کشور‌های مختلف نیز هیچ پیش شرط سیاسی را قرار نمی‌دهد. امری که عملا چین را به کشوری جذاب برای کشور‌های مختلف جهان در بحث خرید تسلیحات از آن تبدیل می‌کند.

در ماه‌های اخیر، برخی تحولات بین المللی حادث شده اند که در نوع خود، رویکرد چین مبنی بر عدم مداخله در مسائلی فرامرزی این کشور را با چالش رو به رو کرده اند. امری که به نوعی محاسبات راهبردی چین را با نوعی پیچیدگی رو به رو کرده است. به عنوان مثال، اقدام اخیر ایالات متحده آمریکا در خروج از افغانستان و اوج گرفتن قابل توجه طالبان در این کشور، به نحوی جدی چین را با خطر استقرار یک دولت افراط گرا در جوار مرز‌های خود مواجه ساخته است.

نباید فراموش کرد که پیشروی‌های نظامی اخیر طالبان در افغانستان، تا حد زیادی افراد و گروه‌های افراط گرا در پاکستان را نیز تشویق و ترغیب کرده و عملا امکان گسترش افراط گرایی در منطقه که به هیچ عنوان در راستای منافع چین نیست را تقویت کرده است.

در این راستا، یک مقام ارشد پاکستانی می‌گوید: “نیرو‌های افراط گرا در افغانستان با پیروزی طالبان در این کشور خواهند گفت حال که آمریکا به عنوان یک ابرقدرت در جهان از طالبان شکست خورد، ارتش پاکستان از چه جایگاهی برخوردار است که بخواهد در مقابل ما بایستد؟ “

هفته گذشته، نُه تبعه چینی در اثر انفجار اتوبوسی که آن‌ها را به محل ساخت یک سد در شمال پاکستان حمل می‌کرد، کشته شدند. این حمله در منطقه‌ای اتفاق افتاده که گروه‌های افراط گرا بیشترین فعالیت‌ها را دارند و تاکنون حملات متعددی را علیه اتباع چینی انجام داده اند.

با این همه، حمله اخیر که همزمان با تحرکات طالبان در افغانستان روی داده، یکی از سنگین‌ترین حملات علیه اتباع چینی حاضر در پاکستان بوده است. امری که به نوعی هم می‌تواند ابتکار چینیِ “یک کمربند یک راه” را درمنطقه با چالش رو به رو کند و هم منطقه مجاور چین را برای این کشور و فعالیت‌های اقتصادی و توشعه‌ای آن، به شدت ناامن و نامناسب کند.

در این میان ترکیه نیز در پی ناآرامی‌های افغانستان، به دنبال کنش ورزی‌های خاص خود در این کشور و آسیای‌میانه است که این مساله می‌تواند بر محاسبات راهبردی چین مبنی بر عدم حضور نظامی در ورای مرز‌های این کشور، تاثیرگذار باشد. در این راستا به تازگی ترکیه از دولت آذربایجان که آنکارا از آن در جریان جنگ اخیرش با ارمنستان قویا حمایت کرد درخواست کرده تا پس از خروج نیرو‌های آمریکایی و ناتو از افغانستان، در تامین امنیت فرودگاه بین المللی کابل با این کشور (ترکیه) همکاری کند.

نفوذ و تاثیرگذاری ترکیه در میان اقلیت‌های ترک افغانستان با استفاده از رویه‌هایی نظیر: فعال بودن مدارس مورد حمایت ترکیه در افغانستان، ارائه بورسیه‌های تحصیلی از جانب دولت ترکیه به این اقلیت ها، ارائه آموزش به پرسنل نظامی و پلیس افغانستان، و همچنین محبوب بودن فیلم‌ها و سریال‌های ترکیه‌ای در میان اقلیت‌های ترک افغانستان، و تلاش‌های این کشور جهت میانجی گری در بحران و جنگ داخلی افغانستان، تشدید شده است. با این همه، طالبان قویا به ترکیه هشدار داده که فکر حضور در افغانستان را در هر حالتی از سر خود بیرون کند. در غیر اینصورت، طالبان با نیرو‌های ترکیه‌ای در خاک افغانستان خواهند جنگید.

سال ۲۰۱۹، چین که تا حدی این پیش بینی را داشت که افغانستان به سمت تنش و درگیری پیش خواهد رفت، در ارتفاعات مرزی تاجیکستان با افغانستان، اقدام به ایجاد یک پایگاه نظامی کوچک کرد. اخیرا نیز وزیر خارجه چین “وانگ یی” در جریان بازدید خود از آسیای مرکزی به همتایان خود در این منطقه توصیه کرد که می‌توانند با مراجعه به شرکت‌های امنیتی چینی، تا حد زیادی امنیتِ ابتکار اقتصادی “یک کمربند، یک راه” و همچنین زیرساخت‌هایی که قرار است در قالب این ابتکار ایجاد شوند را تامین کنند.

در این راستا، عده زیادی از ناظران و تحلیلگران بر این باورند که در ماه‌های آتی باید انتظار کنش ورزی بیشتر چین در بحث آموزش نظامی به کشور‌های آسیای میانه را نیز داشت. حوزه‌ای که پیش از این کاملا تحت پوشش روسیه بوده است.

اضافه بر این، عقب نشینی و خروج نیرو‌های فرانسوی از منطقه غرب آفریقا نیز چین را وادار خواهد کرد تا بر شدت حضور نظامی خود دراین منطقه با هدف حراست از منافع و امتیازات اقتصادی اش بیفزاید. به طور خاص اخیرا شاهد بودیم که سه کارگر چینی در زمره افرادی بودند که توسط یک گروه مسلح ناشناس در مالی ربوده شدند. این مساله بدون تردید یک زنگ خطر جدی برای منافع عظیم‌ترِ چین در قاره آفریقا است. در خاورمیانه نیز وضع به نحو مشابهی است. کاهش تعهدات نظامی آمریکا در منطقه، عملا باید با افزایش کنش گری چین همراه شود.

تمامی این مسائل موجب شده اند که بسیاری از ناظران و تحلیلگران به طرح این مساله بپردازند که اگر واقعا چین نسبت به توسعه دامنه حضور نظامی خود در اقصی نقاط جهان جهت حراست از منافعِ مخصوصا اقتصادی اش نپردازد، این کشور یا باید راه دیگری برای ابرقدرت شدن انتخاب کند و یا کلا این جاه طلبی خود را کنار بگذارد. جهان در حال تغییر است و چین صرفا با تکیه بر راهبرد سنتی برد-برد و عدم حضور موثر نظامی در اقصی نقاط جهان، قادر نیست از موقعیت و منافع خود به خوبی حراست کند».

عضویت در تلگرام عصر خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
طراحی سایت و بهینه‌سازی: نیکان‌تک