با كانديداتوري جليلي؛ سرانجام پايداري چه مي شود؟
در حالی که جبهه پایداری با تمام قوا از کاندیداتوری باقری لنکرانی حمایت میکند، بار دیگر حرف و حدیثها درباره احتمال کاندیداتوری سعید جلیلی بالا گرفته است. اگر جلیلی آنطور که پیش بینی میشود برای ثبت نام به ستاد انتخابات برود و کاندیدا شود، پایداریها بار دیگر برای انتخاب میان جلیلی و لنکرانی دچار سردرگمی و اختلاف خواهند شد.
به گزارش عصر خبر نامه نوشت: ثبت نام از کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری یازدهم از ساعات
ابتدایی صبح روز گذشته آغاز شد. ثبت نام از کاندیداهای ریاستجمهوری این
دوره هم همچون دورههای قبل پر از حاشیه بود، از کاندیداتوری «بهروز وثوقی»
تا ثبت نام کاندیداهای ناشناخته و عجیب و غریب دیگری که همچون
انتخاباتهای قبل ستاد انتخابات را شلوغ و پر از حواشی رسانهپسند میکنند.
اما
حسن روحانی و مصطفی کواکبیان از میان منسوبان جریان اصلاحات، محمد سعیدی
کیا و صادق واعظزاده از کاندیداهای مستقل و کامران باقری لنکرانی،
کاندیدای مورد حمایت جبهه پایداری، کاندیداهای جدی ریاستجمهوری یازدهم
بودند که در روز اول ثبت نام از کاندیداها در ستاد انتخابات کشور حاضر شدند
و برای ورود به رقابت انتخابات نام نویسی کردند. از ثبت نام حسن روحانی و
تازه شدن حرف و حدیثها درباره آمدن نیامدن هاشمی که بگذریم، حضور باقری
لنکرانی در ستاد انتخابات و ثبت نام او برای کاندیداتوری در انتخابات
ریاستجمهوری یازدهم، با حرف و حدیث و اما و اگرهای مختلفی همراه بود.
از انشقاق تا قهر پایداری و حدادعادل
جبهه
پایداری از آغاز فعالیت جدی گروههای سیاسی برای انتخابات ریاستجمهوری تا
همین چند هفته قبل برای انتخاب کاندیدای نهایی خود دچار سردرگمی بود. در
آغاز فعالیت برای انتخابات جبهه پایداری دچار اختلاف و درگیری شد و خبر
انشقاق در پایداری و تجزیه این جریان سیاسی به دو شعبه پایداری قم و
پایداری تهران همه جا پخش شد. آن روزها گفته میشد که اعضای پایداری بر سر
همراهی یا جدایی از تیم دولت احمدینژاد دچار اختلاف نظر شدهاند. آنها که
همچنان موافق همکاری با دولت بودند، به پایداری تهران و آنها که خواهان
دوری از دولت و حمایت از کاندیداتوری افرادی همچون حدادعادل حمایت میکردند
به پایداری قم معروف شدند.
هرچند پایداریها آن روزها انشعاب در
جبهه را تکذیب میکردند اما نشانههای اختلاف و تعارض میان پایداریها واضح
و روشن بود. اما مشکلات جبهه پایداری به انشقاق و اختلاف ختم نشد. در
زمانی که همه جریانهای سیاسی میکوشیدند بهترین کاندیدا را برای انتخابات
ریاستجمهوری معرفی کنند، جبهه پایداری تقریبا تمام انرژی و امید خود را بر
روی معرفی حدادعادل به عنوان کاندیدای مورد حمایت خود سرمایهگذاری کرد.
اما حدادعادل هم در نهایت به پایداری پشت کرد و به ائتلاف سهگانه پیوست،
علی اکبر ولایتی و محمدباقر قالیبافی که پایداریها رابطه چندان خوبی با او
نداشتند.
حدادعادل که به ائتلاف پیوست، تلاش کرد تا جبهه پایداری
را هم با ائتلاف همراه کند و حمایت آنها را برای ائتلاف سهگانه جلب کند
اما تعبیر پایداریهای از حدادعادلی که به ائتلاف ملحق شده بود، آب شیرینی
بود که با آب شور همراه شود. آنها دیگر امیدی به حدادعادل نداشتند و جبهه
پایداری درباره نحوه ورود به انتخابات ریاست جمهوری و فعالیت سیاسی برای
این رقابت سرنوشت ساز بار دیگر در سردرگمی و بلاتکلیفی فرو رفت.
لنکرانی، آخرین شانس پایداریها برای حضور مستقل
جبهه
پایداری همچون انتخابات مجلس نهم، در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم هم
حاضر به همگرایی با دیگر اصولگرایان و حمایت از کاندیداهای اصولگرا نداشت،
بنابراین در نهایت پایداریها سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی و
کامران باقری لنکرانی، وزیر بهداشت اسبق محمود احمدینژاد را بهترین
گزینههای ممکن خود برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری دیدند.
اما
از یک سو باقری لنکرانی، پایگاه رأی آوری جدی در میان مردم نداشت و امید
چندانی به پیروزی او در انتخابات نمیرفت و از سوی دیگر سعید جلیلی در
ابتدای طرح بحثهای انتخاباتی علاقهای به کاندیداتوری در انتخابات ریاست
جمهوری نشان نمیداد و به نظر نمیرسید که علاقه مند به کاندیداتوری باشد.
در نهایت جبهه پایداری پس از ماهها سردرگمی برای انتخاب حدادعادل، لنکرانی
و جلیلی، در همایشی که آیت الله مصباح هم در آن غایب بود، باقری لنکرانی
را به عنوان کاندیدای مورد حمایت خود معرفی کرد.
جلیلی یا لنکرانی؟
نخستین
روز آغاز ثبت نام از کاندیداهای ریاست جمهوری، کامران باقری لنکرانی در
حالی برای ثبت نام در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم در ستاد انتخابات کشور
حاضر شد که برخی از جدیترین چهرههای جبهه پایداری او را همراهی میکردند.
آیتالله رجبی قائم مقام موسسه امام خمینی، پرویز داوودی معاون اول دولت
نهم، حجتالاسلام علی مصباح یزدی، حجتالاسلام نبویان، علی اصغر زارعی،
محمد سلیمانی و روحالله حسینیان، قاضی زاده، میرکاظمی، خطیبی، حسینی،
سیمفروش، حافظی، محصولی و جراره، لنکرانی را در ستاد انتخابات کشور
همراهی کردند.
اما این در حالی بود که درست همین دو سه روز اخیر بار
دیگر حرف و حدیث درباره کاندیداتوری سعید جلیلی در انتخابات ریاست جمهوری
جدیتر شدهتر شده است. جلیلی که پیشتر تمایلی به کاندیداتوری در انتخابات
نشان نمیداد، این روزها بیشتر شبیه نامزد انتخابات به نظر میرسد و بعید
نیست که همین روزها در ستاد انتخابات کشور حاضر شود. حامیان جلیلی تاکنون
بارها با ارائه طومارهایی از او برای کاندیداتوری دعوت کردهاند و با
برگزاری همایشهای مردمی ائتلاف 1+مردم به معنای ائتلاف جلیلی با مردم، به
موج شایعات درباره کاندیداتوری دبیر شورای عالی امنیت ملی دامن زدهاند.
همین
چند روز قبل بود که جلیلی به هواخواهانش پیغام داد که از فعالیتهایی که
شائبه تبلیغات زودهنگام انتخاباتی داشته باشد، پرهیز کنند و همین آوردن قید
«زودهنگام» در پیام جلیلی قابل توجه بود. او حامیانش را از تبلیغات
زودهنگام انتخاباتی بر حذر داشته بود، اما نه از تبلیغات انتخاباتی به طور
کلی! و همین علائم و نشانههاست که در آستانه آغاز ثبت نام از کاندیداهای
ریاست جمهوری یازدهم، نام جلیلی را بار دیگر به صورت جدی در میان
کاندیداهای احتمالی پررنگ کرده است.
2 روز بیشتر تا پایان مهلت ثبت
نام در انتخابات ریاست جمهوری باقی نمانده است و جبهه پایداری که پیشتر به
دنبال راضی کردن جلیلی به کاندیداتوری بود و بعد از آنکه موفق نشد لنکرانی
را به عنوان کاندیدای خود معرفی کرد، بار دیگر در سردرگمی فرو رفته است.
اگر جلیلی در این چهار روز باقی مانده به ستاد انتخابات برود و نامش به
لیست کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری اضافه شود، جبهه پایداری بار دیگر
دچار تنش خواهد شد. انتخاب از میان لنکرانی و جلیلی در شرایط کنونی، انتخاب
سختی برای پایداریهاست و میتواند بار دیگر مقدمات بالا گرفتن اختلاف و
حتی انشعاب جدید را در این جبهه نوپای سیاسی فراهم کند.