کارگرانی که به نانوایی هم بدهکارند
سالهاست که در نبود تشکلهای مستقل کارگری و افزایش قراردادهای موقت و رشد قارچگونهی شرکتهای پیمانکاری، کارگران در موضع ضعف مطلق قرار گرفتهاند و مجبورند در مقابل هر زورگویی سر خم کنند
به نقل از ایلنا، برای اعتراض جمع شدهاند. هم فیلمبردار هست و هم خبرنگار اما آنها هیچ ابایی از اینکه بگویند چه برسرشان آمده ندارند: «ما به نانوایی بدهکاریم. به خواربارفروشی بدهکاریم. حتی برای رفتن به کار از پسِ هزینهی بنزین موتورمان هم برنمیآییم و به پمپ بنزینی هم بدهکاریم…». اینبار کارگران شهرداری رودبار اعتراض دارند. آنها مدتهاست که بین شهرداری و شورای شهر و پیمانکار گیر افتادهاند؛ میگویند ما جمع شدهایم تا ببینیم حق و حسابمان را از چه کسی باید بگیریم.
تلاش برای زنده ماندن؛ نه زندگی کردن
یکی از کارگران خود را به خبرنگار میرساند و با نشان دادنِ اخطاری که از طرف بانک مسکن برای او پیامک شده میگوید: «اخطار آمده که سه قسطِ عقب افتاده دارم. جواب بانک را چه کسی میخواهد بدهد؟ ما به امید همین حقوقمان وام گرفتیم.»
دیگری که کمی دورتر ایستاده فریاد میزند: «ما را تهدید میکنند که تکلیفتان را روشن میکنیم، میگویند پلیس میفرستیم سراغتان!»
کارگر دیگر میگوید: «گوشت را در قصابی میبینیم اما نمیتوانیم نیم کیلو گوشت بخریم و به خانه ببریم. آبرویمان در این شهر رفته؛ من هشتصدهزار تومان به کسی بدهکارم، چند روز پیش جلوی من را گرفت، پولش را میخواست؛ بگویم پولت را نمیدهم؟»
درد دلشان زیاد است و روایتشان از اوضاع کار، وضعیتِ این روزهای بسیاری از کارگران را شرح میدهد: «در سرما و گرما بین زبالهها هستیم. اما نه کارگر را نگاه میکنند نه حقش را میدهند. این همه زحمت میکشیم اما یکبار نمیپرسند این کارگران کجا هستند و چه کار میکنند. هر وقت که بگویند میآییم، هر کار که بخواهند میکنیم اما سرِ ماه که میرسد دیگر ما را نمیشناسند.»
در حالیکه طبق ماده ۱۳ قانون کار کارفرمای اصلی در قبال کارگران مسئولیت تضامنی برعهده دارد و در صورت عمل نکردنِ شرکتهای پیمانکار به مسئولیت خود کارفرمای اصلی مسئول است، اما شهرداری مثل همیشه از وظیفهی خود سرباز میزند و معتقد است چون کار را به پیمانکار سپرده دیگر وظیفهای در قبال کارگران برعهده ندارد. یکی از کارگران میگوید: «شهرداری میگوید شما را نمیشناسیم، برای دریافت حقوقتان بروید با شرکت صحبت کنید.»
کارگران شهرداری رودبار چند هفته پیش بابت معوقات مزدی و عدم دریافتِ چندین ماه از حقوق خود و برای رسیدن به حقشان اعتراض کردند و دست از کار کشیدند، بارها بین ساختمان شورای شهر و شهرداری رفت و آمد کردند تا بتوانند سهم ناچیز خود را از حداقل حقوقِ امسال دریافت کنند تا اینکه پیمانکار تنها یک ماه از حقوق آنها را پرداخت کرد!
به گفتهی این کارگران پیمانکار در طول پنج ماه گذشته هر ماه بخشی از حقوق آنها را به صورت علیالحساب پرداخت کرده به طوریکه در نهایت مجموع دریافتیِ آنها در طول پنج ماه گذشته حدود ۵ تا ۶ میلیون تومان بوده است. آنها میگویند: «اگر فیشهای حقوقمان را نشان دهیم میبینید که حتی یکبار هم پایه حقوق ثابت برایمان واریز نشده است؛ هر ماه ۵۰۰ یا ۶۰۰ هزار تومان به حساب ما واریز کردهاند. اگر حقوق کامل ۴ میلیون تومان را هم بگیریم باز نمیتوانیم زندگی کنیم چه برسد به این ۵۰۰ – ۶۰۰هزار تومان!»
کدام کارگران معوقهی مزدی داشتهاند؟
معوقات مزدی یکی از عمدهترین دلایل شکایت کارگران از کارفرمایان است. طبق آخرین آمار ارائه شده از مرکز آمار اطلاعات وزارت کار، بیشترین خواستههای مطرح شده در هیئتهای تشخیص دعاوی کار در سال۹۹، مربوط به عیدی و پاداش و سنوات خدمت و حقوق معوق است.
اخبار معوقات مزدی منتشر شده در مردادماه امسال نیز به قدری زیاد است که شمارش آنها به وضوح وضعیت فاجعهبار کارگران را نشان میدهد: کارگران خطوط ابنیه فنی راهآهن هشتگرد، کارکنان بیمارستان امام خمینی کرج، کارگران سد شفارود، کارگران کارخانه پارس پامچال، کارگران خطوط ابنیه فنی تراورس، کارگران جایگاه سوخت سی ان جی فنی حرفهای اهواز، کارگران شهرداری لوشان، کارگران شهرداری رودبار، کارگران شهرداری منجیل، کارگران سامان کاشی بروجرد، نیروهای شرکتی بهداشت دانشگاه علوم پزشکی مشهد، کارگران شهرداری آبادان، کارگران شهرداری امیدیه، کارگران شهرداری کوت عبدالله، کارگران شهرداری سی سخت، کارگران شرکت آب و فاضلاب هویزه و کارگران شهرداری سالند دزفول. معوقات مزدی این کارگران معمولا چندین ماه به تعویق افتاده و گاه برخی از آنها ۸ تا ۹ ماه حقوق دریافت نکردهاند.
خط فقر ۱۰میلیون تومان؛ دریافتیِ ماهانه ۶۰۰هزار تومان
چندی پیش رئیس کمیتهی امداد از رسیدن خط فقر به ۱۰ میلیون تومان در سال ۹۹خبر داد؛ بنابراین با توجه به اینکه حداقل حقوق امسال با افزایش ۳۹درصدی و با رقم حدود ۴میلیون تومان، نزدیک به ۶میلیون تومان با خط فقر فاصله دارد، میتوان به صراحت گفت که بسیاری از خانوادههای کارگری زیر خط فقر مطلق هستند؛ به این معنا که آنها حتی توانایی تامین حداقل نیازهای اساسی خود را ندارند.
در چنین شرایطی سوال این است که کارگرانی که ماهانه حقوق خود را به صورت علیالحساب دریافت میکنند، آنهایی که سه ماه به سه ماه حقوق میگیرند، کارگرانی که بعد از ۹ ماه هنوز حقوق نگرفتهاند، کسانی که هر ماه ۶۰۰هزارتومان به حسابشان واریز میشود و وعدهی پرداخت کامل حقوق را برای ماه بعد میگیرند، چگونه زندگی میکنند؟ آنها چگونه از پسِ هزینهی نان ۵۰۰ تومانی، گوشت کیلویی ۱۸۰هزارتومانی، مرغ کیلویی ۴۰هزارتومانی برمیآیند؟ چگونه با ۶۰۰هزار تومان در ماه میتوانند هزینهی تحصیل فرزندانشان را پرداخت کنند و یا با کدام پولِ پساندازشان هزینهی درمان یک بیماریِ ساده و یا آزمایشِ پیش پا افتاده را بپردازند؟ آنها چگونه «زنده» بمانند؟
آنها که قانون کار را ضد کارفرمایی میدانند، پاسخ دهند!
تمام کسانی که از قانون کار به عنوان یک قانونِ ضد کارفرمایی انتقاد میکنند و به دنبال اصلاح آن هستند، دقیقا از کدام مادهی دستنخوردهای صحبت میکنند که کارگران را در جایگاهی بالاتر از کارفرما قرار داده است؟! وقتی بیشمار کارگر برای دریافت حداقل حقوق خود مجبور به اعتراض هستند و در نهایت دستشان به جایی نمیرسد و قوانین آنطور که باید نمیتواند در مقابل کارفرمایان قد علم کند، آنها به دنبال فشار بیشتر بر کدام کارگران هستند؟ مدافعان اصلاح قانون کار، کدام حق زایل شده از کارفرما را میخواهند از کارگران بستانند؟
آنها که حقوق میگیرند و از قضا قانونی هم حقوق میگیرند، «هشتشان گِروی نهشان است»، وای به حال آنهایی که ماهها حقوق دریافت نکردهاند! آنچه واقعیت دارد و به عینه قابل مشاهده است این است که دیگر رمقی برای کارگران نمانده است؛ آنها نه میتوانند به قوانین حمایتکننده دل خوش کنند و نه به افزایش سالانهی حقوقشان در شورایعالی کار. سالهاست که در نبود تشکلهای مستقل کارگری و افزایش قراردادهای موقت و رشد قارچگونهی شرکتهای پیمانکاری، کارگران در موضع ضعف مطلق قرار گرفتهاند و مجبورند در مقابل هر زورگویی سر خم کنند. تلاش برای زنده ماند و نه زندگی کردن؛ این است شرح حال امروز کارگران ما