بلایی که در اين 8سال سر فرهنگ آمد ۴۰سال دیگر هم درست نمی شود
سیدمهدی شجاعی گفت: اگر بخواهم خیلی خودم را سانسور کنم و با ملاحظه حرف بزنم باید بگویم که بلایی که سر فرهنگ و هنر و نشر در هشت سال اخیر آمده است، بیسابقه بوده است و شاید نزدیک به 40 سال زمان لازم باشد که بتوانیم تنها ضایعات ناشی از آن را جبران کنیم.
نویسنده کتاب «کمی دیرتر» میگوید شاید نزدیک به 40 سال زمان لازم باشد تا بتوان ضایعات ناشی از اتفاقات هشت سال اخیر در حوزه فرهنگ، هنر و نشر را جبران کرد.
سیدمهدی شجاعی نویسنده و منتقد در گفتوگو با خبرگزاری مهر درباره وضعیت فرهنگی کشور در دوره هشت ساله ریاست جمهوری محمود احمدینژاد و درباره انتقادات واردشده به آخرین اثرش که با عنوان «کمی دیرتر»منتشر شده صحبت کرده که در ادامه می خوانید:
– «من اگر بخواهم خیلی خودم را سانسور کنم و با ملاحظه حرف بزنم باید بگویم که بلایی که سر فرهنگ و هنر و نشر در هشت سال اخیر آمده است، بیسابقه بوده است و شاید نزدیک به 40 سال زمان لازم باشد که بتوانیم تنها ضایعات ناشی از آن را جبران کنیم. شاید مشکلات اقتصادی و یا مسائل سیاسی و بینالمللی پیش آمده خیلی زود در نگاه مردم خود را نشان دهد، اما مشکلات و ضایعات فرهنگی سالها طول میکشد تا بفهمیم چگونه رخ داده است و باید برای رفعش چه کار کرد.»
– «عموم آدمهایی که سرشان به تنشان میارزید در این دوه خانهنشین شدند و یا مهاجرت کردند و کارها در دست انسانهای کوتاه قامت افتاد و این به همه عرصههای فرهنگی کشور تعمیم پیدا کرد. انگار ویروسی بود که گسترش پیدا کرد و به تبع آن آدمهای سرشناس دیگر حاضر به پذیرش مسئولیت نشدند.»
– «با تغییر دولت نباید تصور کرد که قرار است اتفاق مهمی رخ دهد. مجموعه ساز و کار فعالیت فرهنگی در کشور که به هر حال رئیس جمهور هم جزو آنهاست، تغییری نکردهاند و این در امور ما تغییری ایجاد نمیکند. به اعتقاد من باید برای آغاز اصلاح این امور اول باید فاجعه و درد را شناخت و بعد به آن اعتراف کنیم. الان آمارها و ارقام به شکلی است که میگوید ما در بهترین وضعیت فرهنگی قرار داریم، ولی مثل باقی موارد در حال دروغ گفتن هستیم. اگر بپذیریم که چه فاجعهای رخ داده آن وقت میتوانیم به فکر اصلاحش نیز باشیم و اگر نپذیریم کاری از پیش نمیبریم.»
– «من البته انتقادات زیادی در مورد کتاب «کمی دیرتر» نشنیدم. اخیرا یک نقد را در رسانهای مشاهده کردم که آقای اکبر خلیلی نوشته بود. آنچه که به من درباره کتاب رسیده به طور عمده نظرات مثبتی است. نقد آقای خلیلی هم موضوعی نبود که من بخواهم پاسخش را بدهم. بیشتر متعجب شدم از نوشتن این نقد و بعد هم همیشه باور داشتهام که نقد، نامه نیست که بخواهی به آن جوابی بدهی. نظر همه در نقد محترم است.»
– «البته قصد داشتم به آقای خلیلی زنگ بزنم و به ایشان بگویم که کتاب را کامل و یک بار دیگر بخوان چون به نظرم کلا از کتاب سر در نیاورده بودند و بعد دیدم خودشان گفتهاند که کتاب را 12 بار خواندهاند و فکر کردم اگر یک بار دیگر هم بخوانند، احتمالا فرقی به حال ایشان نمیکند. تنها توصیهام به او این است که غیر از کتاب اگزیستانسیالیسم مصطفی رحیمی، چند کتاب دیگر هم بخوانند. البته ایشان خیلی سال است که از فضای ادبیات فاصله گرفته و من هم حیفم آمد که بخواهم درباره متن ایشان بیشتر چیزی بگویم.»
– «کسانی که این کتاب را پس از انتشار خواندند، همگی از اسلامشناسان بودهاند و بازخوردهای مثبتی هم درباره آن به من دادهاند. بر همین اساس مطمئنم که ایشان اصلا پیام کتاب را نگرفتهاند. البته رابطه بنده هم با او تا به حال مبتنی بر احترام بوده و نمیدانم برای چه این متن را منتشر کردهاند و من هم خیلی این متن را جدی نگرفتهام.»
– «در جلد دوم شخصیتهای داستان به طور عمده مشترک هستند؛ به علاوه اینکه سعی کردم قشر در برگیرنده کتاب کمی عامتر باشد. «کمی دیرتر» یک انتقاد از فضای خودی است و قرار نبوده که موضوع آن را به کل کشور تعمیم دهیم. یک طیف و جماعتی از مسلمانهای خودی در این رمان مورد نقد قرار گرفتهاند و طبیعی است که عدهای بهشان بر بخورد. به نظر من این کار آئینهای را جلوی آنها گرفته است. حرفم این است که ادعاهای ما با کارهایمان چندان جور در نمیآید و اگر کسی خلاف این موضوع میاندیشد، سلّمنا!»
– «جلد دوم فعلا عنوان «خبر از ما یا اساسا هرگز» را بر خود دارد که البته قطعی نیست و با کسی دربارهاش مشورت نکردهام.»