مسئولیت پذیری با پراید همخوانی ندارد!
مرور زمان و ولخرجی های فراوانی که صورت پذیرفت، ثابت کرد این رفتارهای ساده زیستانه که قریب به اتفاق آنها جنبه رسانه ای یافته یا خواهد یافت، چندان هم طبیعی نبوده و به هر صورت برای جلب نظر عوام یک ضرورت محسوب میشده و عوام ساده دل نیز به این رفتارها اعتماد کردند و آنچه نباید رخ میداد، به وقوع پیوست که هزینه های فراوانی نیز در پی داشته است.
یکی از اتفاقاتی که متاسفانه در یک دهه گذشته شایعه شده، ساده زیستی افراطی و در مواردی ساده زیست نمایی بوده که متاسفانه حداقل در یک مورد منجر به فریب بخشی از مردم شده و متاسفانه در آستانه انتخابات بسیار حساس دوره یازدهم ریاست جمهوری در حال باب شدن است اما آیا این سبک افراطی گری در ساده زیستی، یک مزیت برای مدیران ارشد کشور محسوب میشود؟
به گزارش «عصر خبر»، ساده زیستی یکی از رویکردهای مورد تاکید در دین اسلام به خصوص مذهب تشیع است که پس از انقلاب نیز مورد تاکید برخی از مسئولان ارشد قرار گرفته و یک مزیت مثبت تلقی میشده است. شهید رجایی در دوران 28 روزه ریاست جمهوری و دوران نه چندان طولانی نخست وزیری به این موضوع مشهور بود و پس از دومین رئیس جمهور ایران نیز نمونه هایی از چنین عملکردی نزد برخی مسئولان ارشد که بیشتر امکان رسانه ای شدن داشته، مشاهده شده است.
با این حال تلاش مشخص برای جلوه دادن خود با هیبت شهید رجایی از سال 1382 آغاز شد و همزمان با انتخابات ریاست جمهوری نهم توسط دو تن از کاندیداها مورد توجه قرار گرفت که یکی از آنها توانست استفاده بهینه را از این فرصت ببرد؛ کاندیدایی با لباس یکی از اقشار زحمت کش عکس گرفت، بر سر سفره حاوی نان خالی نشست، دستور پرداخت فاکتور غذا توسط مسئول زیردستش را داد و حتی مراسم عقد فرزندش را نیز به ساده ترین شکل ممکن برگزار کرد و البته این موضوع به خوبی رسانه ای شد(!)
مرور زمان و ولخرجی های فراوانی که صورت پذیرفت، ثابت کرد این رفتارهای ساده زیستانه که قریب به اتفاق آنها جنبه رسانه ای یافته یا خواهد یافت، چندان هم طبیعی نبوده و به هر صورت برای جلب نظر عوام یک ضرورت محسوب میشده و عوام ساده دل نیز به این رفتارها اعتماد کردند و آنچه نباید رخ میداد، به وقوع پیوست که هزینه های فراوانی نیز در پی داشته است.
این اما تنها وجه ماجرا نبود و این تجربه تاریخی نشان داد، ساده زیستی هرچند میتواند یکی از شرایط مهم باشد اما قطعاً شرط کافی نیست و تجربه اجرایی جدی در پست های کلیدی – به خصوص در این دوره – حتی از ساده زیستی نیز پراهمیت تر است. اینکه دولتی ساده زیست باشد و چند میلیارد “تومان” در هزینه اجرایی کشور صرفه جویی شود اما با یک تصمیم اشتباه، چند میلیارد “دلار” از ثروت کشور در منابع مشترک نفتی به جیب کشوری چون قطر برود، بزرگ ترین خطایی است که با تکیه افراطی بر ساده زیستی و مغفول داشتن سایر زمینه ها می تواند تکرار شود.
البته لزوماً ساده زیستی نشانه ضعف یا عوام فریبی و فقدان توان مدیریتی در سطح کلان نیست ولی یک مسوول باید بداند که باید استانداردهای حداقلی را رعایت کند و مثلاً در جایی سکنی نگزیند که به راحتی هدف سوء قصدهای احتمالی قرار گیرد.
بنابراین نه بنز و بی ام وسواری مسئولان ارشد الزاماً اتفاق مثبتی است و نه پرایدسواری یک مقام ارشد با مسئولیت پذیری هم خوانی دارد؛ مسئولی که از فیلترهای مختلف عبور کرده و پستی کلیدی را به خود اختصاص داده و صدمه به او در یک تصادف طبیعی، حتی می تواند تبعات سیاسی در پی داشته باشد، حق ندارد در خودرویی بنشینید که فاقد مقاومت لازم است و در برخی تصادفات با سرعت نه چندان بالا، تمامی مسافران فوت میکنند و بنابراین ریسک امنیتی را برای یک مسئول بالا می برد.
این اتفاق زمانی عجیب به نظر می رسد که برای این مسئول نیاز به خرید خودروهای خاصی نیست و خودروهای زانتیا و پژو با نصب ملاحظات امنیتی برای چنین مسئولانی فراهم است و به جای این مقامات ارشد، توسط اشخاص پایین دست استفاده میشود و در واقع تنها کافی است خودروی ایمن از پارکینگ خارج شود یا از یک مقام پایین دست به مقامات ارشد سپرده شود. بنابراین حفظ رویه موجود که به غلط به عنوان امری مثبت تلقی میشود اما در حقیقت یک اقدام ضدامنیتی است، اساساً خلاف مصالح کشور است و در خصوص این رویه باید اندکی تامل و تجدیدنظر کرد.
با این اوصاف انتظار می رود در این دوره که اولویت کشور اقتصاد است، اولویت مردم برای انتخاب گزینه اصلح ریاست جمهوری بدواً سوابق و کارنامه اجرایی و سپس برنامه دقیق و منظم برای بهبود وضعیت جامعه باشد نه ساده زیستی اعم از واقعی یا ساختگی.