رتبه ايران در ردهبندی كشورهای خوشحال
اگر شاد نيستيد، اگر شغل مناسب و قدرت مالي سفر به بوتان را نداريد، اگر از حق تحصيل محروم بوديد و نتوانستيد زباني ياد بگيريد كه روزي به «بوتان» سفر كنيد، اگر سر و همسري نداريد كه همراهتان در سفر به «بوتان» باشد، اگر آدرس سفارت بوتان را در تهران پيدا نميكنيد، اگر... اگر... اگر... نگران نباشيد.
شرق
نوشت: سازمان ملل متحد گزارشي را منتشر كرد كه در آن به بررسي وضعيت
خشنودي و خوشحالي در بين 100 كشور پرداخته شده است. در اين فهرست رتبههاي
اول تا پنجم از آن مردمان دانمارك، فنلاند، نروژ، هلند و كانادا شد.
ايرلند، آمريكا، كاستاريكا، اتريش، بلژيك رتبههاي 10 تا 15 را اشغال
كردهاند. كشورهاي ايسلند، برزيل و آلمان رتبههاي 20، 25 و 30 را به دست
آوردهاند.
جاماييكا
40، اروگوئه 50، ليتواني 60، پاراگوئه 70، روماني 80، آفريقاي جنوبي 90 و
نيجريه در رتبه 100 اين پژوهش قرار دارند. در اين ردهبندي ايران بين 100
كشور به رتبه بالاتر از 84 رضايت نداده است! رتبه 83 را ملت خوشحالتر از
ما، اندوزي اشغال كرده است و كشور غمگينتر از ما پاكستان در رده 85 قرار
دارد. آنگونه كه در گزارش سازمان ملل آمده است پذيرش رتبه برخي از كشورها
در اين ردهبندي كمي مشكل است. براي مثال از كشور آلمان نام برده شده كه
در ردهاي پايينتر از كشورهاي ونزوئلا، پاناما، مكزيك و برزيل قرار گرفته
است. معيار اصلي در تنظيم اين گزارش،GNP يا توليد ناخالص ملي در هر كشور
است. در پايان گزارش سازمان ملل متحد هم از مخاطبان پرسش شده است كه شما
چگونه اين ردهبندي را تنظيم ميكنيد؟
دكتر «امانالله قراييمقدم»
جامعهشناس درباره معيارهاي ردهبندي اين گزارش و همچنين ديگر عوامل موثر
در شاد زندگي كردن مردم ميگويد: «در ردهبندي سازمان ملل، GNP به عنوان
يك عامل اقتصادي و زيربنايي براي شادي شرط لازم است اما كافي نيست. در
كنار اين معيار آرامش سياسي، اجتماعي، فرهنگي و… عوامل موثر در شاد
زندگي كردن مردم هر كشوري است. مردم هند را نگاه كنيد، مردم فقيري هستند
اما شادند.»
نگاه «قراييمقدم» به وضعيت شادي در ايران با توجه به
رتبه 84 در اين گزارش متوجه اين مساله است كه ياس بيشتر مردم را احاطه
كرده است و در جامعه ما نشاط و شادي به حد كافي نيست: «براي به وجود آوردن
شادي ابر و باد و مه و خورشيد و فلك در كار هستند. در نگاهي تاريخي
ميتوان گفت جامعه ما، جامعه غمباري است و اين ويژگي در ميان مردم
نهادينه شده است حتي در ميان مردم ضربالمثلي رايج است كه «خنده زياد گريه
ميآورد». حتي در كشور ما هستند ثروتمنداني كه شاد نيستند اين حاكي از آن
است كه همانطور كه گفته شد عوامل موثري در شادي موثر است. به محصولات
فرهنگي نگاه كنيد سرشار از نااميدي است. چرا بايد دو، تا چهارميليون نفر
در تعطيلات براي حضور در برنامههاي موسيقي به خارج از كشور مراجعه كنند؟»
در
فاصله چند روز قبل از انتشار گزارش سازمان ملل متحد، كنفرانس «احساس
خوشبختي» برگزار شد كه بيربط هم به شاد زيستن انسانها نيست. بين كشورهاي
چين و هند در ارتفاعات «هيماليا»، جغرافيايي است به نام «بوتان» كه زبان
رسمي اهالياش «دزونگخا» است. تا به حال خبري دستگيرمان نشده بود كه در
«بوتان» چه خبر است.
«بوتان» آرام است البته نه مثل حتي آبگرمكن
منزل شما؛ سوتوكور است آنچنان كه در مسير كوهستاني قرار دارد، توجه هيچ
قدرت استعمارگري را جلب نكرده و نميكند. در «ويكيپديا» آمده است آنقدر
مردم و حاكمانشان خوشبخت و خوشحالاند كه در سال ۲۰۰۶ ميلادي «جيگمه
سينگيه وانگچوك» به دليل خستگي تاج و تختاش را به پسرش «جيگمي خسار
نامگيال وانگچوك» واگذار كرد تا كاخ سنتي سفيد بيصاحب نماند. حالا ما را
چه به «بوتان»؟
از آنجا كه صدا از «هيماليا» درميآيد اما از
ساكنان «بوتان» نه، سازمان ملل متحد تصميم به برپايي كنفرانسي جهاني براي
توسعه برنامههاي دستيابي به احساس خوشبختي در سطح جهان در «بوتان» گرفته
است. در اين كنفرانس آنگونه كه در سرخط خبرها آمده است، رهبران بسياري
از كشورها و كارشناسان اقتصادي و رهبران مذهبي جهان شركت دارند.
موضوع
بحث هم از اين قرار است كه چگونه ميتوان به احساس خوشبختي اجتماعي و
اقتصادي دست پيدا كرد. «جيگمي تينلي» نخستوزير «بوتان» ميگويد: «از جمله
موضوعهايي كه در اين كنفرانس مطرح خواهد شد اين است كه استفاده پايدار،
بهينه و منصفانه از منابع طبيعي چگونه ميتواند به افزايش احساس خوشبختي
انسانها كمك كند.»
دكتر «حامد محمدي كنگراني» روانپزشك، عضو كميته
رسانه انجمن روانپزشكان ايران درباره تعريف احساس خوشبختي ميگويد:
«سازمان بهداشت جهاني براي احساس خوشبختي، سلامت رواني، جسمي و اجتماعي را
تعريف ميكند. احساس خوشبختي شخصي و فردي است و عوامل فرهنگي، اقتصادي،
اجتماعي، ژنتيك و… در آن موثر است و لحظهاي نيست و جاري است.»
اين
روانپزشك درباره ميزان احساس خوشبختي در ايران ميگويد: «در اينجا
نميتوان آماري دقيق درباره احساس خوشبختي ارایه داد چراكه زير سايه مسايل
ديگر قرار ميگيرد. فرهنگ ما متمايل به غم است و غمگين بودن در آن فضيلت و
شادي در آن سبكسري به شمار ميرود. مردم ما احساس خوشبختي نميكنند چراكه
در «پاسخ چطوري؟»، ميگوييم يا ميگويند: «اي! بد نيستم!» …يا در پاسخ
«اوضاع مالي چطوره؟» ميگوييم يا ميگويند: «آب باريكهاي هست!» اين فرد
است كه خود را از احساس خوشبختي محروم ميكند.»
اگر شاد نيستيد،
اگر شغل مناسب و قدرت مالي سفر به بوتان را نداريد، اگر از حق تحصيل محروم
بوديد و نتوانستيد زباني ياد بگيريد كه روزي به «بوتان» سفر كنيد، اگر سر
و همسري نداريد كه همراهتان در سفر به «بوتان» باشد، اگر آدرس سفارت بوتان
را در تهران پيدا نميكنيد، اگر… اگر… اگر… نگران نباشيد. همچنان
خوشبخت خواهيد بود؛ از نگاه جامعهشناسان و روانپزشكان نهراسيد، فلسفه هم
براي اين مساله درمان دارد. كتاب «شاهراه خوشبختي» برتراند راسل را بخريد
و در اوقات فراغت سرشار از بيكاريتان بخوانيد.