قتل نوجوان غریبه در بزم شبانه
کميکه دور و بر خانه را نگاه کردم دیدم همه جا به هم ریخته است. تا حدی که در بالای کمد دیواریمان هم باز شده است.در کمد را که باز کردم دیدم یک جوان داخل کمد مخفی شده است. رفتم از آشپزخانه یک چاقو برداشتم.در کمد را باز کردم و به او گفتم در خانه من چکار ميکنی؟او را تا به حال ندیده بودم برای بار اول بود که او را ميدیدم.وقتی که خواست فرار کند از کمد پایین پرید و چاقو به پهلویش فرو رفت. یک ضربه با چاقو به گردنش زدم.
به گزارش عصر خبر قانون نوشت: «من
برای دفاع از شرف و ناموسم این کار را کردم.هر کس دیگری هم جای من بود
همین کار را ميکرد.»اینها گفتههاي متهمياست که به جرم کشتن پسری 17 ساله
پای میز محاکمه قرار گرفت تا از خودش دفاع كند.
به گزارش خبرنگار قانون،این پرونده قتل یک بار در سال 86
رسیدگی شد اما حکم قصاص و حبس صادر شده از سوی دادگاه در دیوان عالی کشور
نقض شد.در نتیجه پرونده برای رسیدگی دوباره به دادگاه کیفری استان تهران
ارجاع شد.
در این پرونده علی 43 ساله متهم به کشتن حبیب ا… 17
ساله با ضربات چاقو است.در جلسه رسیدگی به این پرونده قتل که صبح دیروز در
شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی عزیزمحمدی و 4 قاضی مستشار
برگزار شد پس از قرائت کیفرخواست از سوی شریفی نماینده دادستان، اولیای دم
در جایگاه حاضر شدند و تقاضای قصاص کردند.سپس نوبت به علی رسید تا از روز
حادثه بگوید و از خودش دفاع کند.او زمانی که در جایگاه حاضر شد گفت:« روز
حادثه، جمعه بود و من از صبح سر کار بودم زمانی که ميخواستم به خانه
برگردم مادرم زنگ زد و گفت پسر یکی از اقواممان در دریا غرق شده به همین
خاطر باید به خانه آنها برویم.به زنم زنگ زدم که آماده شود تا با هم برویم
اما او گفت که نميآید و ميخواهد زود بخوابد.من تعجب کردم چون زنم همیشه
گله ميکرد که از تنهایی ميترسد.
در خانه اقواممان جمع شده بودیم که دیدم موبایل برادرم
زنگ ميخورد و شماره خانه ما روی صفحه موبایل او افتاده است.برادرم وقتی
گوشی را جواب داد به من گفت زن داداش بود از من پرسید تو رسیده ای یا نه.به
همین خاطر نگران شدم و بلافاصله به خانه مان زنگ زدم.صدای زنم عوض شده
بود. از من پرسید که کی بر میگردم خانه من هم گفتم اگر ميترسد بیایم او را
با خودم ببرم اما او باز هم گفت که ميخواهد بخوابد.نگران شدم.ترسیدم نکند
برای او اتفاقی بیافتد.به همین خاطر همان موقع به خانه برگشتم.
هر چه زنگ در را زدم کسی در را باز نکرد.از روی دیوار به
داخل حیاط پریدم.دیدم چراغ هال خاموش است اما چراغ اتاق خواب روشن است.رفتم
دیدم زنم داخل حمام است. به او گفتم چرا در را باز نميکنی گفت صدای آب
نگذاشت صدای در را بشنوم. کميکه دور و بر خانه را نگاه کردم دیدم همه جا به
هم ریخته است. تا حدی که در بالای کمد دیواریمان هم باز شده است.در کمد را
که باز کردم دیدم یک جوان داخل کمد مخفی شده است. رفتم از آشپزخانه یک چاقو
برداشتم.در کمد را باز کردم و به او گفتم در خانه من چکار ميکنی؟او را تا
به حال ندیده بودم برای بار اول بود که او را ميدیدم.وقتی که خواست فرار
کند از کمد پایین پرید و چاقو به پهلویش فرو رفت. یک ضربه با چاقو به گردنش
زدم.
وقتی هجوم بردم تا زنم را هم بکشم او گفت نکش او به زور
آمده بود داخل خانه به همین خاطر از کشتن او گذشتم اما بعد از آنکه رفتم
زندان فهمیدم که زنم مدتها با او در ارتباط بوده است.بعد در خانه را قفل
کردم و به پلیس زنگ زدم و گفتم که او را کشته م.من این پسر را نميشناختم و
با او دشمنی نداشتم.
این کار را هم برای دفاع از شرف و ناموسم انجام دادم.هرکس
دیگری هم جای من بود همین کار را ميکرد.»قضات دادگاه پس از شنیدن اظهارات
علی و وکیل مدافع او برای صدور حکم او وارد شور شدند.