درخواست فرمانده لشگر عراقی از سردار سلیمانی : برای من مأموریت تعیین کنید
مهر نوشت:استاد دانشگاه امام حسین(ع) به سفر ۲۰ سال قبل سردار شهید سلیمانی به افغانستان اشاره کرد و گفت: رئیسجمهور وقت این کشور و وزرای او آماده گزارش به «حاج قاسم» بودند و این ناشی از شخصیت او بود.
ترور حاج قاسم سلیمانی نه تنها راه وی را متوقف نکرد بلکه باعث شد جبهه مقاومت مصممتر از گذشته آرمانهای خود را پی گرفته و روز به روز دستاوردهای بزرگتری را داشته باشد.
دومین سالگرد شهید سلیمانی باعث شد تا در چند گفتگو مشی و منش این شهید عزیز را مورد بررسی قرار دهیم. از این رو به سراغ سردار احمد غلامپور از فرماندهان سالهای دفاع مقدس رفته و با وی در خصوص موضوع مقاومت به گفتگو نشستیم.
خلاصه این گفتگو به شرح زیر است:
– خوب است که به این خاطره اشاره کنم، سه یا چهار سال پیش با حاج قاسم در یک جلسه بودیم. پس از جلسه به من گفت: یادت هست در عملیات بیت المقدس، لشکر پنج عراق چقدر به ما فشار آورد؟ گفتم: بله یادم هست ولی چطور شد که یاد آن زمان افتادید؟ گفت: همین چند وقت پیش فرمانده لشکر پنج عراق آمد و دو زانو جلوی من نشست و گفت: بگویید من کجا مأموریت انجام دهم. حاج قاسم گفت: عظمت خدا را نگاه کنید، این لشکری که یک زمانی به ما فشار زیادی آورد و شهید و تلفات به ما وارد کرد، حالا فرمانده اش دو زانو جلو ما نشسته و میگوید برای من مأموریت تعیین کنید.
– در این دو سالی که از شهادت حاج قاسم میگذرد و سالگرد ایشان پاس داشته میشود، یک انتقاد اساسی بر مجموعه اظهارنظرها و نوشتهها دیدم، که عمدتاً حاج قاسم را در چهارچوب مقاومت بررسی میکنند و شخصیت حاج قاسم در جریان مقاومت شکل میگیرد. این به نظر من یک اشکال اساسی است؛ به جهت اینکه حاج قاسم شخصی است که یک مسیری را طی کرد تا فرماندهی مقاومت را به عهده گرفت.
– بنابراین گذشتن از حاج قاسم در دوران جنگ و گذشتن از حاج قاسم در جریان بعد از جنگ و حاج قاسمی که فرمانده شرق کشور میشود، اجحاف و بیانصافی است. در واقع تبیین شخصیت ایشان کامل اتفاق نمیافتد. بالاخره بخش زیادی از عملکرد یک انسان، محصول تجاربی است که کسب کرده و به طور قطع و یقین عملکرد حاج قاسم متأثر از تجارب ارزشمندی است که در دوران دفاع مقدس و مأموریتی که در شمال شرق و در جریان ایجاد امنیت و مقابله با عناصر ضد انقلاب، به دست آورده است. بنابراین نمیتوانیم از قله اول و قله دوم عبور کنیم و به قله نهایی برسیم.
– خیلیها هنوز نمیدانند که یک تفاوت اساسی بین جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی وجود دارد. درست است که جمهوری اسلامی، پایه گذار و «ام القرای» انقلاب اسلامی است و به تعبیر مقام معظم رهبری، جمهوری اسلامی، اتاق فکر انقلاب اسلامی است. ایشان هم معتقد هستند که جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی دو مقوله جدا از هم هستند.
– وقتی اتفاقاتی در سوریه رخ داد، عدهای از مسئولین نظام مخالف بودند و گفتند: به ما چه که در سوریه اتفاقی افتاده است و چرا دخالت کنیم؟ ولی اینجا با نگاه عمیق مقام معظم رهبری به عنوان رهبر انقلاب و نه رهبر جمهوری اسلامی، قاسم سلیمانی مأموریت پیگیری انقلاب اسلامی را به عهده داشت.بنابراین اگر تعارضاتی در ارتباط با نهادهای رسمی کشور پیش میآمد، دلیلش این بود که حاج قاسم در تراز انقلاب اسلامی کار میکرد و سعی میکرد که جمهوری اسلامی را هم به عنوان اینکه جزئی از مناطق جغرافیایی است با خود همسو و همراه کند اما اگر دیگران با او همراه نشدند، دیگر حاج قاسم مقصر نیست.
– شما اگر به کارنامه نیروی قدس نگاه کنید تا قبل از حاج قاسم عمدتاً فعالیت اطلاعاتی داشت، یعنی بهعنوان یک نیروی اطلاعاتی نشان داده میشد و ارتباطات نصفه و نیمهای وجود داشت. اما وقتی حاج قاسم وارد این نیرو شد، احساس، فکر و تدبیرش این است که تراز نیروی قدس باید تراز انقلاب اسلامی باشد و این نیرو نیروی انقلاب اسلامی است. به عنوان یکی از نیروهای پنجگانه سپاه مأموریتش فقط داخلی نیست، بلکه مأموریت انقلاب اسلامی را به عهده دارد و انقلاب اسلامی ترازش خارج از مرزهای جغرافیایی ست. لذا شما شکوفایی، اوجگیری و توسعه نیروی قدس را در زمان حاج قاسم میبینید.
ظرفیت و توانمندی شخصیت حاج قاسم بیش از چیزی است که ما در حد یک فرمانده نظامی میبینیم. یک شخصیت کاملاً چند وجهی ست. در حوزه نظامی بسیار مجرب و باهوش، در حوزه امنیتی با هوش و توانمند و در حوزه سیاسی هم همین جور بودند.
– یکی از رموز موفقیت حاج قاسم این بود که در تعامل مستمر با مقام معظم رهبری بود. تدابیر، راهنماییها و نکاتی که حضرت آقا به حاج قاسم گوشزد میکرد، یکی از رموز موفقیت حاج قاسم بود. طبیعتاً حاج قاسم در چهارچوب مسیر و هدف گذاری که مقام معظم رهبری برایش تعیین میکرد، حرکت میکرد و این امر در موفقیت حاج قاسم بسیار مؤثر بود.
– آمریکاییها برای به شهادت رساندن حاج قاسم مشکلی نداشتند. با توجه به قدرت ابزاری، تکنولوژی آمریکا و با توجه به وضعیتی که حاجقاسم داشت و دائماً در تردد و رفت و آمد بود، خیلی راحت میتوانستند ایشان را به شهادت برسانند.