تفاوت جمیله علمالهدی و میشل اوباما در الگوشدن برای دختران
رویداد 24 نوشت: نوشتن کتاب جمیله علم الهدی همسر رئیس جمهور بر اساس کتاب «شدن» میشل اوباما سوژهای بود که در این هفته بسیار بازتاب داشت. به تفاوت دو چهره پرداخته و این موضوع را بررسی کرده ایم که آیا اساسا جمیله علم الهدی میتواند گزینه مناسبی برای نوشتن کتاب برای دخترا ایرانی باشد؟
جمیله علم الهدی همسر اول ابراهیم رئیسی رئیس جمهور ایران است اخیرا در همایش «گفتمان دولت سیزدهم؛ عدالت و معنویت» که در جامعه الزهراء قم برگزار شد، گفته «چند روز پیش کتابی مربوط به همسر رئیس جمهور آمریکا را به من دادند که در ایران ۳۷ بار ترجمه شده است. موضوع کتاب میشل رویای دختر آمریکایی است. از من خواستند مشابه این کتاب را بنویسم. کتاب را خواندم خیلی قشنگ و جذاب و تاثیرگذار بود. حتی بخشهایی از آن را به رئیس جمهور نشان دادم و ایشان گفتند کتاب نوشتن شما در این زمینه کار درستی است. بعید میدانم یک نفر این کتاب را نوشته باشد و تیم متخصص درگیر آن بودهاند. کتاب برای دختران جهان الگوسازی میکرد. الگوی او الگوی سیندرلا است. دختری معمولی از زندگی معمولی حرکت میکند و به بالاترین مقام دنیوی میرسد. از جهت الگوی زنانگی چیز جدیدی نداشت، اما امروزی و اثرگذار نوشته شده بود.»
موضوع نوشتن کتابی درباره زندگی جمیله علم الهدی، مورد توجه بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی قرار گرفته است. اما آیا جمیله علم الهدی میتواند کتابی درباره زندگی خود بنویسد؟
موضوع کتاب «شدن» میشل اوباما (BE COMING)کتاب «شدن» زندگینامه خودنوشت میشل اوباما همسر رئیس جمهور پیشین آمریکاست که خواستههای خود را شرح داده و اینکه چگونه در جامعه آمریکا توانسته این مسیر را طی کند و به خواستههایش برسد. این کتاب از خواستههای بسیار کوچک شروع شده و مثلا در ابتدای این کتاب مینویسد: «در کودکی آرزوهای سادهای داشتم. یک سگ میخواستم. خانهای دو طبقه که داخلش پله داشته باشد و دلم میخواست به جای اتومبیل بیوک دو در پدرم، یک استیشن چهار در داشته باشیم.» و به خواستههای بزرگتر رسیده تا جایی بانوی اول کاخ سفید شده است و بر همین اساس الگویی برای دختران آمریکایی ساخته است.
میشل اوباما در این کتاب ابایی ندارد که تلخترین مشکلاتش را بگوید، شکستهایش را بیان کند و ظاهرا آنقدر از خود اطمینان دارد که خصوصیترین مسائلش را مثل مشکلات ازدواجش ازجمله سقطجنین را هم توضیح داده و گفته چگونه پس از دو بار بارداری ناکام، با لقاح مصنوعی بچهدار شده است.
این کتاب بیش از ۱۴ میلیون نسخه در سراسر جهان فروش داشته است و یکی از پرفروشترین کتابهای سیاسی جهان به شمار میرود. به طور خلاصه میتوان کتاب شدن را اینطور معرفی کرد: دختری از یک خانواده کارگری که به یُمن تحصیل در یک دبیرستان خوب به پرینستون و هاروارد میرود، حقوق میخواند، وکیل میشود و عاقبت از کاخ سفید سر درمیآورد. چیزی که در آمریکا به عنوان یک سبک زندگی موفق معرفی میشود و آمریکاییها به آن «رویای آمریکایی» یا (AMERICAN DREAM) میگویند.
در ایالات متحده آمریکا به دلایل متعددی، بسیاری از سیاستمداران کتاب زندگینامه خود را منتشر میکنند. اوباما، ترامپ، هیلاری کلینتون و… تنها معدودی از سیاستمداران مشهوری هستند که کتاب زندگینامه خود را منتشر کردهاند. در ایران، اما این مسئله با محدودیتها و بیعلاقگی سیاستمداران همراه است. به عنوان نمونه، اکبر هاشمی رفسنجانی (گرچه کتابهایش به صورت روزنوشت و نه یک کتاب بلند تدوین شده است) عموما کتابهایش را با دو دهه تاخیر منتشر میکرد تا حساسیتهای سیاسی روی اتفاقات روز کاهش بیابد.
جمیله علم الهدی هم به این مسئله اشاره کرده و خواسته همین مسیر را البته «بومیشده» برای دختران ایرانی طی کند و الگویی برای آنها بسازد. او نوشته «اما رویای دختر ایرانی چیست؟ آیا رویای دختر ایرانی چنین چیزی است که من بر اساس آن زندگینامه خود را بنویسم؟ وقتی به زندگی همسران مدافع حرم نگاه میکنیم، میبینم رویای دختر ایرانی این نیست و کسانی دیگر باید این کتاب را بنویسند. بزرگترین دستاورد انقلاب اسلامی شهادتطلبی است. شهید شدن، ممکن است ناشی از ضعف سیستمهای امنیت باشد. اما بزرگترین دستآورد آرزوی شهید شدن است. کسانی که میتوانند دست به قلم شوند رویای دختر ایرانی را بنویسند.»
شباهتهای فرزند علم الهدی و میشل اوباما چیست؟سوال مهمی که در شبکههای اجتماعی مطرح میشود این است که اساسا جمیله علم الهدی و میشل اوباما، تا چه اندازه به یکدیگر شبیه هستند و سبک زندگی آنها، چه تفاوتی با یکدیگر دارد؟ جمیله علم الهدی تا کنون تحصیلکردهترین همسر رئیسان جمهور در ایران بوده است و به این لحاظ از تمام آنها جلوتر است، اما آیا او روشنفکرترین آنها نیز هست؟ و اساسا آیا در این جایگاه قرار دارد که بتواند کتابی برای الگوی زنان ایرانی بنویسد؟
الف) جایگاه بانوی اول
مفهوم بانوی اول، اساسا یک مفهوم آمریکایی است که به همسران رئیس جمهوران این کشور اطلاق میشود. جدا از این که رئیس جمهور در ایران در جایگاه قدرتمندرین فرد سیاسی نیست لذا همسر وی نیز نمیتواند مدعی عنوان بانوی اولی باشد.
از آنجایی که این عنوان سنتاً به همسر رئیسجمهور آمریکا میرسد بعضی مواقع از آن تنها برای نام بردن از همسر رئیسجمهور استفاده میکنند، اما در طول تاریخ زنان بسیاری این عنوان را داشتهاند بدون این که همسر رئیسجمهور باشند. این معمولاً وقتی اتفاق میافتد که رئیسجمهور مجرد یا بیوه باشد. در این گونه مواقع معمولاً این پست به یکی از دختران یا خویشاوندان مؤنث رئیسجمهور میرسد. به همسر معاون رئیس جمهور آمریکا هم بانوی دوم (یا در حال حاضر آقای دوم) آمریکا گفته میشود. هیلاری کیلینتون احتمالا مشهورترین بانوی اول آمریکاست که دو بار هم نامزد انتخابات ریاست جمهوری شده بود. سریال آمریکایی خانه پوشالی به خوبی جایگاه خاص همسران مقامت را به تصویر کشیده بود.
با توجه به آن جایگاه باید پرسید که نقش همسران رئیس جمهور در ایران چیست؟ کدامیک از آنها از جایگاه خود استفاده کرده و در مناسبات اجتماعی و مسائلی مثل خیریهها و فعالیتهای همگانی حضور داشته است؟ شاید فعالترین همسر رئیس جمهور عفت مرعشی بوده که او هم نیز نه واسطه فعالیتهای خیلی خاصش، بلکه فقط به خاطر اهمیت آیت الله هاشمی دیده شده است. همانطور که دختران او نیز چنین بودند و خودشان نیز بارها به این موضوع اذعان داشتند که اگر دیده شدهاند، فقط به خاطر فرزند آیت الله هاشمی بوده است.
ب) جایگاه به عنوان فعال سیاسی
همانطور که جمیله علم الهدی اشاره کرده، جایگاه میشل اوباما برای بسیاری از دختران آمریکایی به خصوص دختران فقیر و طبقه متوسط سیاهپوست، یک رویا است. آنها عموما در برنامههای متعدد در کنار همسر خود حضور دارند و در برخی برنامهها مثل برنامههای خیریه نیز فعالیت مستمر دارند. میشل اوباما، سلامت کودکان، آموزش و پرورش و تأمین نیازهای خانوادههای سربازان آمریکایی را اولویت قرار داده بود. در حقیقت جایگاه بانوی اولی را میتوان به «قبل از میشل اوباما» و «بعد از میشل اوباما» تقسیم کرد، اما آیا جمیله علم الهدی فعالیتهایی کرده که توانسته جایگاه همسر رئیس جمهور را ارتقا دهد تا برای دختران ایرانی هم الگوسازی کند؟ آیا اساسا رسیدن به جایگاه جمیله علم الهدی برای دختران ایرانی یک الگوست؟ بنا به سیاستها و مصلحتهای متعدد، در ایران، حتی رسانههای نزدیک به جناح پیروز در انتخابات هم زیاد برای همسران رئیس جمهور، شأن خاصی قائل نیستند و کمتر رسانهای به سراغ این افراد میرود.
موضوع مهمتر اینکه به فرض که او کار خاصی هم کرده که مستحق نوشتن کتاب درباره آن باشد، او مگر چند مدت در این جایگاه فعالیت کرده که حالا قرار است کارنامه خود را به عنوان کتاب منتشر کند؟ آیا شش هفت ماه کافی است؟
ج) نماینده طبقات محروم و محذوف
میشل اوباما نماینده طبقه سیاهپوست آمریکا است که سالها نه تنها در سیاست این کشور، که در سایر مناسبات هم جدی گرفته نمیشدند. تاریخ آمریکا مملو از حوادثی مثل شکنجه سیاهپوستان و… بوده است و تا نیم قرن پیش، سیاهپوستان از بسیاری از حقوق سیاسی و اجتماعی محروم بودند. به گزارش رویداد۲۴ میشل اوباما در چنین جامعهای رشد کرده است و در واقع انتخاب یک زوج سیاهپوست این معنا را در بازسازی تاریخ آمریکا دارد که «در کشوری که سیاهان شکنجه میشدند و به بردگی گرفته میشدند، حال یک سیاه پوست رئیس جمهور شده است.» این یعنی تغییر رفتار با سیاهپوستان نه به صورت یک شعار، بلکه در واقعیت انجام شده است.
در مقابل، جمیله علم الهدی همسر رئیس سابق قوه قضاییه ایران و همچنین دختر امام جمعه مشهد است که سالها در استان خراسان رضوی به عنوان قدرت اول مطرح بوده است و مقامات سیاسی استان با نظر و مشورت او منصوب میشدند تا جایی که استاندار خراسان رضوی در دولت روحانی در استانی دیگر به کار مشغول شد. همچنین تمامی مردان و زنانی که در طول چهل سال گذشته در مناصب مختلف سیاسی کشور قرار گرفتهاند، عمدتا خانوادههایی بودهاند که در قدرت نقش داشتهاند، بنابراین هرچقدر حضور میشل اوباما در آن جایگاه باورپذیر نیست، حضور جمیله علم الهدی قابل پیشبینی بوده است.
از طرفی، خود همسر رئیسی هم «همسر شهید حرم» را به عنوان الگو معرفی میکند و جایگاهی برای زنانی که با تکیه بر توانمندیهای فردی، در زمینههای ورزشی و هنری موفق شدهاند، قائل نیست. یعنی جایگاهی که جمیله علم الهدی برای آنان تعریف کرده، به واسطه نقش همسرشان بوده که به جنگ رفتهاند، نه نقش خودشان و فعالیتهای اجتماعی و سیاسی و … که داشتهاند. محصول همین نگاه مردسالارانه و وابسته به مردان است که علم الهدی حتی برای نوشتن کتاب نیز از همسرش اجازه میگیرد و میگوید: «کتاب را خواندم خیلی قشنگ و جذاب و تاثیرگذار بود. بخشهایی از آن را به رئیس جمهور نشان دادم و ایشان گفتند کتاب نوشتن شما در این زمینه کار درستی است و از من خواستند مشابه این کتاب را بنویسم.»
البته حامیان رئیسی، معتقدند ایران در سالهای بعد از انقلاب در دست گروهی خاص بوده است و آنها هستند که نماینده طبقات محروم جامعه هستند و حتی ابراهیم رئیسی در تبلیغات انتخاباتی، خود را سید محرومان معرفی کرده بود. محمود احمدی نژاد هم سعی میکرد برندسازی خود را بر همین اساس انجام دهد اما اینکه دختران ایرانی بپذیرند او واقعا نماینده محذوفان و محرومان است هم نکتهای است که باید ایرانیان به آن پاسخ دهند که آیا چنین گزارهای را قبول دارند.
همسر رئیس جمهور این تصمیمش را هم در زندگینامه خود مینویسد؟
د) سبک زندگی جمیله علم الهدی و دختران ایران
نکته مهمتر هم تفاوت معنادار سبک زندگی میشل اوباما و جمیله علم الهدی است. پیدا کردن تصویر جمیله علم الهدی بسیار دشوار است، چون با وجود تدریس در دانشگاه و همسر رئیس جمهور بودن، تمایلی برای دیده شدن ندارد و عکسهای بسیار کمی از او وجود دارد. به هر حال تفکرات او متاثر از تفکرات حجت الاسلام علم الهدی است که بارها و بارها نشان داده طرفدار جدی حضور زنان در عرصههای مختلف اجتماعی نیست؛ چنانچه پدر معتقد است زنان در بسیاری از فعالیتها نباید حضور داشته باشند و حتی مثلا فریاد زدن هیجانی در تشویق یک مسابقه فوتبال را باعث تحریم مردان میداند. این موضوع آنقدر رادیکال میشود که حتی پدر حاضر نمیشود نام همسرش را بعد از درگذشت روی سنگ مزار او حک کند، این یعنی تا این حد با حضور زنان مخالفت وجود داشته است. اما در مقابل میشل اوباما، علاقه زیادی به حضور در اجتماع و دیده شدن داشت و حتی نوع پوشش او مورد توجه رسانهها قرار گرفته بود.
جمیله علم الهدی پیش از هر چیزی به چند سوال در ذهن خود باید پاسخ دهد و آنگاه دست به نگارش کتاب بزند، نخست اینکه آیا او توانسته حتی بر خانواده خود تاثیر بگذارد که حالا قرار است بر کل دختران ایرانی تاثیر داشته باشد؟ در واقع او حتی نتوانسته کوچکترین اثری بر دیدگاههای ارتجاعی پدر درباره زنان بگذارد، حالا اکنون چگونه مدعی تاثیر بر دختران ایرانی است؟
نکته دیگر اینکه او از کجا میداند رویای دختران ایرانی «شهادتطلبی» است؟ بر اساس کدام بررسی و تحقیق به چنین نتیجهای رسیده است؟ گیریم که چنین چیزی وجود داشته باشد، اما چند درصد از دختران ایران چنین هدفی دارند و مثلا عاشق این هستند که مشابه همسر شهید حججی زندگی کنند؟
البته نکتهای که جمیله علم الهدی فراموش کرده، این بوده که کتاب «شدن» میشل اوباما بعد از هشت سال تلاش و فعالیت او در جایگاه بانوی اولی نگاشته شده است. یعنی او تجربه هشت ساله حضور در کاخ سفید را به تجربه سالها قبل خود پیوند زده و حاصل آن کتابی شده که مسیر او را نشان میدهد. حال با این وصف جمیله علم الهدی که هنوز شش ماه نشده که در جایگاه همسر رئیس جمهور قرار گرفته، چه تجربهای دارد و قرار است چه چیزی را به دختران ایران منتقل کند؟ به عبارت دیگر اگر قرار است کتابی هم نوشته شود، آیا منطقا بهتر نیست بعد از پایان دوره ریاست جمهوری همسر باشد که تجربههای خانم علم الهدی طی این سالها در آن باشد؟
تجربههای میشل اوباما برای جامعه آمریکا آنقدر جذابیت دارد که حتی برخی او را کاندیدای احتمالی ریاست جمهوری آمریکا برای سال ۲۰۲۴ معرفی میکنند؛ هر چند او گفته تمایلی ندارد اما مهم اهمیتی است که اکنون نه تنها به عنوان «همسر باراک اوباما» بلکه به عنوان یک شخصیت مستقل به او میدهند، اما آیا جمیله علم الهدی توانسته چنین شخصیت مستقلی از خود بسازد که صرفا بر پایه فعالیتها و تلاشها و ابتکارات خودش باشد و نه «همسر ابراهیم رئیسی» بودن؟ اصلا او مگر چقدر فرصت داشته که چنین جایگاهی از خود بسازد که حالا برایش کتاب بنویسد؟
شاید مخاطب با خواندن این مطلب تصور کند که یک ذهن غربگرا خواسته جایگاه میشل اوباما را آنچنان رفیع نشان دهد و مثلا جایگاه جمیله علم الهدی را تخفیف دهد، اما اصلا بحث چنین چیزی نیست بلکه موضوع دقیقا «درک جایگاه» است؛ این یعنی میشل اوباما «جایگاه» خود را شناخته و بر اساس آن کتاب نوشته است؛ خواه محتوای آن کتاب خوب باشد یا بد؛ خواه کسی طرفدار آن باشد خواه نباشد، خواه با آن موافق باشیم یا مخالف، اما آیا جمیله علم الهدی نیز با درک و البته پذیرش و درک جایگاه و خاستگاه خود قصد الگوسازی برای بانوان ایرانی را دارد؟ این مهمترین سوالی است که او ابتدا باید از خود بپرسد.